یک نکته را همین اول خیلی روشن بگویم: به نظر من این انتخابات و اوضاع ما در این سالها جوری است که من هم رای ندادن را میفهمم، هم رای دادن به عارف یا روحانی یا حتی قالیباف یا رضایی یا غرضی را. همینطور رای باطه یا هر حالت دیگری که متصورید جز رای دادن به جلیلی و حداد. این حس را در انتخاباتهای قبل نداشتم. با این حال تصمیم من این است که روی برگه رایم بنویسم میرحسین موسوی خامنه*. اگر حوصله دارید بخوانید چرا و اگر به نظرتان معقول آمد به دیگران هم پیشنهاد کنید بخوانند و به این ایده فکر کنند.
***
از چند ماه پیش باور من این بود که محال است خامنهای بگذارد هاشمی یا خاتمی یا هر کسی که به نوعی به این دو نزدیک باشد (حتی خیلی خفیف) رئیسجمهور شود. دلیلش هم این است که او چرا باید بخش مهمی از قدرت را بدهد دست کسانی که این همه هزینه داده تا حذفشان کند؟ با آمدن خاتمی به دلایل مختلف مخالف بودم ولی با آمدن هاشمی موافق. فکر میکردم هاشمی با اینکه رئیسجمهور نخواهد شد اما شکافهایی را میتواند در داخل هیات حاکمه جمهوری اسلامی فعال کند که کس دیگری نمیتواند. از روزی که هاشمی ثبت نام کرد و موج نصفهنیمهای که در حمایتش راه افتاد و میشد دید که دارد روز به روز گستردهتر میشود، مدام به این فکر میکردم که خامنهای کجا وارد عمل میشود و این بار چطور جلوی هاشمی را میگیرد؟ جوابش را نمیدانستم ولی مطمئن بودم که بالاخره کاری میکند. راستش تا دو سه روز قبل از ردصلاحیت، امکانش را صفر میدانستم، ولی خب کردند و شد.
چرا به عارف و روحانی رای نمیدهم؟
به نظر من رد صلاحیت هاشمی، که حتی حسین شریعتمداری هم تا چند روز بعد از ثبتنامش هنوز مینوشت که هاشمی آمده چون قطعا تایید صلاحیت میشود، یک کودتای دوم بعد از کودتای ۲۲ خرداد ۸۸ بود. اینبار حتی عیانتر. به نظر من رد صلاحیت هاشمی دو چیز را برای اکثریتی ثابت کرد:
۱. خامنهای برای رئیسجمهور کردن نامزد مطلوبش «هر کاری» میکند.
۲. ما مخالفان در حال حاضر توان (یا اراده) ایستادن در مقابل او را نداریم.
حامیان هاشمی تا جایی که میتوانستند از توان پشتپردهشان برای تایید صلاحیت او استفاده کردند. چندن نفر از مراجع به خامنهای زنگ زدند و او گفت بنای دخالت ندارد. دختر خمینی و پسر مطهری نامه سرگشاده بهش نوشتند که دخالت کن، آن هم جواب نگرفت. اهرم فشار دیگر میتوانست مردم و افکار عمومی باشد که هاشمی و خاتمی و اطرافیانشان گفتهاند و نشان دادهاند که قصد استفاده از آن را ندارند، یا اینکه آن را هم موثر نمیدانند. در هر صورت (واقعا بدون ارزشداوری) این مسئله روشن است که فعلا زور ما مخالفان (حتی وقتی موضوع رد صلاحیت هاشمی است) به خامنهای و دار و دستهاش نمیرسد.
دوباره تاکید میکنم به نظر من در این انتخابات رئیسجمهور شدن کسی جز آنکه خامنهای میخواهد غیرممکن است یا دستکم رای ما هیچ تاثیری در آن ندارد. حتی اگر در روزهای بعد از ردصلاحیت هاشمی موجی پشت عارف یا روحانی هم درست میشد از راه دیگری ماجرا را ختم میکردند. میخواهم بگویم اینها الان به فرض محال اگر لازم باشد ترور هم میکنند (مگر وقتی لازم بود خواهرزاده موسوی را ترور نکردند؟).
با این حساب رای دادن به عارف یا روحانی برای من هیچ توجیهی ندارد. از رای دادن به آنها هر هدف دیگری جز رئیسجمهور شدنشان داشته باشیم، عملا تا الان و با موج حمایت از هاشمی و بعد ردصلاحیت او تامین شده. وقتی دیگر برای همه روشن شده که هاشمی را رد کردهاند چون در نظرسنجیها رای خیلی بالایی داشته، به قول علما یعنی ما جنگ را در ساحت نمادین کاملا بردهایم. به همین دلیل به نظر من حمایت خاتمی و هاشمی از عارف یا روحانی اشتباه بزرگی است. دنیا فردای این انتخابات تمام نمیشود و خاتمی و بخصوص هاشمی، با وزن دوبارهای که این روزها پیدا کرد، نباید در بازیای که مشخصا با بیرون زدن زوری آنها به این شکل درآمده، فعالانه شرکت کنند.
در مورد رای دادن به قالیباف هم (چون دیدهام چند تا از دوستانم نوشتهاند که دارند به او هم فکر میکنند) جدا از اینکه آنقدر بدی دارد که فکر نمیکنم هیچوقت بهش رای بدهم، در دور اول این انتخابات که رای دادن بهش فایدهای ندارد. چون رفتن او به دور دوم تقریبا قطعی است و اگر کسی خیلی قالیباف را به جلیلی ترجیح میدهد میتواند در دور دوم به او رای دهد.
چرا رای میدهم؟
با اینکه رای دادن به عارف و روحانی را بیهوده میدانم، رای ندادن را هم بیهوده میدانم. اولا که شناسنامه من در هر صورت ۱۰ مهر یا بیشتر دارد و انگیزه سفید ماندن شناسنامه را ندارم. بعد هم اینکه به نظرم حتی اگر به فرض نزدیک به محال در ترتیب رایهای نامزدها هم دستکاری نکنند در عدد میزان مشارکت حتما دستکاری خواهند کرد و آن را چیزی حدود ۷۵ درصد یا حتی کمی بیشتر اعلام میکنند. در هر صورت به دلیل مهم بودن انتخابات ریاستجمهوری و همینطور همزمانیاش با انتخابات شوراها دستکم ۵۰ درصد در انتخابات شرکت میکنند و این مقدار دستکاری در میزان مشارکت (در حالی که هیچ بخشی از حاکمیت مخالف تحریم نیست) کار سادهایست. دیگر هم اینکه من کلا این حرف را که رای دادن به نظام مشروعیت میدهد قبول ندارم. خود من فکر میکردم بعد از تقلب ۸۸ دیگر رای دادن بیمعنی است. الان هم از یک نظر (تاثیر و شمرده شدن رای) همانطور فکر میکنم. ولی در عین حال ماجرای بیآبرویی جمهوری اسلامی و مشخص بودن تکلیف ما با آن به حدی روشن شده که نه حکومت، نه مردم و نه دنیا فکر نخواهد کرد که این رای، تایید «ساز و کار انتخابات» است. در نتیجه به نظر من رای دادن کار بیضرری است.
چرا به موسوی رای میدهم؟
با قبول فرضهای بالا به نظر من بهترین گزینه رای دادن به موسوی است (یا آنطور که سال ۸۸ اصرار داشتیم در برگههای رایمان بنویسیم: میرحسین موسوی خامنه). این را پریشب که به سوال دوستی که پرسید به کی رای میدهی فکر میکردم فهمیدم. همان موقع هم در فیسبوک نوشتمش و دیدم که ازش استقبال شد. چند نفر از دوستان و غیردوستان هم ایمیل زدند که به نظر آنها هم ایده خوبی است و کاش بیشتر طرح شود. اگر بیثمر بودن رای به عارف و روحانی را بپذیریم، رای دادن به موسوی به روشنترین شکل نظر ما را بیان میکند. چه آن کسی که رای را میخواند و چه آن کسانی که گزارش رایها بهشان میرسد نمیتوانند این رای را به هیچ چیز جز آنچه ما واقعا منظورمان است معنی کنند. ضمن اینکه به نظرم این گزینه پتانسیل آنکه در این هشت روز باقیمانده طرفدارهایی هم پیدا کند دارد و شاید موجکی هم راه افتاد.
* اگر سال ۸۸ به کروبی رای دادهاید یا کلا ارادتتان به کروبی بیشتر است، کروبی.
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
ایده ی خوبیه
پنجشنبه, ۱۶ام خرداد, ۱۳۹۲
طبقهی متوسط ایران مایهی سرافکندگی است! 🙁
پنجشنبه, ۱۶ام خرداد, ۱۳۹۲
من هم ابایی در استفاده از این فرصت هیچگاه نداشته ام و رای ۸۸ من هم به میر حسین عزیز بود. ولی ضمن احترام به این نظر از دید من قابل اجرا در عمل نیست چرا؟
۱- فرصت محدود برای ایجاد یک موج همگرا و واکنشی
۲- اذعان عمده تشکل های معتبر سبز به عدم فایده در مشارکت در این انتخابات مهندسی شده پس بهتر است همه در همان مسیر قرار بگیریم، عدم شرکت در انتخابات هم یک حق است که یک بار باید بطور گسترده استفاده شود !
۳- این آرای پراکنده یا حتی جهت دار نوشته شده در برگ رای که سابقه طولانی دارد… تنها به کار تقلب یا در حداکثر شرایط کمی قلقلک مسئولان شمارش آرا همان شعبه خواهد شد و تمام.
با تشکر
جمعه, ۱۷ام خرداد, ۱۳۹۲