این گزارش کوتاه روزانه، روایتی نرم است از آنچه میگذرد در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران، این نرمی البته با زمختی تحلیل هم آغشته میشود که جنسش همه پسندتر شود، با اینحال، ممکن است بوی گاف هم جایی و روزی بلند شود، امید که خرده نگیرید، سیاست و نوشتن درباره سیاست، بدون گاف چیزی است مثل فوتبال بدون غضنفر.
روز اول، روز گیجی
تقریبا همه گیج هستند، تحلیل گر، کاندیدا، شورای نگهبان، بیت رهبری، سپاه، رای دهندگان، علما و …. جالب اینکه همه مدتها بود که پیش بینی میکردند مشایی میآید، هاشمی هست، جلیلی وارد میشود ولی وقتی این اتفاقات افتاد، همه نوشتهاند اتفاقات دقیقه ٩٠، نمیدانند که چه کنند و چه میشود. این خاصیت سیاست لحظهای و خیابانی است ولی همینه که هست. اما واقعا چه میشود؟
اکبر هاشمی در کنار خودش خاتمی را دارد. این زوج، مقابلشان، احمدی نژاد و مشایی ایستادهاند
الان حدود ۴٠ نفر کاندیدای درجه یک و درجه ٢ در صحنه هستند – این عدد را حبیباله عسگراولادی پیش بینی کرده بود- دیروز البته چند نفری شان به نفع هاشمی انصراف دادند و شدند حدود ٣٠نفر. الان دو تا سه غربال داریم که اینها را الک کند. یکی غربال جنتی است که مثلا گفته مردهاش هم در شورای نگهبان باشد، مشایی رد نخواهد شد.
غربال دوم، غربال پدرخواندههاست. مثلا مهدوی کنی باید انگشت اشاره را بالاخره سمت یکی بچرخاند، مصباح هم باید یکی نظرخواندهاش شود، همچنان که آقا هم باید بالاخره چشمکی به سپاه بزند که رایها کجا بروند. این دو غربال که عمل کنند، احتمالش هست تعداد کاندیداها به زیر ١٠ نفر برسند.
غربال اول تا یک هفته دیگر تکلیفش روشن است ولی محمود احمدی نژاد را از یاد نبرید. آمدنش در کنار مشایی و حرفهایش یعنی اینکه خون بهپا میکنم اگر اسفندیار قربانی شود. این خون بهپا کردن چطور میتواند باشد؟ اعتراض کند، برود پیش خامنهای و ولو با گریه، تایید صلاحیت مشایی را بگیرد. اینطوری باشد، آقای خامنهای برای اینکه رضایت محمود را جلب کند باید پا بگذارد روی آبروی انبوهی از دوستان دور و نزدیک خویش.
سایت رهبری دو روز پیش حرفهای خامنهای را درباره تایید صلاحیتها منتشر کرد، با این تاکید که شورای نگهبان باید به جوسازیها توجه نکند. حالا آیا خودش تسلیم جوسازی رئیس دولت میشود؟ آزمون مهمی است برای رهبر نظام. اما اگر این التماسهای احمدینژاد افاقه نکرد، چه میتواند بکند، هوادارانش را به خیابان بکشاند، تجربه خانه نشینی ١١ روزه نشان داد که کسی نمیآید، یا انتخابات را برگزار نکند، جراتش را ندارد، قهر کند، کسی جدی نمیگیرد، اصلا در انتخابات شرکت نکند، باز هم کسی جدی نمیگیرد، بنابراین هر چه زور دارد، باید قبل از اعلام نتایج صلاحیتها بزند، بعدش داد و هوارهای بینتیجه است.
اما حرف از پدرخوانده زدیم، خیلی کوتاه برای روز اول، ترکیب شان را بررسی میکنیم. اکبر هاشمی در کنار خودش خاتمی را دارد. این زوج، مقابلشان، احمدی نژاد و مشایی ایستادهاند. مهدوی کنی هم پدرخواندهای است با انبوهی بچه که نمیداند کدامشان را انتخاب کند ولی در زیر شاخهاش نظر حبیباله عسگراولادی و علی لاریجانی و همچنین صادق لاریجانی هم مهم است.
مصباح یزدی هم با چند عیال کمتر، آن طرفتر ایستاده است. محمد یزدی و احمد جنتی هم دو پدرخوانده دیگر هستند که در شورای نگهبان به رتق و فتق امور مشغول هستند و یک پدرخوانده جدیدتر هم داریم که نامش محمود هاشمی شاهرودی است. او میلش به مشایی نزدیکتر از بقیه است و شاید تنها امید احمدینژاد برای تایید صلاحیت مشایی همین باشد.
یک پدرخوانده جوان هم داریم که رابطهایش در اردوگاه مهدوی کنی و مصباح یزدی میچرخند، مجتبی خامنه ای. خروجی دو غربالی که گفتیم، نتیجه چالش این ١٢ پدرخوانده (هاشمی، خاتمی، جنتی، یزدی، شاهرودی، مهدوی کنی، مصباح یزدی، علی لاریجانی، صادق لاریجانی، عسگراولادی، مجتبی خامنهای و احمدینژاد) با تیمهای خودی و همچنین تیم سپاه و مهمتر از آن رهبری است. با این تبصره که خود سپاه هم فعلا اردوگاهش چند شقه است، گروهی دنبال سعید جلیلی هستند، برخی چشم به قالیباف دارند، تک و توکی هم دنبال رضایی، لنکرانی و حتی ولایتی یا حدادعادل هستند. بیت رهبری هم به طور طبیعی و با توجه به سوابق، این وضعیت آشفته را دارد. بنابراین روز اول که نه، فعلا روزهای گیجی از بالا و ابهام در پایین است.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.