گزارش تحقیقی از: سیامک نادری
نویسنده مقاله« دین مبین اسلام و کاریزمای شوم التقاط » درسایت رهیافتگان فردی بنام «دکتر ح – تابش»، همچون تمامی عناصر رژیم جمهوری اسلامی از جمله بنیانگذار آن( خمینی) خُدعه و نیرنگ و دروغ را تقیه می نامند و سرلوحه پیش رویشان چیزی نیست مگر« وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ. ۵۴ آل عمران »
درحالیکه رجوی سخن از چهل سال دروغ و دجالیت جمهوری اسلامی علیه خودش سخن می گوید، اینک همان نوشته های دروغ و دجالیّت در باره منتقدین خود را بعنوان« سند» موثق و قابل اتکا معرفی می کند.
درحالیکه سند راه یافتگان تاکنون در هیچیک از رسانه های رژیم انتشار نیافته است؟، انتشار مقاله این سایت جای ابهام و تردید های بسیاری برجای می گذارد و بر بی اعتباری منبع آن صحّه می گذارد.
درحالیکه گفته های « ح – تابش » نه در دیالوگ با علوی وزیر اطلاعات و بعنوان فرد ذیربط در میان عناصر رژیم، بلکه بصورت یکطرفه(منالوگ) است، بدون اینکه علوی وزیر اطلاعات براین گفته پاسخی داده باشد و یا بر آن صحّه گذاشته باشد، اساساً فاقد پایه و اساس حقوقی، رسانه ای است.
درحالیکه نامبردگان( بتول سلطانی، خدابنده،یاسر عزتی و کریمدادی و « پورحسین ؟») طبق اسناد سازمان مجاهدین خلق نزدیک به ۱۵ سال تا یکربع قرن پیش بخدمت وزارت اطلاعات در آمده اند، و علوی درمرداد سال ۹۲( ۷ سال پیش) به وزرات اطلاعات منصوب شد.؟
درحالیکه سازمان مجاهدین خلق و رجوی از «چهل سال کرنولوژی دروغ، دجالیّت، وجنایت و تهمت پراکنی وشیطانسازی رژیم جمهوری اسلامی » یاد می کند، امَا بعنوان همان دروغ و دجالیّت و.. را ( راهیافتگان) سندی موثق و معتبر برعلیه منتقدین بکار میگرد.
درحالیکه اصلی ترین رسانه های های رژیم جمهوری اسلامی، «مخفی کردن سلاح های هسته ای و شیمایی صدام در قرارگاه اشرف( سال ۱۳۷۰)»، «انفجار حرم امام رضا در مشهد»، «قتل کشیش هوسپیان» و «مهدی دیباج»، «اسقف میکائیلیان»، «کشتار زائران در عربستان( سال۷۶)» و « ترور دانشمندان هسته ای»، « قتل فریدون فرخزاد» را به مجاهدین خلق نسبت می دهند، رجوی دروغهای منتشره یک رسانه نامعتبر مسلمان یابی درجه چندم حوزی را( و بقول رجوی حوزه های جهل و جنایت) را مبنای اتهام زنی و سند بخدمت وزارت اطلاعات در آمدن آقایان اسماعیل وفا یغمایی و ایرج مصداقی معرفی می کنند.
حقیقت آنکه کرنولوژی چهار دهه دروغ و دجالیّت، فریب و تهمت زنی و فحاشی، بخشی جدایی ناپذیر از دو نیرویی است که در جنگ برای دستیابی ومیراث دار « خلیفه اسلام » گشتن ( ولایت فقیه و ولی فقیه مسلمین جهان، و رهبری عقیدتی) ، با الهام ازآیه ۴ سوره عمران« وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ. ۵۴ آل عمران » در کنار هم پیش می روند.
درحالیکه:
– نویسنده ای که حتی حاضر نیست نام اصلی خود را عنوان کرده و مسئولیت سخنانش را بپذیرد، در حالیکه او بخشی از این نظام است و تحت تعقیب یا مراقبت رژیم قرار ندارد و دریک سایت حوزوی رژیم مصاحبه کرده است.؟
– دکتر « ح – تابش» جز مقاله فوق، هیچ مقاله دیگری از این فرد در سایت ها و اینترنت در دسترس نیست.؟
– هیچیک از خبرگزاریها و سایت های رژیم مقاله دکتر ر- تابش را انتشار نداده اند، بجزیک سایت حاشیه ای جستجو گر بی اهمیّت« خبرفارسی».؟
لینک سایت خبر فارسی:
https://khabarfarsi.com/u/86619941
این سایت در معرفی خود نوشته است:
« خبر فارسی یک موتور جستجوگر اینترنتی است و هیچ دخالت انسانی در دریافت و چینش اخبار وجود ندارد.»
از طرفی تمام سایت هایی که این خبر را درج نموده اند، سایت های مختلف تابعه سازمان مجاهدین خلق هستند بعلاوه سایت پژوک ایران( متعلق به آقای ایرج مصداقی) و وبگاه دریچه زرد ( آقای اسماعیل وفا یغمایی) ؟
در حالیکه رجوی مدعی است لو دادن و دستگیری حمید نوری جنایتکار قتل عام ۶۷، باهمکاری رژیم و بدلیل رد گم کنی و سفید سازی( مأمور خود) ایرج مصداقی است، و پس از چند ماه بعد مدعی میشود که رسانه رژیم (راهیافتگان) اعلام کرده است که وفا یغمایی و ایرج مصداقی بخدمت علوی وزیر اطلاعات در آمده ند؛ و این استدلال و تناقض بین این دو موضعگیری چنین رنگ می بازد. واقعیت این است که با صد دروغ مجازین و هزار تهمت و دوز و کلک نیز نمی توان یک حقیقت ساخت.
درحالیکه…
نویسنده مقاله رهیافتگان «دکتر ح – تابش» کیست؟
در جستجوی اینترنتی و …هیچ نشان و ردپایی از «دکتر ح – تابش» نمی توان یافت.؟
در یک جستجوی اینترنتی( نام تابش) در میان عناصر درون نظام تنها می توانید به نام «محمد رضا تابش» دست بیابید. لازم نیست ازسوی اپوزیسیون اتهام دروغگویی به افراد و عناصر این نظام و وزرات اطلاعات و «تابش» زده شود، سایت تابناک یک نمونه از دروغهای اظهر من الشمس او را چنین معرفی می کند:
سایت تابناک:
« در حالی که امام‌جمعه اردکان یزد، ۸ ماه زودتر از انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری نظام از دنیا رفته بود، تابش ادعا می‌کند پدربزرگش از این انتخاب خیلی خوشحال بوده‌است.
در برنامه تلوزیونی دستخط محمدرضا تابش نماینده اردکان در مجلس مهمان برنامه بود. در میانه‌های گفتگو، «رنجبران» مجری برنامه در یک گاف عجیب از تابش پرسید: «بعد از رحلت امام (ره) با توجه به ارتباط متقابلی که [آیت‌الله خاتمی]با رهبر انقلاب داشتند نسبت به انتخاب آقا برای رهبری چه عکس‌العملی داشتند؟
و تابش جواب داد: «یک آرامشی گرفتند، چون ۴۰-۳۰ سال هم را می‌شناختند و فکر آنها به هم نزدیک بود. ایشان را واجد شرایط و ویژگی‌هایی می‌دانستند که می‌تواند بار کشور را به سرمنزل مقصود برساند.»
نکته، اما این‌جاست که «روح‌الله خاتمی» در آبان ۱۳۶۷، ۸ ماه پیش از ارتحال بینان‌گدار جمهوری اسلامی و پیش از رهبری آیت‌الله خامنه‌ای فوت کرده‌بود و اصلا در قید حیات نبود که «آرامش بگیرد.»
لینک سایت تابناک:
تحقیق و بررسی سند رجوی در رهیافتگان
متن سخنان دکتر ح – دانش در سایت رهیافتگان و استناد رجوی برای بخدمت در آمدن آقایان وفایغمایی و مصداقی به وزرات اطلاعات:
« اینکه مجموعه آقای علوی (وزیر محترم اطلاعات) با کارهای شبانه‌روزی خود برخی توابین منافقین مانند سلطانی، خدابنده، عزتی، حسینی، یغمایی، کریمدادی، مصداقی، پورحسین و… را استخدام کرده، با انرژی‌گذاری کلان و البته تأمین مالی، توابین را به رویارویی روانی با خود منافقین می‌کشاند، بسیار عالیست؛ اما آیا کافیست؟
اینکه آقای اسماعیلی خبر دستگیری دو دانشجوی نخبه منافق صنعتی شریف را اعلام می‌کند
بسیار قابل قدردانی است، اما کافیست؟ (۱۶اردیبهشت۹۹).»
دروغها و تناقضات بسیار آشکار سناریو نویسی سایت راهیافتگان
۱) نمونه اول: بتول سلطانی
آیا علوی وزیر اطلاعات، بتول سلطانی را بخدمت گرفت؟
– طبق منابع سازمان مجاهدین خلق، بتول سلطانی در سال ۱۳۸۵ بخدمت رژیم در آمد. علوی وزیر اطلاعات رژیم در مرداد ۹۲ به وزارت رسید.؟ ( یعنی علوی او را به استخدام در نیاورده است، و این کارشناس اطلاعاتی حتی نتوانسته است یک سناریو نویسی ساده و عاری از تناقضی را هم به پیش ببرد:
سایت تابعه مجاهدین خلق( بگونه):
«بتول سلطانی سِدِه» در ۱۵ آذر ۸۵ (۵ دسامبر۲۰۰۶) به مبارزه پشت کرد و به تیف تحت کنترل نیروهای آمریکایی در عراق رفت. در تیف وی در ارتباط با شبکه وزارت اطلاعات در آنجا قرارگرفت و عضو گیری شد.»
لینک:
۲) نمونه دوم: مسعود خدابنده
آیا علوی وزیر اطلاعات «مسعود خدا بنده» را بخدمت گرفت؟
– بنا با اعتراف سایت های مجاهدین خلق، مسعود خدابنده کمی بعد از سال ۱۳۷۶ به خدمت وزارت اطلاعات در آمده است، در حالیکه علوی مرداد سال ۹۲ وزیر اطلاعات شده است.؟ و به عبارتی ۱۶ سال پیش از علوی بخدمت رژیم در آمده است.
همچنین نفر دوم لیست رهیافتگان ( مسعود خدابنده) را می توان از گزارش کنگره امریکا که اطلاعات آن توسط مجاهدین خلق نوشته شده است مورد برسی قرار داد:
« در سال ۱۹۹۶ مسعود خدابنده تصمیم به ترک این سازمان گرفت. بعد ازآن، او با اَن سینگلتون ازدواج کرد. به فاصله کمی بعد از این ازدواج وزارت اطلاعات با تهدید به اینکه اموال گسترده مادر خدابنده را در تهران ضبط می‌کند، آنها را مجبور به همکاری کرد. سینگلتون و خدابنده بعد موافقت کردند که برای وزارت اطلاعات کار و علیه سازمان مجاهدین خلق جاسوسی کنند. در سال ۲۰۰۲ سینگلتون در تهران با عوامل وزارت اطلاعات که نسبت به سابقه او علاقه‌مند بودند ملاقات کرد. اَن سینگلتون در حین اقامت خود در تهران آموزش‌ها و تعلیمات وزارت اطلاعات را فراگرفت و به دنبال بازگشت به انگلستان در زمستان ۲۰۰۲ او سایت اینترلینک را راه‌اندازی کرد.»
لینک ایران افشاگر:
۱) نمونه سوم: یا سر عزتی
آیا علوی وزیر اطلاعات، بتول سلطانی را بخدمت گرفت؟
– امداد رسانی سایت راهیافتگان و وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی به رجوی مدعی است که یاسرعزتی توسط علوی وزیراطلاعات ایران بخدمت گرفته شده است، در حالیکه سایت مجاهدین رابطه یاسر عزتی با سفارت رژیم در عراق را پس ازسال ۱۳۸۲ اعلام کرده است:
مجاهد شماره ۷۸۸ / دوشنبه, ۰۱ اسفند ۱۳۸۴ / حقیقت در بـرابـر دروغ
« طبق شهادت خود عزتی، از آنجا که تنها راه‌حل وی رفتن به ایران بود، به مدت هفت سال سازمان را تحمل کرده و انتخاب کرد که نرود. اما به گفته حسن عزتی، پدر یاسر عزتی، که در گزارش دیدبان حقوق‌بشر به‌طور مستقیم از او نام برده شده، یاسر عزتی پس از ترک قرارگاه اشرف مستقیماً به سفارت ایران در بغداد رفت. درک این موضوع برای هیأت دشوار بود چون به هرحال یاسر عزتی بنا به اعتراف خود در کانادا و آلمان زندگی کرده بود. بنابر این، به چه دلیل فردی که با ایران آشنایی ندارد انتخاب کند به سفارت ایران برود، به خصوص با توجه به وحشتی که به گفته خودش از پیامدهای چنین کاری داشته؟ حسن عزتی گفت: «او همیشه خواهان رفتن به بغداد برای مراجعه به سفارت آلمان بود… به او مبلغ ۴۰۰ دلار و ۱۰۰،۰۰۰ دینار عراقی داده شده بود. او حتی خودش می‌گوید که این پول را دریافت کرد»(۱۰). هیأت توانست نامه‌هایی که در این رابطه که توسط یاسر عزتی امضا شده بود را بررسی کند.
حسن عزتی می‌گوید که بعد از چند روز، «راننده، که نمی‌دانست او (یاسر) پسر من است، به‌طور تعجب‌آوری گفت “من چند روز پیش این‌جا فردی را سوار کردم اما دنبال سفارت ایران بود”»(۱۱). حسن عزتی حرف راننده تاکسی را باور نکرد، تا اینکه از برادر و والدینش در ایران شنید که یاسر در ایران بوده و بعد به آلمان رفته است. بنا به اطلاعاتی که از برادرش دریافت کرد، حسن عزتی دریافت که یاسر به سفارت ایران در بغداد رفته، سپس سه روز در دفتر وزارت اطلاعات ایلام و بعد در هتل لاله تهران گذرانده است.»
هدف از نام بردن از یاسر عزتی که پس ازسال ۹۲ دیگر حضور فعالی در سایت ها …نداشته است تنها ست کردن او با پسر آقای اسماعیل وفا یغمایی است، زیرا یاسر هم در نوجوانی به اشرف آمد و سپس به تیف( مکان جدا شدگان تحت کنترل ارتش امریکا ) رفت. زیرا تعجب انگیز است که چرا نام بسیاری که در خارج ازکشور به پارلمان اروپا و …راه پیدا کرده اند نیامده است و در این میان نام بردن از یاسر عزتی در اولویت قرارمی گیرد.
لینک ایران افشاگر:
۴) نمونه چهارم: علامه حسینی
سناریو نویس راه یافتگان فراموش کرده که علامه حسینی اهل لبنان اساساً یک ایرانی و عضو مجاهدین خلق نیست، و سازمان مجاهدین خلق تا زمانی که در عراق ( اشرف و لیبرتی ) حضور داشتند، می توانستند از علامه حسینی بمثابه یک کارت استفاده کنند، اما پس از ترک عراق و رفتن به آلبانی، از آن پس مریم رجوی حاضر نشد حقوق ماهیانه علامه حسینی را پرداخت کند ، زیرا غیر از شرایط عراق هیچ مصرفی برای مجاهدین خلق در اروپا نداشت. از آنجا که علامه حسینی پولی دریافت نمی کرد و بدلیل فعالیت برای مجاهدین خلق منبع درآمدی نیز نداشت، بسوی رژیم جمهوری اسلامی رفت.
دیدار و استقبال پرشکوه مریم رجوی ازعلامه حسینی
مراسم استقبال پرشور کادرها و مسئولین بالای مجاهدین و سخنان مریم رجوی در باره علامه حسینی:
مریم رجوی بدقت از روی متن نوشته شده از قبل، در حضور علامه حسینی چنین می گوید:
« جناب علامه شجاعانه پرچم تشیع علوی و حسینی را در مقابل ولایت فقیه برافراشت علی رغم همه خطرات و همه اذیت و آزارها درمقابل حزب الشیطان( حزب الله لبنان) که چیزی جز بخشی از رژیم ولایت فقیه نیست و چیزی جز بخشی از سپاه پاسداران نیست، با تمام قوا ایستاد. جناب علامه در دوران اسارت هم، برای موضعگیری علیه مجاهدین، تحت شدید ترین فشارها بود، اما او شجاعانه این فشارها را تحمل کرد و درمقابل دشمن ایستاد و برمواضع شرافتمندانه و سرفرازانه خود ایستادگی کرد. از جمله شنیدم که در صحن دادگاه ایستاد و با صدای بلند گفت که:« من با مجاهدین خلق هستم، چون آنها برحق هستند و با آنها باقی خواهم ماند(کف زدن مجاهدین در جلسه و مریم بمدت نیم دقیقه) و من شنیدم که علامه حسینی در موضعگیری هایش تأکید کرد که :« ولایت فقیه و داعش دو روی یک سکه هستند، هر دو برای رسیدن به اهدافشان از نام مذهب استفاده می کنند» درود برشما با این دیدگاه درست و صحیح ، که بخصوص برای بردران لبنانی ما، کما اینکه برای برادران عرب و مسلمان ما، بسیار بسیار روشنگر و آموزنده است( کف زدن ممتد).
لینک در یوتیوپ: ( ویدئو بیاید روی سایت )
https://www.youtube.com/watch?v=u4bVP9RQHrU
نظر مجاهدین در باره علامه محمدعلی حسینی قبل از اعلام جدایی ایشان از شورای ملی مقاومت
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.