فیلسوفان، به شیوه های گوناگونی، جهان را فقط تفسیر کرده اند در حالیکه نکته اصلی تغییر آنست.

تزهایی در باره فویرباخ، بزرگترین اثر روش شناسانه مارکس است و عبارت بالا یعنی آخرین تز مارکس در این اثر، حاوی اصلی ترین رهنمود او در زمینه روش شناسی انقلابی است.

این تز که نتیجه و چکیده ۱۰ تز پیشین است، کاستی اساسی فلسفه که بدنبال وقایع (مانند پرواز شبانگاهان جغد مینروا) حرکت می کند و تفسیر گر گذشته است را نمایان می کند.

فراروی از تعبیر، تفسیر و توصیف به تغییر، فراروی از شناخت به پراکسیس است. مهمترین کاربرد این دگردیسی، این است که نباید در شناخت (سرمایه داری) درجا زد بلکه باید از آن به پراکسیس (سوسیالیستی) فراروی کرد. بدون این فراروی، حاصل کار شناخت، چیزی جز درماندگی درگذشته تا کنونی نیست.

پراکسیس، وارونه شناخت است و با آن تضاد دیالکتیکی دارد. این دو، به یکدیگر گذار دیالکتیکی دارند و باهم یک چرخه می سازند. چرخه دیالکتیکی [شناخت، پراکسیس]، نخستین سطح (لایه) از تجزیه فرآیند کلیت تحول (اجتماعی) به دو فرآیند اصلی و مکمل است. یعنی شناخت، مرحله ضرور و مقدماتی این چرخه است و بدون آن، پراکسیس، نوعی عمل زدگی در تاریکی است. در این دیالکتیک، خاصیت اساسی پراکسیس، دگرگون کردن اکنون و آینده قابل تغییر است در حالیکه خاصیت اساسی شناخت، ساده کردن گذشته غیر قابل تغییر تا کنونی، به صورتی اندیشیدنی است.

پس از آخرین تز،  جامع تر ین و مهم تر ین آنها تز یکم است. مارکس در این تز، با سنتز [ماتریالیسم، ایده آلیسم] تا کنونی آن موقع به فراروی از این دو به شناخت دیالکتیکی از موضع ماتریالیستی، دست میزند که فراروی یکم اوست. سپس این شناخت را با پراکسیس، یعنی دگرگونی آگاهانه، ترکیب کرده است و به  کلیت دیالکتیکی [شناخت، پراکسیس] که فراروی دوم اوست، می رسد.

او از سوئی ماتریالیسم فویرباخ را که اساسا حسی است، مورد نقد قرار می دهد و آنرا ناکافی ارزیابی می کند و ازسوی دیگر گرایش ماتریالیستی فویرباخ را که وارونه کننده گرایش ایده آلیستی است تائید می کند. در همین حال جنبه دیگر ایده آلیسم آلمانی و در راس آن ایده آلیسم هگل را (بطور ضمنی بدلیل ارائه منطق و روش دیالکتیکی شناخت) مثبت ارزیابی می کند و بنابراین در فراروی از این دو.، از هریک، جزئی را کنار گذاشته و جزء دیگری را حفظ می کند.

اکنون برای تجزیه و تحلیل فرآیند شناخت، باید به گروندریسه، اثر دیگر مارکس مراجعه کنیم. او در بخش روش اقتصاد سیاسی، به صورتی ضمنی، در مورد کاربرد روش دیالکتیکی هگل در نقد اقتصاد سیاسی، تحت عنوان روش [پژوهش، ارائه]، بر اساس [تحلیل، ترکیب] توضیحاتی می دهد. روش دیالکتیکی از ترکیب روش های تحلیلی و ترکیبی (که معکوس یکدیگرند و باهم تضاد دیالکتیکی دارند) بدست می آید. روش تحلیلی براساس انتزاع های گام بگام و روش ترکیبی براساس انضمام های گام بگام، قرار دارد. انضمام، معکوس انتزاع است یعنی باهم تضاد دارند و بنابراین دیالکتیک [انتزاع، انضمام] را می سازند. بزرگترین اثر مارکس، کاپیتال، شناخت دیالکتیکی از سرمایه داری، بر اساس روش دیالکتیکی است که اگر نظام سرمایه را کلیت مشخص آغازین و داده ورودی فرآیند شناخت بگیریم، آنگاه کاپیتال، کلیت مشخص اندیشیده است که به عنوان فرآورده شناخت، بهترین مدل تقریبی، ساده شده و اندیشیده این نظام است. شناخت، نوعی بازتاب است که با بازتاب ساده حسی مانند آنچه که از دوربین به دست می آید اساسا متفاوت است زیرا دوربین صرفا بخش هائی از جنبه‌های پدیداری را از طریق ترکیب عدسی های محدب و مقعر، منعکس می کند و معمولا، ذات را حذف می کند اما بازتابی که توسط عدسی های تحلیلی و ترکیبی به دست می آید، ذات را حفظ می کند. عدسی تحلیلی شناخت، در اصل، جهت ساده کردن و صرف نظر کردن از ویژگی های پدیداری و آشفتگی ها و رسیدن به انتزاعاتی ساده ای که عام مشخص (مانند کالا) نامیده می شود و ذات را در خود حفظ کرده است بکار می رود و سپس عدسی ترکیبی شناخت، در حرکت معکوس، پوشش های ضروری و پدیداری را به صورتی انتزاعی به آن می افزاید. بنابراین شناخت دیالکتیکی کاملا متفکّرانه است و برخلاف بازتاب های ساده، خود را به ظواهر و حسیات ساده و تصادفی، محدود نمی کند بلکه با حرکت از پدیدار به ذات و به عکس، دیالکتیک [پدیدار، ذات] را با دیالکتیک های [مشخص، مجرد] (و به عکس [انتزاعی، انضمامی]) و [خاص، عام]، ترکیب می کند. و در این فراروی مشخص آغازین به مشخص اندیشیده، سعی بر حفظ ذات و ویژگی های پدیداری گزینش شده در هر دو است با این تفاوت که یکی واقعی و دیگری انتزاعی و نوعی است.

خلاصه: روش دیالکتیکی از ترکیب [روش تحلیلی، روش ترکیبی] و شناخت از (ترکیب) فرایند های [تحلیل، ترکیب] به دست می آید.

 

برای مطالعه این مطلب (پنج صفحه) به پیوند زیر مراجعه کنید:

فراروی از فلسفه به روش شناسی انقلابی

 

برای فایل پی دی اف به پیوند زیر مراجعه کنید:

فایل پی دی اف

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)