بیروت – در روزهای پس از انفجار اخیر در بیروت، گروهی از جوانان که در فعالیت‌های جامعه‌سازی جامعهٔ بهائی شرکت داشتند به سرعت گرد هم آمدند تا برای کمک به امداد و بازیابی برنامه‌ریزی کنند. آن‌ها شبکه‌ای متشکل از نیروهای داوطلب به نام «مرکز کمک‌رسانی» (Helping Hub) بوجود آوردند تا فعالیت‌های افراد را هماهنگ کند. این پروژه در چند ماه گذشته تکامل پیدا کرده تا به نیازهای جاری پاسخ گوید.

آقای کریم موزاهم، یکی از جوانانی پیش‌قدم در این پروژه می‌گوید: «ما می‌دانستیم که باید به هر طریق ممکن کمک کنیم.»

فعالیت‌های جوانان که با هدف توان‌افزایی معنوی و اخلاقی صورت می‌گیرد، آن‌ها را در زمینهٔ تقویت همکاری و حس رسالت مشترک در میان گروه‌های کوچک مردم، مجرب ساخته بود. آنها حال می‌توانستند این توانمندی را جهت ایجاد شبکه‌‌ای از داوطلبین به کار گیرند.

«ما تصمیم گرفتیم قدم بسیار کوچکی برداریم و یک گروه پیغام‌رسانی بسازیم. سپس، تمام دوستان و افرادی را که از طریق فعالیت‌های جامعه‌سازی با آن‌ها آشنا شده بودیم به این گروه دعوت کردیم تا افرادی را که نیازمند کمک بوده ردیابی کرده و اقدامات در دست اجرا را شناسایی کنیم.»

«در ابتدا فکرمان این بود که ما فقط ۱۰ جوان هستیم، مگر چه کمکی از دستمان بر می‌آمد؟ اما آرزوی خدمت به جامعه و کشورمان را داشتیم و با افزایش تعداد داوطلبین از ۱۰ جوان به ۸۰ نفر از سنین و پیشینه‌های مختلف که با ما همراه شدند و شروع به کمک کردند امیدمان بیشتر شد.»

همۀ کسانی که به گروه پیوستند روحیۀ خدمت داشتند که به ایشان انرژی لازم جهت کار در شرایط دشوار را می‌داد. این داوطلبین برای بیش از یک ماه، هر روز به پخش ۳۰۰ وعده غذا، جمع‌آوری لباس‌هایی برای اهدا، کمک به تمیز کردن ساختمان‌های تخریب‌شده و پوشاندن پنجره‌های شکسته و انجام کارهای دیگر پرداختند. آن‌ها برای محافظت خود و دیگران از بیماری ویروس کرونا از از وسایل مناسب استفاده کرده و در حفظ نکات ایمنی کوشا بودند.

جوانانی که در کانون این پروژه بودند بر اساس تجربه می‌دانستند که انرژی و حس فوریت داوطلبین، اگر از طریق اقدام سیستماتیک به کار گرفته شود بیشترین تاثیر را خواهد داشت. هر روز صبح، قبل از رفتن برای کمک، وظایف بین داوطلبین تقسیم می‌شد. عصرها، گروه، با حضور همۀ مشارکت‌کنندگان دربارهٔ تجربیات آن روز به تأمل و بررسی پرداخته، نیازها را شناسایی کرده و فهرستی از کارهایی که باید روز بعد انجام شوند تهیه می‌کردند.

هر روز صبح، قبل از رفتن برای کمک، وظایف بین داوطلبین تقسیم می‌شد. عصرها، گروه، با حضور…بزرگ کردن تصویر
خانم هدی والس (Hoda Wallace)، از اعضای محفل روحانی ملی لبنان می‌گوید: «دیدن اینکه چگونه این گروه کوچک جوانان برای اقدام به پا خاستند بسیار امیدبخش بود. با اینکه جوان هستند، سال‌هاست که به جوامع‌شان خدمت کرده و توانمندی‌هایشان را طریق یک فرایند آموزشی مبتنی بر تعالیم بهائی پرورش داده‌ا‌ند، فرآیندی که به آن‌‌ها کمک کرده تا خود را نقش‌آفرینانی موثر در زمینهٔ رفع نیازهای اجتماع بدانند. آن‌ها قبلاً مهارت‌های سازمان‌دهی، مانند توانایی مدیریت آمار اولیه، برنامه‌ریزی بر اساس منابع موجود، و اقدام در حالت یادگیری را کسب کرده‌ بودند. این مهارت‌ها به طور طبیعی حین سازمان‌دهی «مرکز کمک‌رسانی» به کار گرفته شد.»

اعضای هستهٔ اصلی این پروژه از طریق جلسات آن‌‌لاین و دعا خواندن با جامعه‌شان حمایت دریافت می‌کردند. خانم والس می‌گوید: «دعا باعث شد در آن روزهای هولناک و غم‌انگیز دوام بیاوریم. دعا مردم بسیاری را دور هم جمع کرد و برایمان امید به ارمغان آورد. ما شاهد اهمیت روحیۀ دعا و نیایش هستیم، روحیه‌ای که به ما در تقویت پیوندهای اجتماعی می‌کند و موجب شده ریشه‌های روحانی ما عمیق‌تر شده و در برابر بحران و فاجعه تاب‌آورتر باشیم.»

بسیاری از داوطلبین خود در این بحران آسیب دیده بودند اما خدمت به دیگران به آن‌ها امیدواری بخشید. خانم ماها واکیم (Maha Wakim)، روانشناس بالینی، می‌گوید: «محل کارم از بین رفت و برایم بسیار تکان‌دهنده بود. به جای اینکه بنشینم و احساس درماندگی کنم، زمانی که دوستی مرا به «مرکز کمک‌رسانی» معرفی کرد، به آن‌ها پیوستم. این اولین قدم در مسیر التیام من بود. این فعالیت به من کمک کرد که روی پایم بایستم و احساس کنم دارم کاری برای کمک به دیگران انجام می‌دهم. دیدن این که چطور همه دور هم جمع می‌شوند اوضاع من را به شدت تغییر داد.»

با اینکه «مرکز کمک‌رسانی» پس از انفجار بیروت و در پاسخ به این بحران بوجود آمد، در هفته‌های اخیر به توسعۀ بلندمدت توجه بیشتری کرده و به طور روزافزون با گروه‌ها و سازمان‌های دیگر، جهت پاسخ به چالش‌های جاری همکاری کرده است. جوانان به دلیل موقعیت‌شان توانسته‌اند اطلاعات میدانی جمع‌آوری کنند و سپس با دقت زیادی آن‌‌ها را ثبت کرده و نیازهای مختلف را به اطلاع سازمان‌های دیگری رسانده‌‌اند که امکانات مناسب‌تری برای کمک رسانی دارند.

خانم لارا منصور (Lara Mansour) که از روزهای اول با «مرکز کمک‌رسانی» کار کرده است می‌گوید: «یک جنبهٔ اصلی از فرایند آموزشی بهائی پرورش توانمندی برای اقدام بلندمدت از طریق افزایش وحدت میان مردم است. زمانی که ما در میدان عمل بودیم، نیاز به سازمان‌دهی را مشاهده کردیم. برای مثال منطقه‌ای از بیروت از توزیع غذا، آب و دیگر کمک‌ها اشباع شده بود در حالی که مناطق دیگر توجه کمتر یا هیچ توجهی را دریافت نکرده بودند. به همین دلیل حال برنامۀ جدیدی را آغاز کرده‌ایم که به سازمان‌ها کمک می‌کند تا تلاش‌هایشان را با هم هماهنگ کنند.»

«این برنامه به کنشگران اجتماعی مختلف اجازه داده تا به شکل هماهنگ با هم مشورت و اقدام کنند. حال قرارهای آنلاینی داریم که ۵۰ نفر در آن‌ها شرکت می‌کنند و دربارۀ اهدافی که دربارهٔ آن‌ها اتفاق‌نظر داریم گفتگو می‌کنیم. پرورش چشم‌انداز مشترک و حس هدفمندی به همۀ ما توانمندی بیشتری جهت پاسخ به نیازها با استفاده از کمک‌های خارجی داده است.»

کریم دربارهٔ اینکه این تجربه چه معنایی برای جوانان داشته می‌گوید:«این موضوع باعث شده همۀ ما جوانان دربارۀ اینکه هدف حقیقی ما در زندگی چیست بیاندیشیم. آن هفته‌ها وقتی از صبح تا شب در میدان عمل مشغول کمک به دیگران بودیم، روزهای بسیار سخت اما زیبایی داشتیم. زیرا در کنار هم بودیم و خدمت‌مان به ما امید می‌داد. حال که در حال برگشت به زندگی روزمزۀ خود هستیم متوجه شده‌ایم که کار روزانه بدون حس هدفمندی ما را راضی نمی‌کند. ما باید به جوامع‌مان خدمت کنیم زیرا شادی حقیقی از اینجا می‌آید.»

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)