این نوشتار در تاًئید و تکذیب هیچ جریان یا شخصی نیست
اسد الله لاجوردی زاده ١٣١۴ تهران ، عضو جمعیت مؤتلفه بازار که در سه دوره به زندان افتاد ، ابتدا پس از ترور حسنعلى منصور به زندان افتاد و پس از ١٨ ماه حبس آزاد شد سپس به اتهام حمله به هواپیماى حامل فوتبالیست هاى اسرائیلى در سال ١٣۴٩ دستگیر و دوباره به ١٨ ماه حبس محکوم شد که در تاریخ فروردین ١٣۵٣ آزاد و در اسفند همان سال به اتهام فعالیت خرابکارانه زیرزمینى و عدم پاسخ گوئى در همکارى با “سازمان مجاهدین خلق” دوباره دستگیر شد و در تاریخ ٢٧ مرداد ١٣۵۶ به همراه پنجاه زندانى دیگر از جمله حبیب اله عسکر اولادى، مهدى عراقى ، مهدى کروبى، محمد کچوئى با عفو محمدرضا شاه و با شرکت در جلسه مشهور “سپاس سپاس اعلیحضرتا” از زندان آزاد شد .
رویاروئی با سازمان در زندان
بعد از تسویه درون سازمانى که طى آن به دستور تقى شهرام ، شریف واقفى و محمد یقینى کشته و سوزانده شدند و صمدیه لباف مجروح و بدست ساواک افتاد و سعید شاهسوندى از دام رهید و پس اعلام تغییر مشى سازمان از اسلام به مارکسیست ، درون زندان و بین زندانیان شکافى عمیق بوجود آمد
هر چند در مصاحبه گرداورنده این مطلب با تعدادى از اعضاى سازمان خلق، ایشان ریشه رفتارى اسدالله لاجوردى را در حقارت جو دو قطب با سواد و بى سواد در زندان میدانستند اما نظر خود من ریشه رفتارهاى بعدى وى را در تفکر منجمد مذهبى و اعتقاد راسخ او به بخش فقاهتى دین ، مبتنى بر پاکى و نجسى ، و مسلمانى و کافرى نهفته بود و همچنین نقش پر رنگ عضویت در جمعیت مؤتلفه میبینم که حذف رقبا را نه تنها لازم که واجب میدانست.
پس از پیروزى انقلاب و به فاصله اى اندک درگیری بین گروه هاى حاضر در انقلاب بالا گرفت و آنکه دست بالا را در تسلط بر قدرت داشت روحانیون بودند
بعد از ترورهاى گروه فرقان که تیمسار قرنى ، مرتضی مطهرى ، محمد مفتح و مهدى عراقى ترور شدند و با نظر سید محمود بهشتى، لاجوردى به عنوان دادستان دادگاه انقلاب تهران منصوب شد از این پس مسئولیت برخورد با گروه هاى چپ و سازمان مجاهدین خلق به او سپرده شد و او هم کوتاهى نکرد و هر کسى که رابطه اى هر چند اندک با سازمان داشت را دستگیر و روانه زندان کرد ، حتى لطف الله میثمى که خط مشى مسلحانه سازمان را در رویاروئی با حاکمیت قبول نداشت و از سازمان جدا شده بود هم از بازداشت و زندان در أمان نماند
لاجوردى با دقت هر چه تمام تَر سعى در بستن کوچکترین راه برگشت سازمان مجاهدین خلق و گروه هاى چپ گرا از خشونت به راه هاى مدنى داشت که این تلاش در اعدام خودسرانه دو نفر به خوبى مشهود است ، اعدام محمدرضا سعادتى و آیت الله لاهوتى علیرغم پیگیرى مسئولین وقت و بصورت ویژه در جریان دخالت محمدعلى رجائى در پرونده سعادتى و حکم آیت الله خمینى از فرازهاى غیر قابل انکار این تلاش است چون سعادتى از سران رده بالاى سازمان بود که با رویاروئی مسلحانه سازمان با نظام مخالف بود و در نامه برجاى مانده از سعادتى به مادر رضائی ها از او خواسته که همراه و پیرو آیت الله خمینى باشند و این خطرى عمده براى تفکر سیاه و سفید لاجوردى بود که به محض اطلاع از حکم آیت الله خمینى در عرض چند دقیقه محمدرضا سعادتى را تیرباران کرد و این اتفاق تقریبا مشابه قتل آیت الله لاهوتى و حسین احمدى روحانى است .
در بخش دوم به مهمترین پرونده ها و اعدام هائی که تحت امر لاجوردی صورت گرفت میپردازیم
 
گردآورنده، خلیلی