شیر هجر 

(بخش پایانی )

هر که عاشق دیدیش معشوق دان 

کو به نسبت هست هم این و هم آن 

سراسر مثنوی معنوی و دیوان کبیر و حتی زندگانی عاشقانۀ مولانا پس از ملاقات شمس تبریزی در این بیت خلاصه شده است . آن راز سر به مُهر، تعویض همیشگی جایگاه عاشقی و معشوقی ست .

اینک ادامه ابیات از دفتر نخست مثنوی بیت ۱۷۳۶ به بعد، (برگزیدۀ ابیات )

دلبران را دل، اسیر ِ بی دلان

جمله معشوقان،  شکار ِ عاشقان 

هر که عاشق دیدیش معشوق دان

کو به نسبت هست هم این و هم آن 

تشنگان گر آب جویند از جهان 

آب، جوید هم به عالم ، تشنگان 

چون که عاشق اوست، تو خاموش باش

او چو گوشت می کشد، تو گوش باش

بند کن چون سیل، سیلانی کند 

ورنه رسوایی و ویرانی کند !

(تفسیر اجمالی ابیات) 

در واقع، این معشوقانند که دل در گروی عشق ِ عاشقان دارند.اگر عاشقی پیدا نشود، معشوق زیبایی و ناز خود را در چشم چه کسی بیاراید؟ تو گویی معشوق صید و عاشق او صیاد . در حقیقت  هر یک از آنان مکمل دیگری ست .(این سخن بسیار شبیه نظر  افلاطون در رسالۀ”فدروس” در بیان ماهیت عشق است که می گوید: ” معشوق مثل خدایان مورد پرستش عاشق واقع می گردد و چون نهادش نیک است  او هم به عاشق مایل می شود” (۱) با  این تفاوت که مولانا همین رابطۀ عاشقانه را میان عارف وحضرت حق نیز ممکن می داند .

این من و ما بهر آن بر ساختی 

تا تو با خود نرد خدمت باختی

برای همین به عارف می گوید اکنون که او عا شق توست، تو آرام و قرار بگیر و ازاین که گوشت را کشیده به اوج و حضیض می رساند، و آبدیده می شوی نگرانی و بی صبری نشان مده . 

و در بیت آخر مولانا به خود نهیب می زند که بیش از این دریای حقایق پنهان  را به موج در نیاورد ، که در سواحل فهم های خشک و جامد سیل و ویرانی راه می افتد .ولی باز هم آرام نمی گیرد و در ابیات آینده حقایق الهی دیگری را آشکار می سازد : (برگزیدۀ ابیات)

ای حیات ِ عاشقان در مردگی

دل نیابی جز که در دلبُردگی

غرق ِ عشقی ام که غرق است اندر این

عشق های اولین و آخرین 

مُجملش گفتم، نکردم زآن بیان 

ورنه هم افهام سوزد ، هم زبان 

تا که در هر گوش ناید این سَخُن

یک همی گویم ز صد سرِّ لدُن 

تفسیر اجمالی ابیات 

معنای مصراع  نخست از بیت اول،  بنا به گزارش استاد فروزانفر، به سخن بلند منصور حلاج نظر دارد که می گفت : ” اُقتِلونی یا ثِقاتی! انَّ فی قتلی، حیاتی ” (ای معتمدانم مرا بکشید! همانا که زندگی من در قتل من قرار دارد) (۲) “ای” در بیت نخست آوای تعجب و تحسین است ــ و نه حرف ِ ندا ــ مولانا به رهروان می گوید  درود بر زندگی عاشقان که به مرگ از عشق وابسته است .تا دلدادگی نکنی، صاحبدل نخواهی شد. من در عشقی غرق شده ام که تمام عشق های مجازی و واقعی در آن غرق شده اند و  در برابرش چیزی به شمار نمی آیند ؛ و یا سایه ای از این عشق اند . من این حقیقت را سربسته برایت گفتم ،که اگر فاش بگویم هم زبانم خواهد سوخت و هم فهم آدمیان سطحی تحمل ادراک آن را نخواهد داشت . برای همین از اسرار غیبی اندکی بیش بروز نمی دهم .

پایان 

 

 

نوشته شده توسط محمد بینش (م ــ زیبا روز) 
 
 
https://www.tribunezamaneh.com/archives/9707
 
https://www.tribunezamaneh.com/archives/22262
 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)