امکان ندارد در اینجا زن باشی و با رومینا اشرفی احساس هم‌سرنوشتی نکنی.

پدری گردن‌کلفت و قلدرمآب به نام «حکومت»، کل زندگی را بالای سر ما بوده‌. پدری که از شش سالگی ما را در دخمه‌های تفکیک جنسیتی چپانده و درس فرمان‌برداری و تحقیر و توهین و توبیخ را پشت دستهای‌مان حک کرده.

اما آن زندانی که حکومت از جامعه ساخته، بدون زندان‌بان کوچک (یعنی «خانواده») تکمیل نمی‌شود.

سرنوشت رومینا هم حکایت دختر نوجوانی بود که هر روز از زندان مدرسه و جامعه به جهنمی به اسم خانه و خانواده برمی‌گشت و برای هر خندۀ اضافی، تار موی اضافی، تلفن اضافی، پیاده‌روی اضافی و… توبیخ و تحقیر و تنبیه می‌شد.

وقتی در آن جهنم زندانی باشی، کلید رهایی‌اش را ممکن است هر جایی ببینی؛ حتی در دستان یک مرد تجاوزکار پشت نقاب «خاطرخواه» که به تو سرابی از امنیت نشان می‌دهد.

در روایت رومینا، عمدتاً لحظۀ بریدن گردنش زیر داس برجسته شد و نه آن ۱۴ سال شکنجه‌ای که تن و روان او زیرِهمان دستانِ داس‌به‌دست به خود دید. لحظۀ مرگش تصویر شد و نه آن زندگی‌ای که ممکن بود در همان زندان خانۀ پدری ادامه یابد یا در زندان جدید دیگری که شوهری تجاوزکار برایش می‌ساخت.

بنابراین مرگ رومینا فقط راوی «کودک‌کشی» و «زن‌کشی» نبود، بلکه زندگی‌اش راوی «خشونت خانگی» و «خشونت جنسی» و «تعرض جنسی» بود که روزانه میلیون‌ها زن از سرمی‌گذرانند.

اما نه زندانبان و نه تجاوزکار کوچک، از خلأ زائیده نشده‌اند. هر دو را زندانبان و تجاوزکار بزرگ تربیت کرده‌اند؛ چنانکه این خشونت ضدزن هم به پشتوانۀ یک دستگاه اقتصادی و اجتماعی و مذهبی سرپا نگه داشته می‌شود. دستگاهی که ستون‌های زیادی دارد، اما یکی از سربازپیاده‌هایش، نهادی است به نام «معاونت امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری» به ریاست معصومه ابتکار.

نهادی که دستش در خون رومینا و رومیناهاست؛ هم زنان را استثمار می‌کند و هم از خون‌ریزان‌شان حمایت می‌کند؛ هم در رسانه‌های بین‌المللی ژست فمینیستی می‌گیرد و وضعیت زنان ایران را سفیدنمایی می‌کند و  هم دست آخر با مُشتی کاغذپارۀ بی‌مصرف به اسم لوایح حمایتی (که هرگز هم رنگ واقعیت نمیگیرند)، از تراژدی زنان در ستادهای انتخاباتی‌اش کاسبی سیاسی می‌کند.

یکی از تصاویر نقل قولی از معصومه ابتکار است که تنها چندهفته قبل از این گفته بود: «خشونت خانگی علیه زنان در ایران چندان حاد نیست».

تصاویر از کارزار «خیابان: تریبون زندانی سیاسی»

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)