حرف دل با طعم درددل…
خب از کجا شروع کنم از انتقاد و توهینی که از جامعه به ما همجنسگراها میشه یا از رفتارهای بعضا اشتباه برخی همجنسگراها. نباید خیلی از جامعه و مردم انتظاری داشت در حالی که خیلی از به اصطلاح همجنسگراها هنوز درک درستی از مفهوم همجنسگرایی ندارن و از لحاظ رفتاری و جلوههای بیرونی مشابه همجنسبازها عمل میکنند.
متاسفانه در حال حاضر تنها کالایی که در ویترین جامعه همجنسگراها و مخصوصا همجنسگراهای ایرانی به عنوان هویت و نماد قرار گرفته، مقوله سکس است، آنهم عکسها و فیلمهای پورنوگرافی اغراق آمیز و فانتزی ساخته ذهن عدهای سودجوی اقتصادی در آن سوی مرزها است که دست آویزی برای کوردلان بهانهجو در داخل مرزها شده و بدتر از آن بازیچهای برای سرگرمی و وقت گذرانی عدهای که خود را همجنسگرا میخوانند. و متاسفانه این رفتارها به علت کثرت و فراوانی به عنوان شاخصه بارز و پررنگ به تمام جامعه همجنسگرا تعمیم داده میشود.
در کنار همه اینها فرهنگ ناقص ایجاد ارتباط و هدف گذاری و بنا نهادن رابطه بر روی سکس در همان بدو آشنایی از دیگر آفات گریبانگیر وجهه همجنسگراهاست که بعضی وقتها حتی بدون سلام کردن همان ابتدا با این سوال سه حرفی معروف روبرو میشویم. ?Pos
مقوله سکس از شخصیترین و خصوصیترین جنبهها و ابعاد یک رابطه همجنسگرایی است که به انتخاب و توافق دو طرف بستگی دارد و در برخی از موارد به کلی کنار گذاشته شده است.
اگر بحث گذاشتن تصاویر آلتهای تناسلی و غیره و ذلک در فیسبوک به منظور (واقعا نمیدونم منظورشون از این کار چیه)… را به کناری بگذاریم. بحث عدم تعهد و عدم پایبندی بعضی از همجنسگراها به روابط و تنوع طلبی بیش از حد و افراطی آنها از آسیبهای جدی جامعه همجنسگراها است.
مشکلات و آسیبهای رفتاری و اخلاقی جامعه ما کم نیستند اما بایستی به این حقیقت تلخ اعتراف کرد که جامعهمان را خودمان به این وضع کشیدهایم و همواره دیگران را مقصر میپنداریم که چرا اینگونه به ما مینگرند. گویا حق دارند. زمانی که بیشتر ماها به خودمان رحم نمیکنیم. وقتی خودمان تا یکدیگر را ملاقات میکنیم چه در دنیای مجازی و چه در واقعیت به دنبال نقش یکدیگر در تختخواب میگردیم و اندازه آلت تناسلی خویش را جویا میشویم وقتی به خواستههای جسممان نقش عمل میزنیم و بهسان وحوش تا سرحد جنون اندام خدادادی خویش را به راحتی در اختیار هرکس و ناکسی رها میکنیم تا استفاده که خیر بلکه سو استفاده نماید!
آن زمان که یکدیگر را و قولهایی که به هم داده بودیم را به دست فراموشی میسپاریم. وهنگامی که داشتن رابطه جنسی با زیبارویان را حق مسلم خود میپنداریم در حالی که قلبمان را به دیگری بخشیدهایم. وقتی میگوییم به دنبال نیمه گمشده خود هستیم و آرامش میخواهیم و زندگی. در حالی که به دنبال نیمهی برهنه کسی میگردیم تا جسممان را خوراک دهیم و روحمان را به گوشهای بیاندازیم تا خاک بخورد و خاک بخورد و خاک بخورد…
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
چرته
جمعه, ۲۷ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
سلام.
در میان نوشته ها و دگر نوشته های ارسالی “تلخ و شیرین” این دلنوشته آیدین هم مغز داشت، هم روح…
صد در صد موافقم. بله وقتی یک همجنس خواه(حتا دگر جنس خواه) فقط و فقط ظاهر و رفتارش تجلی سکس و آلت تناسلی میشود(آنهم نه در حریم شخصی و ارتباطی خاص بلکه در حریم عمومی)، خب معلوم است دیگر در حد ارضاء(چقدر هم ارضاء سریع و حس بعد از آن ملال آور است) به او نگاه میکنند و برایش ارزش قائلند. چقدر هم باید پر رو و جرپو باشد که جار بزند : آی…هوار…بیسار….جامعه مرا درک نمیکند….
جمعه, ۲۷ام اردیبهشت, ۱۳۹۲