بیدی نیستم با طوفان بلرزم!
پیشتر در آدرس تلگرامی shoorijezehmohammad
به دلیل ایجاد اختلال( و بیشتر به دلیل شنود)، مانع انتشار مطالب من در آن شدند؛ همانطور که در این آدرس نیز مانع عضو شدن می شوند. و آزارهایی که هر از گاهی آثار آن مشاهده می شود. و ازجمله اخیرا مطالب ارسالی برای عده ای خاص، که ریپورت می شود.
و ایضا در آدرس فیسبوک ودر قسمت ارسال پیام(مسیج) حروف به شکل علامت [سوال ؟] به فرد مخاطب ارسال می شود. و البته یادداشت هایم را نمی دانم. زیرا خودم آن ها را سالم می بینم!
خوشبختانه دوستان بسیار خوبی دارم که با ارسال مطالبم، بدون هیچ خواسته و سانسوری(و یا ان قلت هایی از قبیل اینکه مطالبم محاوره ای است و نه نوشتاری!!؟) آن را در سایت و منابع مربوطه منتشر می کنند.
تمام این آزارها (که بعضا با شنود همراه است) به دلیل سوابق اینجانب است و به دلایل خاص و دلایل عام، جرات،شجاعت و شهامت آن را ندارند رسما مسئولیت اقدام و عمل خود را بر عهده بگیرند!
و همانطور که پیشتر در یادداشتی نوشتم:
سادیسم ضعیف کشی ایدئولوژی آنان است، حتی به قیمت خود آزاری( مازوخیسم)!
در طول این سال ها سعی کرده ام به طور واقعی مستقل باشم و زیر علم و کتل فرد با جناح و یا گروهی سینه نزنم.
اما نظام ولایت فقیه و از جمله برخی از همپالکی های باصطلاح اصلاح طلب، و ایضا اپوزیسیون صادراتی آنان به خارج از میهن و از جمله در درون بنگاه های خبری و رسانه ای، مرا بزاخفش و در چارچوب خودشان می خواهند.
پاسخ من به همه ی آنان این است:
کور خوانده اید!
جلوی تابش خورشید را نمی توان گرفت. و ماه همیشه پشت ابرها نمی نماند و روزی چهره های بی نقاب تان کورس رسوایی اش عریان دیده می شود!
من در همه ی این سال ها با همین وضعیت،و توان مالی بسیار بسیار بد معیشتی، به میزان وسع و دانایی و اطلاعات و درک خودم و با بیش از ۳۰ سال سابقه ی روزنامه نگاری و نویسندگی به اندازه ی عمر انقلاب۵۷، و مولف چندین کتاب و کتاب هایی که بدلیل عدم مجوز در اداره ی سانسور ارشاد اسلامی خاک می خورد و بایگانی شده، و با سابقه ی دو بار زندانی شدن در سال های ۱۳۶۵ و ۱۳۷۸ و با تعطیلی روزنامه سلام(که شاغل و از جمله نویسندگان آن بوده ام) محرومیت از شغل روزنامه نگاری(که بخشی از آن متوجه همکاران باصطلاح اصلاح طلب روزنامه نگارم هم هست که با نظام تبانی و یا با سکوت خود به ادامه ی این روند مساعدت کرده اند!) و محرومیت از همه ی آنچه که حقوق اولیه ی یک شهروند عادی در زندگی معمولی است، همچنان به کارم، و به نوشتن با همین محدودیت ها و فشارها ادامه خواهم داد و به اینان می گویم:
بیدی نیستم که حتی با طوفان های شما بلرزم و الخ…
من الله التوفیق
دوم آبان نود و نه
محمد شوری(روزنامه نگار و نویسنده)
t.me/shourimohammad

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)