گرانی و تورم افسارگسیخته، مشکلات مالی، شیوع گسترده کرونا و دیگر مصائبی که مردم ایران با آن درگیر هستند باعث شده تا صبر مردم ایران تمام شده و اعتراضات در کف خیابانها در اعتراض به سیاستهای نظام شروع شود.
در بهار ۱۳۹۷ و پیش از خروج آمریکا از برجام، نظام برای سودجویی و تامین کسری بودجه، با ایجاد تلاطم در بازار ارز و کنترل آن، ارز دولتی را در بازار سیاه با قیمت تا ۲۰ هزار تومان فروخت و سود هنگفتی به جیب زد.
متعاقب آن دلار همواره با نوسان همراه بوده و در هفتههای اخیر، مرز ۲۶ هزار تومان را در برخی روزها رد کرد.
ممکن است بخش عمدهای از مردم سروکار مستقیم با ارز نداشته باشند، اما به مانند بنزین، بالارفتن قیمت ارز به طور مستقیم روی قیمت کالاهای اساسی و معیشتی و مایحتاج عمومی تاثیر مستقیم میگذارد.
از سوی دیگر یکی از عواملی که باعث افزایش قیمت سرسامآور مواد غذایی شده حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات این مواد است.
در اردیبهشت سال جاری قاسم نوده فراهانی؛ رئیس اتاق اصناف تهران از حدف ارز ۴۲۰۰ برای واردات مواد غذایی خبر داد و گفت: «افراد از این پس برای خرید مواد اولیه یا واردات کالا باید ارز نیمایی خریداری کنند، همین موضوع قیمت مواد غذایی را در بازار گران خواهد کرد.»
افزایش نرخ ارز نیمایی به ۱۶ هزار تومان، یعنی نزدیک به ۴ برابر ارز دولتی که مقرر شده بود برای خرید مواد غذایی و دارو اختصاص یابد، ضربهای کمرشکن بر معیشت مردم وارد کرد.
این امر سبب شده تا معیشت مردم در لبه پرتگاه و سقوط قرار گیرد. نگاهی به قیمت کالاها که روز به روز رکورد میشکنند موید این واقعیت تلخ است که نظام ولایت فقیه نه توان و نه قصد کنترل و تنظیم قیمتها را دارد.
قیمت مسکن و اجاره آن در ماههای اخیر در باور و خیال نمیگنجد، اما واقعیت دارد. گرانی اقلام خوراکی و کالاهای اساسی نیز وضعیت مشابهی را تجربه میکنند.
از سوی دیگر با شیوع کرونا بسیاری از نانآوران خانوارها، کار خود را از دست داده و از کار اخراج شدهاند. آنهایی نیز که بر سر کار باقی ماندهاند، درآمدشان کفاف هزینههای سنگین و کمرشکن کنونی را نمیدهد.
آنگونه که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نظام به تازگی اعلام کرده «بیش از ۸۰۰ هزار نفر برای دریافت مقرری بیمه بیکاری ثبتنام کردهاند و حداقل ۳۰ درصد بنگاهها در دو ماه گذشته دستکم یک نیروی کار را اخراج کردهاند.»
در حال حاضر مجموع این عوامل باعث رفتن هفت دهک جامعه، به زیر خط فقر شده است، هر چند پیش از شیوع پاندمی کرونا، برخی از اقتصاددانان در درون نظام معتقد بر این بودند.
با این وجود باید پنداشت دهک هشتم جامعه نیز در آستانه سقوط به زیر خط فقر است، با وجود احتساب تورم تجمعی صد در صدی در طول سه سال اخیر.
وحید شقاقیشهری اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در ۱۱ تیر ۹۹ اعلام کرد «اقتصاد ایران در سال ۹۷، ۲۷ درصد تورم و سال ۹۸، ۳۸ درصد تورم را تجربه کرده است و امسال هم اگر چه هدفگذاری بانک مرکزی ۲۲ درصد است، اما شواهد نشان میدهد تورمی حدود ۴۰ درصد را در پیش دارد. به عبارتی ما در مجموع سه سال، تورم تجمعی صددرصدی داشتیم.»
آنگونه که شقاقیشهری میافزاید «نرخ مسکن از سال ۹۷ تاکنون در کل کشور چهار برابر شده است، قیمت خودرو هم چهار برابر شده است و تقریبا اجاره بها نیز چهار برابر» شده است.
مسعود خوانساری، رئیس اتاق بازرگانی نظام نیز در روز سهشنبه ۳۱ تیرماه با اشاره به رشد ۷ برابری قیمت سکه و ۵.۲ برابر شدن قیمت دلار اعلام کرد «احتمال دارد با ابرتورم مواجه شویم.»
مجموع این عوامل باعث میشود مردم کف خیابان را به عنوان صحنه اعتراض و تغییر وضعیتی برگزینند که زندگی آنها را به تباهی کشیده است.
شمار بسیار اعتراضات اقشار مختلف از جمله اعتراضات بهبهان و به رغم هشدارها مبنی بر عدم برگزاری هر گونه تجمع به دلیل پاندمی کرونا، ، خبر از اعتراضات بسیار بزرگتر و گستردهتر در روزهای آینده، علیه نظام ولایت فقیه و سیاستهای آن میدهد.
اعتراضاتی که مهرههای نظام را به هشدار و وحشت وادار کرده است. در یک نمونه حسینعلی شهریاری؛ عضو مجلس نظام هشدار داده «مردم به خاطر فقر، گرسنگی و فشار ما را از دولت و مجلس بیرون خواهند ریخت و این امر خیلی زمان نخواهد برد».
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.