یک ماه پیش در یک ورک شاپ حقوق بشری مشابه این سخنان اما با نرمش بیشتری را از زبان یکی از دوستان عزیزم که فعال حوزه زنان و از وکلای حقوق بشری است و به تازگی از ایران خارج شده، شنیدم! هر چند در بحث با هم بر رعایت حقوقشان تاکید داشت اما همچنان معتقد بود اولویت ما و شما نباید کار در این حوزه باشد!
نمیدانم اولویت چه چیزهایی هستند و لزوم پرداختن به آنها را چه کسانی تعیین میکنند. اما این را خوب میدانم که جامعه و به خصوص کسانی که ادعای روشنفکر یا اکتیویست بودن دارند در قبال هر شکلی از تبعیض و تضییع حقوق انسانی و شهروندی مسئول هستند. طبیعی است که هر کسی نمیتواند در تمامی حوزهها فعال باشد و یا حتی در این باره اظهارنظر کند. حوزه فعالیت هر کسی را اولویتهای شخصی، علاقه و تخصص او تعیین میکند. اما مطمئنا سکوت کردن و دیگران را هم به سکوت واداشتن در قبال آنچه که از نظر ما مهم نیست، به بهانهی مسئله نبودن آن در جامعه و در اولویت قرار نداشتنش از نظر ما، به هیچ وجه قابل قبول نیست.
پیشنهاد میکنم در روزی که به نام مبارزه با هموفوبیا نامگذاری شده، این کلیپ را که به همین موضوع پرداخته، حتما ببینید. کاری است از یک گروه موسیقی فرانسوی با موضوع هموفوبیای نهفته در جامعه! فرانسه کشوری است که همین چند هفته پیش پارلمان آن با حمایت دولت، قانون ازدواج رسمی همجنسگرایان را تصویب کرد. اما هنوز در این جامعه مثل سایر جوامع هموفوبیا وجود دارد و فعالان حقوق بشر و همجنسگرایان همچنان به تلاشهای خود ادامه میدهند. صحنههای خشونت آمیزی که در کلیپ هست، باعث شده تا فقط از ساعت ده شب به بعد اجازه پخش از تلویزیون فرانس را داشته باشد. اما کارگردان این کلیپ معتقد است خشونتی که هر روزه در جامعه فرانسه علیه همجنسگرایان اعمال میشود خیلی بیشتر از خشونت موجود در فیلم است.
موضوعی که در این کلیپ تلاش شده تا به شکل برجستهایی به نمایش درآید. مردمی هستند که در ظاهر و مستقیما نفرت و ترسشان نسبت به همجنسگرایی و همجنسگرایان را نشان نمیدهند، اما در مقابل آزار و اذیت آنها هم، چشمهایشان را میبیندند و خود را به ندیدن میزنند.
من امروز با دیدن این فیلم و صحنههایی که برای این پسر در مدرسه اتفاق میافتاد. رفتم به ۱۶ ـ ۱۷ سال پیش! وقتی کلاس اول راهنمایی بودم و در کلاسمان پسری بود که به دلیل اذیت و آزار بچههای مدرسه برای مدتی ترک تحصیل کرد. با آگاهی و حساسیتی که امروز در مورد این مسئله دارم، ریز شدم در خاطرات آن روزها و یادم آمد رفتار هموفوبی را که خود من یک بار او داشتم! شاید همین امشب بنشینم و بنویسم…
امروز بخش زیادی از روز را به او فکر کردم، سالها بود که بین ریز و درشت زندگی آن ماجراها فراموش شده بود. رفتار هموفوب خودم را فراموش کرده بودم. بعضی وقتها یک تلنگر کافی است تا خارج از عناوینی که هر کدام از ما به اسم حقوق بشر و جنبش زنان و فعال دانشجویی و… برای خودمان تعریف کردهایم و پزش را به جامعه میدهیم! افکار و گفتار و رفتار گذشته و حالمان را بسنجیم و قبول کنیم ما هم پرورش یافتهی همین فرهنگ و عضوی از این جامعه هستیم که زمانی تصمیم گرفتیم تغییر کنیم و تغییر دهیم…
یک بار شادی صدر با مقالهایی که نوشت این تلنگر را در رابطه با خشونت علیه زنان به من زد و امروز با دیدن این کلیپ همین تلنگر در رابطه با خشونت علیه همجنسگراها برایم تکرار شد!
حالا اگر به شما هم مثل دوستان مرد فمینسیت و فعال جنبش زنانی ما برنمیخورد و در پاسخ به مقالهی شادی صدر، ادعا نمیکنید که همهی ما از روز اول و اذل مردانی بودیم مدافع حقوق زنان که حتی یک بار هم پیش نیامد که در راه مدرسه بخواهیم متلکی بار دختری کنیم!!! به خودمان فکر کنیم، به گذشتهمان، به اینکه هر کدام از ما به عنوان عضوی از این جامعه چه نقشی در تولید و تداوم هموفوبیا داشتهایم و تا حالا چه تلاشی برای از بین بردن این فرهنگ کردهایم؟
آیا در کشوری که قوانینش مجازات اعدام و شلاق را برای رابطهی همجنسگرایانه در نظر گرفته، در جامعهایی که فرهنگ غالب و حاکم شخص همجنسگرا را به سمت انزوا و افسردگی و حتی اقدام به خودکشی سوق میدهد، با مردمی که اگر خودشان عاملان خشونت علیه همجنسگرایان نباشند، ناظر ساکت ماجرا هستند! طرح مسائل جامعه الجیبیتی و دفاع از حقوق آنها نباید به یکی از اولویتهای فعالان حقوق بشر و مدنیاش در جهت تغییر قوانین و فرهنگ جامعه تبدیل شود؟ در روز جهانی مبارزه با هموفوبیا بیشتر به این موضوع فکر کنید…
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.