فضاى بعد از انقلاب به نوعى فضاى ضد آمریکائى بود، در این نگاه همه گروه ها همسو بودند چه از گروه هاى چپ مانند فدائیان خلق و حزب توده و چه سازمان مجاهدین خلق و چه روحانیت مسلط بر قدرت .
دو علت اصلى را میتوان عامل این فضا دانست
یک، تاریخ معاصر ایران که انقلابیون دیده بودند و به آن از لحاظ زمانى نزدیک بودند که بزرگترین نماد آن کودتاى بیست و هشت مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق بود و حضور گسترده مستشاران نظامى آمریکا در ایران و حمایت آمریکا از محمدرضا شاه در منطقه و تصویب قانون کاپیتالاسیون هم مزید بر علت شد.
دوم، جو انقلاب هاى جهانى بود که یا به کل ریشه چپ ضد سرمایه دارى داشتند مانند انقلاب کوبا و چین و کامبوج که جو جهانى را علیه سرمایه دارى به رهبرى آمریکا برانگیخته بود و سرمایه دارى و سرمایه دار نماد تمام قد استعمار در جهان شده بود
و همچنین جنگ ویتنام که در آن زمان جهان و تفکر جهانى را به دو دسته مستضعف با نماد ویتنام و مستکبر با نماد آمریکا تبدیل کرده بود و تأثیر شگرفى بر مناسبات و حتى ادبیات جهان گذاشته شده بود، این جنگ به حدى تأثیر عمیق بر جامعه جهانى گذاشته بود که شاعران بعظأ غیر سیاسى هم از آن متأثر شدند.
براى نمونه شعر خوشه خشم مرحوم فریدون مشیرى که در پایان شعر چنین میگوید:
در دل شعله و دود
میشود خوشه پروین خاموش
پیش خود میگویم
عهد خود رأى و خود کامى است
عهد خون آشامى است
که درخشنده تر از خوشه پروین سپهر
خوشه اشک یتیمان ویتنامى است
یا در اثر جاودان بیژن مفید “تئاتر موزیکال شهر قصه” که اواخر دهه چهل از تلوزیون ملى پخش میشد ، در مکالمه اى چنین گفته میشود
… فشنگاى مگاتن
فشنگاى هزار ملیون مگاتن
تفنگاى عمو سام
براى پا پتى هاى ویتنام ….
در یک چنین جو سنگین ضد سرمایه دارى و ضد آمریکایی انقلاب پیروز میشود و طبق کتاب خاطرات روزانه هامیلتون جردن (رئیس اتاق وضعیت کاخ سفید) ، با فشار سرمایه داران منتفذ آمریکایی و برژنسکى مشاور ریاست جمهور در امور خارجه و علیرغم مخالفت اکثر کابینه و شخص سایروس ونس، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، محمد رضا شاه پهلوى براى درمان در آمریکا پذیرفته میشود و این بزرگترین بهانه اى بود که میشد به دست انقلابیون دو آتشه داد.
کلید گمشده
دولت موقت به این اقدام آمریکا اعتراض میکند و صادق قطب زاده به صورت محرمانه و بدون اطلاع نخست وزیر بازرگان جهت بررسى علل پذیرش شاه و هشدار به آمریکا جهت عواقب این عمل با هامیلتون جردن دیدار میکند ، در کناب بحران CRISIS هامیلتون جردن تمام جزئیات این دیدار ذکر شده و علیرغم اتهامات جاسوسى که به قطب زاده زدند و به عکس آن جردن چنین میگوید : قطب زاده با یک تندروى غیر معمول و شدید از ما بخاطر پذیرفتن شاه انتقاد کرد و هشدار داد که این عمل جان گروگان ها را به خطر میاندازد.
از سوى دیگر عباس امیر انتظام رسمأ مأمور حفظ ارتباط با سفارت آمریکا در کشورهاى اسکاندیناوی میشود که باید طبق روال دیپلماتیک این ارتباط در سطح حداقل حفظ شود.
قطب زاده دستگیر و بعد ها در دادگاه به جرم جاسوسى اعدام میشود .
عباس امیر انتظام با تلکس محرمانه با امضاى وزیر امور خارجه ، قطب زاده به تهران احضار میشود، وزیر امور خارجه سوئد با امیر انتظام دیدار میکند و چون از دستگیرى قطب زاده مطلع است نسبت به بازگشت به تهران به وى اخطار میدهد ، امیر انتظام میگوید که خلافى نکرده که نگران باشد .
عباس امیر انتظام چند روز بعد از بازگشت، دستگیر و به جرم جاسوسى توسط محمد گیلانى به اعدام محکوم میشود و سپس به به حبس ابد و بعد از مدتى به علت نبود هیچ مدرکى علیه او از وى تقاضاى ترک زندان را میکنند که انتظام میگوید تا اعاده حیثیت نشود من بیرون نمیروم (به جریان عباس امیر انتظام به صورت مجزا خواهیم پرداخت)
سوپر انقلابیون مسلمان با تسخیر سفارت آمریکا از دیگر گروه ها پیشى گرفته و این افتخار را به نام خود ثبت میکنند چرا یک سال قبل از آنها گروه هاى چپ همین کار را کرده بودند که توسط نیروى انتظامى وقت و نیروهاى کمیته انقلاب اسلامى از ساختمان سفارت آمریکا بیرون رانده شده بودند و تا چند مدت نیروهاى کمیته انقلاب اسلامى در محوطه سفارت به عنوان محافظ حضور داشتند.
واقعیت اینست که نیروهاى چپ درون نظام که بعد ها بدنه اصلاحات را تشکیل دادند، هسته و مرکزیت تسخیر کنندگان سفارت بودند که اولین دستاورد این حرکت سقوط دولت مهندس بازرگان بود ، بعدها مشخص شد که اولین هدف از اشغال سفارت هم همین سرنگون کردن دولت موقت بوده است ، هر چند تنى چند از دانشجویان که در آینده به جناح راست حاکمیت پیوستند مانند محمد على (عزیز) جعفرى فرمانده سپاه پاسداران و عزت الله ضرغامى رئیس سابق صدا و سیما هم جزو گروه تسخیر کنندگان و دیوار نوردان سفارت بودند اما این عمل و پیامدهایش یکسره به نام جناح چپ درون حاکمیت ثبت شد .
این از آخرین رشته هاى امکان حفظ روابط حداقلى با آمریکا بدین ترتیب از بین رفت .
حالا زمان شروع کوبیدن و از میدان بدر کردن تمام افراد جبهه ملى، نهضت آزادى و ملى مذهبى هاست .
از همین روز است که اصطلاح “لیبرال خود فروخته” باب میشود .
در قسمت بعد (قسمت آخر) به تشریح دقیق چرائى اشاعه این شعار از طرف جناح حاکم خواهیم پرداخت.
(عکس متن مربوط به ماشاالله کاشانى معروف به ماشاالله قصاب فرمانده وقت کمیته در کنار سالیوان سفیر آمریکا بعد از بیرون راندن نیروهاى انقلابى چپ گرا از سفارت).
خلیلى

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)