در روزهای اخیر بعد از درگذشت اسطوره فوتبال، مارادونا شاهد حملات سطحی و بعضا غرض ورزانه و حساب شده بر علیه این قهرمان بوده ایم. این افراد با دستاویز کردن اعتیاد وی، با تحلیل های سطحی و جانبدارانه سعی در بی آبرو کردن و تخریب شخصیت وی به طور همه جانبه و شیوه های مختلف بوده اند. لابد برای این افراد قاتلانی همچون تاچر، ریگان، ترامپ، نتانیاهو و غیره که لب به مواد مخدر تاکنون نزده اند، اسطوره می باشند.

زندگی خصوصی افراد ربطی به زندگی اجتماعی شان ندارد. مثال بی پایه و بی سروته آوردن که پلاتینی در جام جهانی ۱۹۸۶ پیراهنی در دست گرفت که بر روی آن نوشته شده بود:  نه به فساد مالی و مارادونا هم پیراهنی در دست داشت که بر روی آن نوشته شده بود:  نه به مواد مخدر، ولی هر دو شعار دادند و عمل نکردند، سران رژیم جمهوری اسلامی هم شعار مرگ بر آمریکا و انگلیس می دهند ولی خودشان تابعیت این کشورها را دارند. این قیاس بی تناسب، بی ربط و فاقد هرگونه پشتوانه علمی است. مصرف مواد مخدر مارادونا که در رابطه با زندگی خصوصی و شخصی اش می باشد را مقایسه کردن با آسیب های اجتماعی که پلاتینی به زندگی ده هزار نفر وارد کرد و همچنین جمهوری اسلامی با اختلاس و فساد به میلیون ها شهروند ایرانی تاکنون وارد کرده است بی ربط، نابه جا و قیاس مع الفارق است.       

مارادونا در یک خانواده بسیار فقیر و زحمتکش در زاغه نشین های بونئوس آیرس بدنیا آمد. مارادونا نه تنها به عنوان یک اسطوره فوتبال بلکه به گونه ای صدای لگدمال شدگان آمریکای لاتین بود، همواره همبستگی خود را با سوسیالیسم آمریکای لاتین ابراز می داشت برای همین نه تنها در میان دوستداران فوتبال، بلکه در میان محرومان و ستمکشان آمریکای لاتین جایگاه ویژه ای داشت.

زمانیکه به ناپولی رفت، با مردم جنوب ایتالیا که مورد تبعیض بخش‌های شمالی بودند، احساس همدردی کرد. با مردم فلسطین اعلام همبستگی کرد. از بیان ظلمی که توسط اسرائیل به مردم فلسطین می شد نیز ابایی نداشت. در سال ٢٠١٢ وی با اشاره به مبارزه فلسطینیان علیه اشغال اسرائیل، گفت: من به آنها احترام می گذارم و آنها را می فهمم. در ماهها ی ژوئیه ـ اوت ٢٠١۴ هنگام طغیان آتش در غزه طی جنگی که تل آویو بر علیه این سرزمین آغاز کرد با بیش از ٢٢٠٠ کشته، از جمله ٧۵ در صد از غیرنظامیان وی از جمله صداهایی بود که این قتل عام را نکوهش کرد: آنچه اسرائیل بر سر فلسطینی ها می آورد شرم آور است. در تابستان ٢٠١٨ به مناسبت فینال جام جهانی روسیه، مارادونا با رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، محمود عباس ملاقات کرد و گفت: من در قلبم یک فلسطینی هستم. اخیراً هم توسط فدراسیون فوتبال مکزیک به دلیل نقض آیین نامه اخلاقی هیئت ورزشی در چارچوب بی طرفی سیاسی و مذهبی توبیخ شد و مورد پیگرد قرار گرفت. او بارها در دوره ریاست جمهوری ترامپ گفت: ترامپ و قلدر های جهان یانکی ها هستند، همانهایی که فکر می کنند با قدرتمندترین بمبهایشان می توانند ما را با خاک یکسان کنند. اما نه، حریف ما نیستند. رئیس جمهور زورگوی آنها نمی تواند ما را به زانو در آورد.

اتخاذ این مواضع در دنیای فوتبال، جایی که بیشتر ورزشکاران از ابراز تمایلات سیاسی خویش با وسواس خود داری می کنند حکم انفجار بمب را دارد، البته به استثنای چند موضع گیری اخیر برخی فوتبالیستهای مشهور برزیلی چون – نیمار رونالدینیو، ریوالدو، کافو و که در آخرین انتخابات ریاست جمهوری به طور علنی از کاندیدای راست افراطی ژایر بولسونارو که روز ٢٨ اکتبر ٢٠١٨ در انتخابات پیروز شد، حمایت کردند. مارادونا البته در کنار رئیس جمهور سابق سوسیالیست لوئیز ایناسیو لولا دا سیلوا لولا بود که پس از یک محاکمه جنجالی زندانی و به جرم فساد از حضور در انتخابات ریاست جمهوری ٢٠١٨ منع شده بود، مارادونا او را مورد حمایت بی خدشه قرار داد: آنها ریاست جمهوری را از لولا دزدیدند.

بعضی از این افراد با دست گل زدن مارادونا به انگلیس را مستمسک قرار داده اند.  کدام بهتر است؟ با دست گل زدن یا اشغال و تصرف جزایر فالکلند و بر اساس آمار، کشتن در حدود  چهل هزار بی گناه آرژانتینی توسط استعمار پیر انگلیس؟ باتوجه باینکه استعمار پیر انگلیس هیچ گونه سنخیتی به لحاظ تاریخی، موقعیت جغرافیایی و مسافت با جزایر فالکلند ندارد. آدم چقدر باید کوته بین و تنگ نظر باشد که ایراد به با دست گل زدن مارادونا را می بیند ولی کشتن چند هزار انسان بیگناه را نمی بیند. بدون شک کوته نظری و  غرض ورزی در کار است.

از بدو اشغال جزایر فالکلند، چهره منحوس مارگارت تاچر با چهره منحوس دیگری، پینوشه برای اشغال این جزایر  همکاری و زدوبند می کند. شیلی پایگاه مهمی برای جاسوسی انگلیس از کشور همسایه در جنگ؛ آرژانبین می شود. پینوشه رفیق شش دانگ تاچر در این زمان هزاران مخالف را در شیلی سر به نیست می کند، مارگارت تاچر هم برای تقدیر از زحمات پینوشه هواپیماهای جنگی، هلیکوپتر و آلات و ابزار شکنجه در اختیار وی قرار می دهد. رژیم پینوشه زندانیان را با دست و پای زنجیر بسته با هواپیماهای انگلیسی و آمریکایی زنده در وسط اقیانوس پرتاب می کند و در کولونیا دیگنیتا روی بدن زندانیان آزمایش های مختلفی از جمله شیمیایی، دارویی و غیره انجام می دهد و با آلات و ابزار شکنجه دریافت شده، زندانیان را تا سرحد مرگ شوک الکتریکی و به قتل می رساند.  قاعدتا چهره های منحوس و متجاوز همانند مارگارت تاچر، ریگان و غیره باید شخصیت های محبوب آمریکای لاتین را دیکتاتور خطاب کنند که بتوانند به تجاوزات خود ادامه دهند و افرادی هم عمدا و یا سهوا از روی غرض ورزی آنها را بر زبان آورند.

مارادونا به افرادی همچون فیدل کاسترو، چه گوارا و همچنین انقلاب بولیوار عشق می ورزید که این افراد از نظر امپریالیست ها به خاطر مبارزات و مخالفت شان بر علیه استعمار، امپریالسم و تجاوز آنها دیکتاتور یا تروریست محسوب می شدند.  چه دوست داشته باشیم چه دوست نداشته باشیم چه گوارا ، روح و امید مردم محروم و دردکشیده آمریکای لاتین بود، بدین جهت هنوز هم که هنوز است در عمق دل هیسپنیک ها، مردم آمریکای لاتین قرار دارد. آلنده، فیدل کاسترو، چه گوارا، بابلو نرودا، ویکتور خارا، خوره مارتی، سیمون بولیوار، گابریل گارسیا مارکز، ژوزوئه دوکاسترو، زاپاتا، پانچو ویلا و غیره در دل مردم محروم آمریکای لاتین قرار دارند.

تحلیل بسیار سطحی است؛ چون انسانی سه بچه در کوبا دارد و دوره ای اسیر مواد مخدر بوده شیطان است، نه خیر، ما نه تنها کاری به زندگی شخصی و خصوصی افراد نداریم بلکه تاثیری که این ها در زندگی مبارزاتی دیگران بر علیه بی عدالتی گذاشته اند مدنظر قرار می دهیم. 

موضوع مهم در اینجا واکاوی، برداشت و شیوه برخورد این افراد به عمد یا سهو در رابطه با مصرف مواد مخدر توسط مارادونا است. برای یاداوری  پزشک های دنیا، بعد از ترک مواد مخدر، مارادونا را به عنوان یک الگو و سمبل برای دیگران که درگیر شدید مواد مخدر بودند، قرار دادند، که می شود در هر شرایطی اعتیاد را ترک کرد. اسطوره ای چون مارادونا توانست اعتیادش را ترک کند.  این را به فال نیک گرفتند و این سرآغاز و گام بسیار مثبتی برای کسانی بوده و هست که درگیر به اعتیاد مواد مخدر در اقضی نقاط جهان هستند.

در خاتمه، دیه گو مارادونا انقلابی ای، ضد امپریالیست و یکی از بزرگترین فوتبالیستهای تمام دوران بود. او در ملاقات با پاپ با شماتت و طعنه گفت: سقف های طلای واتیکان را بر بیاورید و بفروشید و برای کودکان بی سرپناه در جهان کاری کنید.

یادداشتم را با گفته ای از برتولت برشت به پایان می برم: آن‌که حقیقت را نمی‌داند نادان است، آن‌که حقیقت را می‌داند انکار می‌کند، تبهکار است.

***

یادش گرامی باد!

 

احمد نائینی

سه شنبه، ۱۱ آذر ۱۳۹۹

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)