کریستین براد تامسن (Christian Braad Thomsen) نویسنده، فیلمساز و کنشگر اجتماعی از معدود روشنفکران دانمارکی است که مقهور جو سازیهای رسانهای نمیشود و هم زمان با دفاع از آزادی بیان از شیوه برخورد رسانهها به پرسشگری و انتقاد نیز میپردازد.
زمانی که رسانهها با تمام قوا به پوشش جنبش اعتراضی “#MeToo ” پرداختند او به شیوه برخورد آنها زبان به اعتراض گشود. نکتهای که او بر آن انگشت نهاد خطر جایگزینی “جامعه قانون مدار” با “جامعه دنباله رو” بود. مسالهای که در شرایط امروز برای ما نیز مطرح است با این تفاوت که در جامعه دانمارک قانون مداری در قرن گذشته در روندی مسالمت آمیز در این جامعه نهادینه شده است و یا به زبانی دیگر در پوست و گوشت و استخوان این مردم احترام به قانون رسوخ کرده است. در چنین جامعهای با سنتی دیر پا در احترام به قانون کریستین تامسن این خطر را میبیند که قدرت رسانهها قانون مداری را با دنباله روی جایگزین کنند و این نگرانی را باید جدی گرفت. سوء استفاده از قدرت یا جایگاه اجتماعی خود برای تعرض جنسی مسالهای است که همواره وجود داشته است و بسیاری قربانی این شرایط شدهاند.
این مسالهای است اجتماعی که باید به آن پرداخت و با طرح مساله در جهت جلوگیری از آن تلاش کرد. من فکر میکنم در این نکته میتوانیم همگی موافق باشیم. اما آنجا که نام افراد حقیقی را مطرح میکنیم باید بدانیم فرد را به ارتکاب جرم متهم میکنیم و تا زمانی که اتهام ثابت نشود فرد بی گناه محسوب میشود. اینکه فردی که خود را قربانی میداند در برابر دوربین رسانهها بنشیند و بگوید که آقای فلان یا خانم بهمان مرا مورد تعرض جنسی قرار داده است از نظر قانونی تنها یک ادعا است.
این بدان معنی نیست که او دروغ میگوید ولی از نظر قانون یک ادعا است. در اینجا نکته ظریفی وجود دارد که رسانهها باید آن را در نظر بگیرند و آن اینکه برای دفاع از قربانیان تعرض جنسی، وسیلهای برای حتک حرمت از شخص دیگری نشوند. اینکه چرا بعضی رسانهها چنین روشی را انتخاب کردهاند انتخاب مدیریت آن رسانه است اما خطر در آنجاست که من هر آنچه که در رسانهها میآید را همچون وحی منزل بپذیرم بی آنکه اندکی در تاثیر آنها در شکل گیری ذهنیت جامعه فکر کنم بر مبنای آنچه در رسانهها به نمایش در آمده است دیگران را داوری کنم. اگر من تنها بر مبنای سخنان کسی که خود را قربانی معرفی میکند حکم محکومیت متهم را صادر کنم خط بطلانی بر دفاع از قانون مداری جامعه کشیدهام.
در آن صورت رسانهها را جایگزین دادگاهها کردهام و بدون اینکه به متهم اجازه دفاع از خود را بدهم حکم اعدام او را صادر کردهام و چنین روندی برای ما که بر خلاف جامعه دانمارک در یک قرن گذشته هیچ وقت قانون مداری را در جامعه خود تجربه نکردهایم بسیار خطر ناک است به ویژه برای جامعهای که شبی روی به سوی آسمان کرد تا در ماه آرزوی خود را ببیند و روزی دیگرپذیرفت که جرمی وجود دارد به نام مفسد فی الارض و حکمش اعدام است بی آنکه بپرسد این جرم چیست؟ همین پیشینه کافی است تا فردا در خیابانها راه بیفتیم و خواهان اعدام این یا آن فرد به دلیل ارتکاب جرمی که رسانهها به او نسبت دادهاند شویم. این خطری است که باید آن را جدی گرفت.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.