ژنرال دکتر سهیلا صدیق ، ناجیِ هزاران افغانی روز جمعه ۴ دسامبر ۲۰۲۰ / ۱۴ آذر ۱۳۹۹ در سن  ۷۲ سالگی در بیمارستان سردار محمد داود در کابل درگذشت. او زاده ی ۲۰ اسفند ۱۳۲۷ در کابل است . نخستین زن افغان است که هم در لباس نظامی و هم با روپوش سفید پزشکی به مردم افغانستان خدمت کرد. رشته ی پزشکی را در کابل به اتمام رساند و دوره ی تخصص خود را دررشته ی گوارش، در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی گذراند. پس از پایان تحصیلات در شوروی و بازگشت به کشور خود در بیمارستان ۴۰۰ بستر کابل آغاز به کار کرد . بر اثر درایت و کارآمدی به سرعت مدارج ترقی را در رشته ی پزشکی پیمود. پزشک جراح بیمارستان مرکزی ارتش افغانستان و مسئول بخش جراحی بیمارستان محمد داود خان شد و ریاست آکادمی علوم پزشکی افغانستان را بر عهده گرفت . سهیلا صدیق پس از سال ها خدمت پزشکی در افغانستان ، از انگشت شمار زنانی بود که به مقام وزارت رسید . او پس از برکناری حکومت طالبان ( امارات اسلامی افغانستان )  در سال ۱۳۸۰ به عنوان وزیر بهداشت ( صحت عامه )  برگزیده شد و چهار سال در این سِمَت خدمت کرد. دکتر سهیلا صدیق پیش از آن نیز به دلیل خدمات شایسته و فداکارانه اش در شرایط جنگ زده ی این کشور، درجه ی ژنرالی کسب کرده بود.
سهیلا صدیق از ورزیده ترین جراحان بخش گوارش در بیمارستان های افغانستان بود. اما تنها به کار جراحی در رشته ی خود نمی پرداخت. در معالجات مجروحان جنگی نیز شرکت مستقیم داشت ویا نظارت بر امور را بر عهده می گرفت. زنی مصمم، با اراده ، جسور ، شاداب و مهربان بود. زمانی که در بیمارستان مرکزی ارتش افغانستان به کار مشغول بود ، از هر فرصتی برای روحیه دادن به بیماران بد حال و مجروحان و معلولان جنگی ، استفاده می کرد.  نه تنها پزشک که تیمارگر و پرستار نیز بود. همکارانش او را فلورانس نایتنگلِ افغانستان می خواندند و بیماران یا رفیق داکتر صدایش می کردند و یا سهیلا جان . بیمارستان خانه ی دوم او بود . گفته می شد که به دلیل مشغله ی فراوان ، مجال ازدواج وتشکیل خانواده نیافت . حضور مداوم او در کنار بیماران و تلاش خستگی ناپذیرش در بهبود آن ها ، هم موجب نجاتِ جان بود  و هم آرامشِ روح و روان . سهیلا صدیق همچون سین دخت از زنان نامی در شاهنامه ی فردوسی، دلاوری و خردمندی و عطوفت را یکجا در خود جمع داشت. 
نگارنده شانس آشنایی و دوستی با او را داشت . آشنایی ام با این زن فرهیخته از شبی شروع شد که بر اثر بیماری به بیمارستان ارتش در کابل منتقل شدم. یکی از شب های گرم تابستانی در سال ۱۳۶۶ بود . نیمه شب که به بیمارستان رسیدم، سهیلا جان مستقیماً به بالین ام آمد . در چشم بر هم زدنی مقدمات نجات مرا فراهم کرد . با چالاکی و مهارت و لبخندی که همیشه برلب داشت ، به یاری ام شتافت. تا صبح بر بالین ام نشست و تنها زمانی اتاقم را ترک کرد که از سلامتم اطمینان حاصل نمود . هرگز کلمات پرمهرش را که با لهجه ی شیرین افغانی تکرار می کرد ، فراموشم نشد. او می گفت ” تو میهمان ما هستی. مقام میهمان صد مرتبه بالاتر است. اگر نتوانم که میهمان خود را نجات دهم ، صد مرتبه بهتر است که خودم هم زنده نباشم.”
دکتر سهیلا صدیق ، تنها در برابر دوستان و میهمانان کشور خود از چنین احساس مسئولیتی برخوردار نبود. او به سوگند پزشکی خود وفادار بود و مجروحان جنگیِ هر دو طرف را معالجه می کرد. بنا به گزارش رسانه های رسمی، این پزشک متعهد و خستگی ناپذیر در زمان تسلط طالبان به افغانستان در سال های ۱۳۷۵-۱۳۸۰ خورشیدی ، در لباس مردانه به کار پزشکی و خدمات درمانی در این کشور پرداخت. پس از آن و تا پیش از ابتلا به بیماری آلزایمر ، همچنان به کمک رسانی و مداوای بیماران در کشور خود ادامه داد. دکتر صدیق در دوران بیماری به مدت شش سال در بیمارستانی بستری بود که در آن چهار دهه از عمر خود را در کار شفای هزاران تن از هموطنان خود گذرانده بود.   
سهیلا صدیق از زنان نامدار  افغانستان است که نام و خدمات او در تاریخ این کشور جاودانه خواهد بود. نام ویاد او دردل صدها زن ومرد ایرانی نیز که در آن سال های جنگ و درد و پریشانی ، از سوی جمهوری دموکراتیک افغانستان به عنوان میهمان پذیرفته شده بودند ،  گرامی و مانا است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)