معیار استخدام در شرکت ما هیچوقت باحجابی یا بیحجابی نبوده. بارها پیش آمده دخترهایی که در شرکت ما استخدام شدهاند یا از شرکتهای دیگر اینجا ماموریت طولانی مدت داشتهاند در روزهای اول با مقنعه، مانتوهای بلند و گل و گشاد و کلن حجاب سف و سخت آمدهاند و کارشان را شروع کردهاند. این رفتار معمولن دو منشاء دارد. اول احتیاطِ پیشگیرانه در زمان ورود به محیط کار جدید، خصوصن که اینجا میانگین سنی پرسنل مشکل به سی و پنج سال میرسد. به طور خاص دخترانی که از خانوادههای محتاط تر، سنتیتر یا بستهتر وارد محیط کار میشوند خیلی وقتها با این واهمه درگیرند که نکند بهواسطهی رسیدن به سر و وضعشان یا شل گرفتن حجابشان مورد تعرض ِ همکار یا مدیر قرار بگیرند. بنا بر این از ابتدا و احتمالن به توصیهی بزرگترها سفت و سخت و جدی (به مفهوم نازیبای کلمه) لباس میپوشند و سعی میکنند توجه کمتری جلب کنند. دوم هم طبعن پیشینه و عقاید مذهبی است که باعث میشود بعضیها با حجاب جدیای کارشان را شروع کنند.
نکتهی جالب و مشاهدهای که تکرارش توجهم را در سالهای گذشته جلب کرده سیر سریع تغییر در جهت “آسوده تر شدن” است، تغییری فراگیر در مورد افراد استخدام شده از هر دو گروه و بعد از یک مدت کوتاه. حداقل وسواسی که برای انتخاب آدمهای “محترم” و “با اخلاق” در کنار تواناییهای حرفهای برای استخدام در این شرکت به کار برده شده باعث میشود دختران (و البته پسران) تازه وارد بلافاصله متوجه شوند بواسطهی سر و شکل و آرایش و لباس و موی بیرون مانده، کسی نسبت بهشان تغییر رفتار یا تعرض در هر قالب محتملی بروز نمیدهد. در مورد گروه اول نتیجه طبیعیست. خیلی زود مانتوها به اندازههای تنگتر یا کوتاه تر و سایز برازندهی بدن تغییر میکنند، مقنعههای سفت و سیاه به روسریها و شالهای خوشرنگ تغییر فرم میدهند و موها آزادانهتر زیباییشان را به رخ میکشند. حتا میشود حدس زد که روش خریدشان تغییر میکند. بسته به سلیقه و ذوق طرف، لاکها و رژها و غیره هم کم کم در رنگینتر کردن اوضاع به کمک میآیند. از آرامش و اعتماد به نفسی که بعد از سیر این تحول در این آدمها میبینم لذت وافر میبرم. حتا به راحتی میشود افت درجات شدید جنسیت زدگی را درشان دید.
گروه مذهبیها اما رفتارشان برایم جالبتر است. به هر حال به مبانی جدیتری اعتقاد دارند (یا بهشان تحمیل شده) که در وضع ظاهرشان و رفتارشان تاثیر بیشتری دارد. اما با این وجود وقتی در این محیط قرار میگیرند کم کم رفتار مذهبیشان از حالت “تهاجمی” یا “دفاعی” به ساختار “شخصی” تغییر فرم میدهد. یعنی دقیقن برعکس روشی که حکومت ایران در اجتماع ترویج و تولید میکند. کسی کاری به کار اعتقاداتشان ندارد بنابراین میبینی که آنها هم خیلی زود به روسری افتاده یا لباس کوتاه همکارشان عادت میکنند، کاری به کارش ندارند. حتا لباس پوشیدنشان از مذهبی شلخته به مذهبی خوشلباس میل پیدا میکند، حجاب کامل میتواند رنگی باشد یا سیاه و سفید، میتواند با اتو باشد یا بیاتو، میتواند روی زمین کشیده شود یا نشود.
در کارخانه هم روند مشابهی قابل دنبال کردن است. محیط کارگری به هر حال مشخصههای فرهنگی متفاوتی دارد و گاهی بیاعتماد به نفس بودن و دوگانهگی های متنوع در مورد تازه واردهای جوان خیلی محسوس است. مخصوصن در حیطهی حجاب با قیافههایی مواجه میشوی که تو گویی همین دیشب از دِیر راهبهها زدهاند بیرون. پشتوانهی این مدل حجاب معمولن آنچان محکم و عقیدتی نیست، بلکه صرفن از تحمیل فرهنگی ناشی شده. به طرز جالبی آنجا هم فرهنگ سازمان کار خودش را میکند. افراد به نوعی مثل مهاجرها رفتار میکنند. اولین اتفاق جالب در محیطی که هم کاملن کارگری و هم کاملن فنیست تق و لق شدن حجاب و افزوده شدن آرایش است. لباس کار تمیزتر، صورتهای مرتب شدهتر و آرایش. شاید فاکتور آرایش بیشتر از محیط اداری به چشم بیاید و تعبیر شخصی من این است که آرایش برای این لایهی اجتماعی مسیر گذار است به سمت اعتماد به نفس و استقلال رویه، به سمت نه گفتن به هرچیزی که در بیست و چند سال قبل از آن توی مغزشان فرو کردهاند. احتمالن کمی بعدتر میشود بیشتر خودشان باشند، آن طوری که لذت میبرند، با آرایش یا بدون آن.
به نظرم آدمها خودشان متمایلند به این که اعتقادات از جنس مذهبشان را شخصی نگه دارند. در خلوت توکل کنند اگر مرجعی سراغ دارند. کاملن برعکسِ حکومتهای دین محور یا تقدس محور که همیشه بقایشان را در رفتار مذهبی تهاجمی پیدا کردهاند، تولید تقدس به تفسیر منفعت.
با دیدن تاثیر فرهنگ یک سازمان کوچک در تقدسزدایی یا جنسیت زدایی (نسبی) در آدمهای جوان، کمی امیدوار میشوم که پاک کردن اثر این دگمپروری و نفرت پراکنی گستردهی حکومتی که سوار بر تانک (بخوانید وَن) مذهب صورت می گیرد آنقدر هم که به نظر میرسد مشکل و طاقتفرسا نباشد، اگر روزی فرصتش پیش بیاید.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.