در میان مسئولان درجه اول جمهوری اسلامی، فقط و فقط همسر و دختران هاشمی بودند که در میان مردم به خیابان آمدند و اعتراض کردند. همسر هاشمی، عفت مرعشی حتی در روز انتخابات هم در گفتگو با خبرنگاری از مردم خواسته بود اگر تقلب شد به خیابانها بریزند و حضورش در اعتراضات خیابانی روزهای بعد، یکی از پایگاههای اصلی حمله به هاشمی از سوی نهادهای امنیتی و طرفداران خامنهای و احمدینژاد بود. فائزه هاشمی از مادر هم تندتر بود و اینها در حالیست که باید در نظر داشت حضور چهرههای “مشهور” و “منتسب” در اعتراضات خیابانی، هزینه و خطری چندین برابر افراد معمولی متوجه آنها و خانوادههایشان میکند. فیلمهایی از حملههای خیابانی بسیجیان و اوباش به فائزه هاشمی که بر روی اینترنت و اکثرا توسط خود آنها منتشر شده است (+ و +) نشان دهندهی بخشی از فشار روانی است که هر زنی را میتواند از پا درآورد و طبیعیست که فقط بخش کوچکی از آنها ضبط یا منتشر شده است.
انصاف آن بوده و هست که توطئهاندیشانی که فعالیتهای اعتراضی خاندان هاشمی را محصول حاشیهی امن یا صحنهسازی میدانستند، اگر با دیدن فیلم وقیح حملهی اوباش شهر ری به او به خود نیامدند، با حکم زندان فائزه هاشمی برای اعتراض به آن حمله تلنگری بخورند. (سعید قاسمی، یکی از سرداران سپاه حتی پس از صدور حکم گفته بود حکم در مورد فائزه اجرا نخواهد شد و شرط بسته بود اگر فائزه به زندان رفت ریش خود را بتراشد. فائزه به زندان رفت و ریش، انبوه یا اندک یا اندازه همچنان بر جنبین قاسمیست).
از دو حال خارج نیست: هاشمی به همسر و دخترانش در مورد اعتراضهای مکررشان به تقلب در انتخابات ۸۸ و همراهیشان با مردم یا تذکر داده بوده است و یا نه. اگر نداده باشد، خود او موافق و همراه و همدل آنها بوده است حتی به بهای پرداخت هزینهای سنگین از این بابت که تا امروز ادامه دارد. اگر غیر این باشد نشان از احترام او به حقوق زنان خانوادهی خود دارد، یعنی او قیمومیتی از بابت پدر یا شوهر بودن برای خود قائل نیست و دست کم برای زنان خانواده خود این احترام و حق را قائل است که بر خلاف نظر و مصالح او فعالیت کنند و هزینه بدهند. فراموش نکنیم که از خانوادهی یک روحانی شیعه که در آستانه ی ورود به هشتاد سالگی است، در کشوری به نام ایران سخن میگویم که هنوز بسیاری از مردانش تاب فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مخالف سلیقه و صلاح خود را از سوی اعضای خانوادهی خود و به ویژه زنان ندارند.
فائزهی هاشمی نه فقط به زندان رفت بلکه آن مجازات ناعادلانه را نه به مرثیهسرایی و ناله و نفرین (امری رایج) که فرصتی برای اعتراض بیشتر و ـ به گواهی بسیاری از زنان زندانی همبند ـ اصلاح وضعیت زندان و زندانیان کرد. جسارت بینظیر او در دادن گزارشی انسانی و حتی تمجیدبرانگیز از وضعیت زنان زندانی بهایی چنان بود که آتشبار سنگین هواداران رهبری و اعتراض و شکایت بعضی از هواداران پدرش را نیز برانگیخت. همچنان فراموش نشود از کشوری سخن میگوییم که حتی پذیرفتن وکالت زندانیان بهایی نیز هزینهی بسیار دارد.
خاندان هاشمی و به خصوص زنان خانوادهاش اگر نقطه قوت او نباشند بیشک نقطه ضعف هم محسوب نمیشوند – دست کم برای آنها که برای حقوق انسان و حق انتخاب و آزادی زنان اهمیت قائلند. همچنین است مواردی چون داراییهای شخصی هاشمی و کاریزما نداشتن شخص او؛ چنان که در یادداشتهای بعدی به آنها پرداخته خواهد شد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.