این سرو به خود میبالد
که از کورش بزرگ
بسی کهنتر است.
یک بار با پدرم
در سایهاش نشستم.
از اصفهان میآمدیم
و میخواستیم از راه ریگ
به فردوس برویم.
من تبعیدی شدم
پدر فراموشگر
و ایران دوزخ.
اینک از خود میپرسم:
آیا این سرو
همچنان پابرجا خواهد ماند؟
سوم فوریه دوهزاروبیست
اشعار
۱- شمشیر در حوضخانه، ۲- در تمسکال چال، ۳- گوشبندهای سرخ، ۴- سه هدیه، ۵- فراموشی، ۶- آن سبیلِ هیتلری، ۷- بادهی باغبادران، ۸- شب، ۹- دیدار ماه، ۱۰- راز، ۱۱- گلسرخی برای پدرم، ۱۲- مرغ جان پدر، ۱۳- به نام پدر، ۱۴- فانوس خیال، ۱۵- قرآن خانوادگی، ۱۶- دیدار خمینی، ۱۷- مرگ در دریا، ۱۸- زخم معده، ۱۹- کلاه در باد، ۲۰- زبانهای پدرم، ۲۱- سرو ابرکوه
The Father of Fathers
Twenty-One Poems for My Father
Twenty-One.
The Cypress of Abarkuh
by Majid Naficy
This cypress tree boasts
That it is much older
Than Cyrus the Great.
Once with my father
I sat in its shade.
We were coming from Isfahan
And wanted to go to Ferdows*
From the desert.
I became an exile
My father, a forgetter
And Iran, an inferno.
Now I ask myself:
Will this cypress tree
Remain standing as before?
February 3, 2020
*- The name of a city in Iran which means “paradise”.
Poems
۱: Sword at the Ablution Pool, ۲: In Temescal Canyon, ۳: Red earmuffs, ۴: Three Gifts, ۵: Forgetfulness, ۶: That Hitler Moustache, ۷: Baghbaderan Wine, ۸: The Night, ۹: Visiting the Moon, ۱۰: Secret, ۱۱: A Red Rose for My Father, ۱۲: The Soul Bird of Father, ۱۳: In the Name of Father, ۱۴: Magic Lantern, ۱۵: The Family Koran, ۱۶: Khomeini’s Visit, ۱۷: Death in the Sea, ۱۸: Stomach Ulcer, ۱۹: Hat in the Wind, ۲۰: Languages of My Father, ۲۱: The Cypress of Abarkuh
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.