ساسان امجدی – عباس معروفی، همان عضو سابق کانون نویسندگان ایران، همان منتقد نظام جمهوری اسلامی ایران، همان نویسنده معروف “سمفونی مردگان”، “فریدون سه پسر داشت”، همان روشنفکر معروف می گوید با لگد بزنید توی دهان رضا براهنی. آخر رضا براهنی گفته بود: “کسی که زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی ایران بشناسد، طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر محکوم است.”
به خاطر همین، او از پیروانش می خواهد که با لگد توی دهانش بزنند.
من این کامنت را برای او نوشتم، او من را هم از لیست دوستانش حذف کرد. فاشیست های بالقوەایی که تا دژخیم شدن، تلنگری می خواهند و بس!
معروفی من را به خاطر این کامنت از لیست دوستانش حذف کرد:
آقای معروفی، هشتصد سال پیش زبان من کورد اما فارسی نبود. یعنی با لگد توی دهن ما هم می زنید، اگر بگوییم بساط این زبان رسمی و هویت رسمی و گفتمان رسمی را جمع کنید؟ آقا بگذارید ذهنیت ما از شما معطوف به همان “سمفونی مردگان” و “فریدون سه پسر داشت” باشد. امیدوارم این موضع تند، بیشتر از خاطرات نه چندان زیبایتان نسبت به کانون نویسندگان ایران نشات گرفته باشد تا دیدگاه و نگرش واقعی تان نسبت به زبان و هویت!
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
ملیتها و اقوام ایرانی تا زمان پذیرش کثرتگرایی فرهنگی در ایران متاسفانه تحت ستم خواهند ماند. تا زمانی که فرهنگهای محلی امکان رشد و اظهار نظر نیافته اند احساس تحقیر شدن وجود خواهد داشت و این هم موجب تولد محصولی به نام ناسیونالیسم خواهد شد که محصول جراحتهای فرهنگی است. در ایران خودکامگی سلطان آریامهر و بعد دو سلطان جمهوری اسلامی که مبلغ یک زبان و فرهنگ به عنوان زبان و فرهنگ رسمی کشور استبدادی شدند. متاسفانه در هر دوره مشوش نوعی بارگشت به احساسات با واکنشهای شدید و عصبی وجود دارد که مردم به جنگ با همدیگر می پردازند خیلی ها می میرند اما دیگر از نظام متمرکز و از سلطان بزرگ خبری نمی ماند. امید به آینده و زندگی شرافتمنداته به انسانها شایستگی می دهد. معروفی و شرکا از یوگسلاوی سابق درسهای لازم را فرا نگرفته اند. اینها امکان اینکه زبان فارسی از خود استبدادزدایی کرده و در کنار دیگر زبانهای ایرانی غنی تر شود ترس و واهمه دارند.
شنبه, ۴ام خرداد, ۱۳۹۲
متاسفانه یک نوع خود بزرگ بینی کاذب به هموطنان فارس زبان القا شده است با آنکه از بسیار ی لحاظ ازکشورها و ملت های همسایه خود عقب مانده ترند باز خویشتن را بسیار برتر و متمدن تر از آنها تصور می کنند و تا زمانی کمه اینها نتوانند به اندییشه های آزاد دسترسی داشته باشند همچنین خواهند ماند.
پنجشنبه, ۹ام خرداد, ۱۳۹۲
این چه طرز تفکریه؟؟؟!!!!!!!! زبان واحد نشانه همبستگی ملی مردم یه کشوریه ، لهجه ها و گویش های محلی و قومی سر جای خودشونن زبان رسمی سر جای خودش ، اگه اینجوری باشه پس بگیم هر استانی پرچم خودش قانون خودش ارتش خودش واحد پول خودش و…..رو باید داشته باشه یعنی رسما کشور رو تجزیه کنیم بره پی کارش . نکنید این کار و عزیزان . نشیم حکایت یکی بر سر شاخ و بن می برید
جمعه, ۱۰ام خرداد, ۱۳۹۲
ساختار و ابزارهای قدرتی که به آقای معروفی و افرادی که حتی خشن تر و عملی تر از ایشان حقوق و آزادی بیان و انتخاب دیگران را حذف می کنند می بایست اختار شکنانه به زیر کشیده شود.
سایر ملتهای ایرانی همان حقی را دارند که ملت فارس زبان دارند. ایجاد دموکراسی عمیق و توزیع قدرت آن راهکاری است که می تواند حقوق بشر را در ایران نهادی کند.
جمعه, ۱۰ام خرداد, ۱۳۹۲
ساختار و ابزارهای قدرتی که به آقای معروفی و افرادی که حتی خشن تر و عملی تر از ایشان حقوق و آزادی بیان و انتخاب دیگران را حذف می کنند می بایست ساختار شکنانه به زیر کشیده شوند.
سایر ملتهای ایرانی همان حقی را دارند که ملت فارس زبان دارد. ایجاد دموکراسی عمیق و توزیع قدرت آن راهکاری است که می تواند حقوق بشر را در ایران نهادی کند.
جمعه, ۱۰ام خرداد, ۱۳۹۲
جهت اطلاع آقای عباس معروفی نویسنده ای که نمی داند بخواند و بنویسد
از ایشان درخواست دارم که سی ماده جهانی حقوق بشر را مطالعه کند و انموقع لگد پرانی کند .
روز ۲۱ فوریه از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شدهاست.[۱] نامگذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انجام شدهاست. مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زیاد آن، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبانها اعلام کرد. این روز از تقویم رسمی ایران حذف شده است.
با امید روزی که این نیسندگان خاموش به خرد برسند فقط کپی برداری نکنند .
جمعه, ۱۰ام خرداد, ۱۳۹۲
اینهم ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر جهت اطلاع بی اطلاع ها و اسم خود را نویسنده نامیدند ولی خوبتر بود به خودشان می گفتند کپی برداران ایرانی اقای عباس معروفی جهت اطلاع و خواندن ان البته سه بار خواندن برای شما مفید است
مادهء ٢
هر کس میتواند بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیده ء سیاسی یا هر عقیده ء دیگر، و همچنین منشا ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همهء آزادیهای ذکرشده در این اعلامیه بهره مند گردد.
به علاوه نباید هیچ تبعیضی به عمل آید که مبتنی بر وضع سیاسی، قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد، خواه این کشور یا سرزمین مستقل، تحت قیمومت یا غیر خودمختار باشد، یا حاکمیت آن به شکلی محدود شده باشد.
جمعه, ۱۰ام خرداد, ۱۳۹۲
اقایانی که میفرمایند در یک کشور نباید زبان رسمی داشته ای در همان کشوری که جا خوش کردید بزبان گوناگون اقوام ان سرزمین مکاتبات اداری واجتماعی واقتصادی انجام میگیرد در ان جا هم فرهنگ وزبان اقوام جای خود را دارد و زبان رسمی جاد خودرا ومساله لگد زدن بدهان اقای براهنی راکه یک وقتی با اقای دکتر لطفعلی صورتگر اظهار ارا دت وشاگردی میکر واکنون میخواهد حامیان زبان فارسی را از سازمان ملل اخراج کند را کسی تایید نمیکند
جمعه, ۱۰ام خرداد, ۱۳۹۲
با عرض سلام به همه سفیهانی که بعمد و دانسته (و نه نادانسته و از روی خطا)، ترکیب من درآوردی و خنده دار «ملیت های ایرانی» را به جای «ملت ایران» استفاده می کنند و می دانند که ما در ایران یک ملت بنام «ایرانی» داریم و قومیت های مختلف اعم از فارس و عرب و ترک و کرد و بلوچ و … و می دانند که در دنیا یک ملت آلمان داریم و نه ملت های آلمان و یک ملت فرانسه داریم و نه ملت های فرانسه و یک ملت سوییس داریم و نه ملت های سوییس… و می دانیم که تمام این کد دادن ها و رفرنس پرداختن ها از کنوانسیون جهانی حقوق بشر بهانه ای و گزکی است برای تجزیه ایران و می دانند و میدانیم که هیچ کدام از مفاد کنوانسیون جهانی حقوق بشر ناقض و ناقد وجود «زبان رسمی» نیست و خود بهتر می دانند که آذری ها هم در کشور فرضی خود نیاز به یک زبان رسمی دارند و کرد ها در کشور فرضی خود نیاز به زبان رسمی دارند و بلوچ ها و ترکمن ها و … روشن تر از این چیزی نیست که در ایالات متحده آمریکا که متشکل از پنجاه و دو کشور کوچکتر است زبان رسمی انگلیسی است و در جمهوری فدرال آلمان، آلمانی است و در همه شبه جزیره بریتانیا زبان رسمی انگلیسی است و در کنفدراسیون روسیه زبان رسمی روسی است…و من به شما قول می دهم که نه براهنی و نه هیچ پان ترک و پان کرد و …دیگری یک بار هم از سر تا ته کنوانسیون جهانی حقوق بشر را نخوانده است، چون اگر می خواند می فهمید که هیچ یک از مفاد آن داشتن یک زبان رسمی برای یک کشور را ممنوع نکرده است. و شما جماعت اگر تحلیلی داشتید و صاحب تفکر بودید بجای ریختن آب به آسیاب جمهوری اسلامی با این حرف ها و اندیشه های سخیف و جدایی طلبانه و مناظره بر سر اینکه آیا یک کشور اصولا می تواند یا شدنی است که فاقد یک زبان رسمی باشد و به جای مطالبه حق خود از بقیه اقوام ایرانی که هر یک به نوبه خود زیر بار ظلم و فشار دیکتاتوری مذهبی کمر خم کرده است، حق خود را از چنگال آخوند جماعت بیرون می کشیدید و هیچ کس بهتر از شما در خلوت خود نمی داند که این ننه من غریب بازی ها و فرار به جلو ها و طلب حق ترک از فارس و کرد و ارمن و عرب و عجم تنها به این خاطر است که شما پر مدعاهای پستو نشین اینترنت باز توان و قدرت هماوردی با یک مشت آخوند هرزه جلمبر را ندارید و می دانیم که سرنوشت و مسیر تاریخ را سرانجام افراد پراگماتیک تعیین می کنند و خوشبختانه خاله زنک های بی دانشی که حتی معنی و کاربرد صحیح واژه «ملیت» را نمی دانند تاثیر چندانی بر اوضاع نخواهند داشت و می دانم که سرانجام آن آذری و آن کرد و آن عرب و بلوچ و فارس و ترکمن، نه خیلی دیر، کاری را که می بایست انجام خواهند داد…شما هم کماکان به چرند و چرت گویی مشغول باشید همانطور که تا کنون بودید و هیچ نرشتید و نخواهید دوخت. و در جواب شما که از درک مساله به این سادگی عاجز هستید که چرا یک کشور نیاز به یک زبان رسمی دارد سعدی بزرگ اینگونه فرموده است که :«یکی ابلهی ریگ بر کفش داشت…چو بیچاره شد دست بر سر گذاشت.»
شنبه, ۱۱ام خرداد, ۱۳۹۲
هیچ فریادی نمی تواند کسی را که تظاهر به خوابیدن می کند،بیدار کند.فارس ها اموخته اند که قباله و سند ایران به نام نامی انها نوشته شده است و مرکز ابدی ان تهران و زبان رسمی اش فارسی است… انها سهم خود را در تمدن بشری اگر صد در صد به حساب نیاورند، به کمتر از ۵۰ در صد قائل نیستند. این خود شیفتگی تا انجاست که توان دیدن این واقعیت را ندارند که همین الاننش هم اگر زبان فارسی را غربال کنند ۱۰ کلمه فنی نمی توانند در این زبان بیابند،چه برسد به انکه بخواهند این زبان را به مردمان و ملت های دیگر تحمیل کنند.در جهان گلوبالیزه کنونی هر کسی که زبان فارسی را هم به زور خوانده باشد، دیر یا زود ان را بالای طاقچه و در کنار کتابهای حافظ و مولوی خواهد گذاشت و به زبانی دیگر می اندیشد و تولید می کند.هیچ تلاشی به جز یک سطل بزرگ اب انها را از این خواب خرگوشی به در نخواهد اورد…
چهارشنبه, ۱۵ام خرداد, ۱۳۹۲
دوست متوهمی که نوشته اند تا ۸۰۰ سال پیش زبانش کردی نبوده، بروند شرفنامه بدلیسی را بخوانند که مهم ترین کتاب هویتی کردهاست اما به فارسی! حتماً آن موقع هم توهمی به نام شوینیسم فارس وجود داشته که این کتاب به فارسی نوشته شده است؟
چهارشنبه, ۱۵ام خرداد, ۱۳۹۲
منبع اصلی نوشته یا گفته ی آقای معروفی کجاست؟؟؟؟
چهارشنبه, ۱۵ام خرداد, ۱۳۹۲
در همین وبسایت و در همین باره نیز بخوانید این یادداشتی ر در نقد لجنپزاکنی های آقای پراکنی ه نتیجه اش لگد پراکنی شد
( گرچه من این گونه پاسخ را به شدت رد می کنم؛ که به قول مولانا: «گر تو با بد، بد کنی؛پس فرق چیست؟»):
https://www.tribunezamaneh.com/archives/10949
بخشی از این یادداشت:
…قصد نقد مفصل و مو به موی مصاحبه سرشار ازتناقض و نارسیسیسم براهنی را هم ندارم؛
مواردی چون تلاش زیرپوستی برای پرهیختن شخصیت اجتماعی شهریار و ربط و رابطه های آشکارش با قدرتهای پیشین و پسین(شاعری که شعرهای در وصف خاندان پهلوی و شاه و فرح، و سپس تر نظام مقدس، راه اینگونه نعل وارون زدنها را می بندد؛هرچند هیچ یک از اینها در نگاه امروز نسل ما -به رغم قضاوتهای ناشی از چپ روی های تک ساحتی نسل براهنی که کمی بعدتر شاملو را به همین اتهام در رفتاری آشکارا متناقض، سرمی برد- نافی حرمت شهریار به عنوان غزلسرایی عالی نیست و نخواهد بود)،تا ستایش زیرکانه اش از فرقه دموکرات که در سرسپردگی و عامل استالین بودنشان حتی امثال کیانوری هم سعی نکردند تردیدی بدارند،و نیز تحسین گیرم کج دار و مریز آدم بی ربط و پریشانگویی چون فردید، و دهها مورد دیگر در مصاحبه ای نه چندان بلند .اما به راستی بردن نام شاملو و هوشنگ ابتهاج و کسرایی و بهآذین و تنکابنی به عنوان آدمهایی “دودوزه باز” یا “پول بگیر از حکومت پهلوی” و نیز”خرفت” ،”بی سواد” و …چه معنایی دارد مگرفروپاشی اخلاقی آقای براهنی به روزگاری که می بیند خودستایی های حیرت آور سالیانش(در بلوف زنی هایی که تهش می رسد به اینکه یحتمل اوست که نابغه رمان نویسی تاریخ ادبیات ایران ،شاعرالشعرای شعر امروز،منتقد بی همتای گشاینده بن بستهای ادبیات معاصر، نظریه پرداز و ادیب برتر زمانه وغیره و غیره است و لاغیر) را کسی جدی نگرفته است؟ !»
چهارشنبه, ۱۵ام خرداد, ۱۳۹۲
داشتن زبان و فرهنگ برای من بختیاری خوب است و به آنها مانند مادران و پدران خود افتخار می کنم اما از آن افتخار بیشتر داشتن مشترکات فرهنگی با تمام اقوام ایران بزرگمان است و همیشه به این که فرهنگ بختیاری همان فرهنگ ایرانی است افتخار می کنیم و یکی از مهمترین داشته های مشترک زبان پارسی است که باعث می شود بسیاری مانند باکری ها از آذربایجان و همه شهرها و آبادی ها به خوزستان بیایند و برای تمام ایران نماد جوانمردی شوند و اگر کسی خود را ایرانی نمی داند و به مشترکات ایرانیان ایمان ندارد بهتر است برود کشور خود را پیدا کند ما ایمان داریم ایران مادر تمام اقوام ساکن آن است با هر تفاوت دلگرم به مشترکات هستیم .
چهارشنبه, ۱۵ام خرداد, ۱۳۹۲
ضمن احترام به آزادی بیان و حق ابراز عقاید برای همه از جمله آقایان براهنی و یا معروفی و بدون آنکه وارد بحث اصلی آنها بشوم بخاطرقرصت ناکافی ، یک اشکال اساسی در نحوه ابراز نظر و کم ظرفیتی و عدم تحمل نظر مخالف در این آقایان وجود دارد که اصولا صلاحیت انها را در جدی گرفتن ارا و عقایدشان به زیر سوال میبرد.
معمولا زمانیکه افراد صرف نظر از معلومات و خلاقیت بالای انها ، خودشان را مهمتر و یا جلوتر از قابلیت شان مطرح میکنند باید به سلامت و شفافیت شخصیت ایشان شک کرد. صرف نظر از درستی و یا نادرستی ارا و عقاید آدمها یکی از مهمترین ویژه گیهای نویسنده هنرمند و یا بطورکلی یک روشنفکر واقعی ، آگاهی بخود داشتن یعنی ناظر بیطرف بودن با خود و با دیگران است. این که معروفی با لگد به دهان براهنی می زند و براهنی فحاشی چارواداری به سایر همقطاران روا میدارد صرفا یک مشکل تربیتی و یا سلیقه ای نیست. این آقایان علیرغم توانایی ها و مهارت های خاص خودشان از اولین شروط اولیه احراز روشنفکری یعنی ناظر بودن به خود و محیط شان بی بهره اند. من شخصا اعتمادی به این خودشیفتگان ندارم
جمعه, ۳ام آبان, ۱۳۹۲
زبان فارسی قابل مقایسه باترکی نیست اصلاترکی یک زبان کامل وباقواعدخاص است نه مثل فارسی که اکه کلمات دیگرزبانهارو ازش کم کنیم چیزی نمونه توقانون اساسی هم اومده که همه میتوانندبه زبان مادری خودشون بخونندبنویسند.تدریس کننداگه قانون اساسی یک کشوراجرانشودان حکومت مشروعیت هم ندارد
شنبه, ۴ام آبان, ۱۳۹۲
دوستانی که به جای همبستگی سوادی قوم گرایی دارند و به جای به کار بردن لفظ ایران وطن همه ی ما از عبارت ایران کردها ، ایران فارس ها ، ایران عرب ها ، ایران ترک ها و و و دفاع میکنند بدونن که هر کدوم از این اقوام نباشند ایران هیچ مفهومی نداره و همون بلایی که سر روسیه اومد سر ایران هم میان و عملا هیچکدوم از قومیت هایی که تجزیه شدن و مستقل شدن دیگه اون اعتبار سابق رو هم ندارند
ایران نه برای فارسهاست منحصر ا نه برای کرد نه برای لر نه برای ترک بلکه برای همه است
اگر آقای معروفی همچین جوابی به لجن پراکنی رضا براهنی داده به خاطر اینه که براهنی سودای تجزیه طلبی داره و با این سودای مسخره حرف زده
پس جواب یک تجزیه طلب بهتر از این نخواهد بود
لطفا همه چیز رو به بیراهه نکشید و انقدر مظلوم نمایی نکنید
کل بازار تهران رو ترکها قبضه کردن
قسمت اعظم بهداشت و درمان به شمالی ها و کردها بر میخوریم
توی ادارات دولتی تعداد زیادی از اقوام دیگه رو میبینیم
چرا انقدر به خودمون دروغ باید بگیم که غیر از فارسها همه مهجور واقع شدند ؟؟؟
واقعا اگر اینطوره چرا انقدر خاموش بودین تا بحال و تا زمانی که بازار پانترکها داغ نشد چرا صدای هیچ کس درنیومد ؟؟؟
این سودا رو از سر بیرون کنید به نفع هیچ کس نیست
ما همه در ایران در کنار هم داریم زندگی میکنیم بخدا اگر هر کس به فکر آبادانی منطقه ی خودش هم باشه هیچ شهری مهجور واقع نمیشه اما انقدر رقابت ناسالم بینمون ریشه کرده که هر کس و ناکسی داره از این آب گل آلود ماهی میگیره
بس کنیم این خاله زنک بازیارو بس کنیم که اصلا قشنگ نیست
و اگر کسی واقعا مصره که قومش و قومیتش توسری خورده مردونه اثبات کنه
من یک فارسم و تهران نشین اما نه تونستم استخدام رسمی جایی بشم با اینکه ۱۵ سال توی یه اداره دولتی سابقه دارم نه تونستم پول و پله ای بهم بزنم نه تونستم خونه ای بخرم یا حتی یه ماشین قراضه داشته باشم
تفریحاتم شاید از کسانی که اینجا زندگی نمیکنن کمتر باشه
پس باید فریاد بزنم که چرا اقوام غیر فارس و تهرونی انقدر توی تهرون زیاد شدن ؟؟؟؟
خیلی مسخره اس
روزی هر کسی دست خداست و هر کس سرنوشتش در جایی مقدر شده انقدر واضحات رو با دشمنی دجار ابهام نکنید
سه شنبه, ۱۸ام آذر, ۱۳۹۳
گویا جفت پرانی میکنی ،حالیا خر گشته ای
جمعه, ۲ام مهر, ۱۳۹۵