دوستانِ نزدیکِ فرهنگ این تکه بازیِ کلامی او را می‌شناسند: “غیر قابل قبوله”.

وقتی از او می‌‌پرسیدیم بوقلمون چه می‌گوید: با تقلید ماهرانه از آوای بوقلمون می‌گفت:

“غیر قابل قبوله” این چکیده‌ی درک و اعتراض او به سامان موجود بود. سامانی که استوار بر تبعیض، بی‌عدالتی، زورگویی و سرکوب انسان آزاد است؛ “غیرقابل قبوله”.

عصیان به این سامانِ خشن، فرهنگ ۲۰ ساله زا ناگزیر به گریز و تبعید کرد تا که سامان خود را در تلاش فرهنگی یافت. همانند بسیاری از هم‌پالکی‌های خود در تبعید، در اتوشویی کار می‌کرد، خاک صحنه می‌خورد، در کندوکاو اسطوره‌های ایرانی و زبان فارسی به شناخت خود عمق می‌بخشید و آثاری ناب در قالب تئاتر و ادبیات ارائه می‌داد، بی‌هیچ ادعا و جنجالی. هنرمندی بود پیشرو، فروتن و انسان‌دوست که شخصیت‌اش با نامش یکی شده بود.

در این ۲۰ سال گذشته با یک کلیه‌ی پیوندی که خواهرش* به او ارزانی داشته بود زندگی می‌کرد اما کسی نشانی از افسردگی و درماندگی در او نمی‌دید، زیرا جستجوگر بود و سامان موجود را ناپذیرا؛ که “غیر قابل قبوله”.

فرهنگ ۱۵ روز قبل از مرگش در ۲۳ ماه مارس در دوران کرونا در فیسبوکش نوشته بود (شاید در فاصلۀ دو دیالیز):

“…چطور شده است که از روزی به شبی دل نازکتر و حساستر شده ایم و دلمان حتا به حال مورچه های کوچه هم میسوزد. اما کسی یادش نبوده همین چند وقت پیش سالگرد بازگشایی اردوگاههای مرگ بوده است. قتلهای دهۀ ۶۰ را کسی به یاد نیآورد. در سوریه آن همه کودک آواره احساسات کسی را برنیانگیخت. وَ وای حال که چهره ی مرگ را دیده ایم، چقدر عاطفه مان گل کرده است….”

 

اوایل سال ۲۰۱۰ با دوست عزیزمان فرهنگ به توافق رسیدیم که بخشی از کارهای نوشتاریش را منتشر کنیم. در بهار ۲۰۱۰ (در همین ماه درگذشتش) کتاب منتشر شد.

“چهار کتاب و نیم، چند پاره‌داستان همراه با ۷ پیرنگ از او** در ۲۴۰ صفحه”

برای ما روشن بود که این از افتخارات نشر آیدا است که ناشر کتاب فرهنگ کسرایی باشیم. برای ما روشن بود که این کتاب در کنار دیگر آثار پیشرو ادبیات فارسی در تبعید در قفسه‌های کتاب قرار خواهد گرفت، هر چند که تعداد قفسه‌های کتاب در خارج از ایران اندک‌شمار باشد.

در معرفی کتاب نوشتیم:

“عنوان این کتاب، چهار کتاب ونیم، خواننده را کنجکاوِ آن نیمِ دیگر می‌کند، که نیست؛ و یا آن نیم زائدی که آویزان چهار است.

روایت فرهنگ کسرائی، تصویرگرِ دغدغه‌های انسانی است که به این نیمِ سرگردان می‌پردازد. انسانِ آویزان به “اینجا و اکنون”، که جستجوگرست، عصیانگرست و عاشق.

روایت سرگردانیِ انسان مهاجر که دو زیستانه به پیش می‌رود.”

فرهنگ به پیش رفت، فرهنگ پیشتر رفت و ما جا ماندیم، تنها ماندیم.

در بهار ۲۰۱۶ آخرین کتابش را به نام “تن‌کامگی‌های بی‌پروا” در ویسبادن در تیراژی بسیار معدود منتشر کرد و در شناسنامه کتاب نوشت: “با سپاس از همکاری و پشتیبانی هیچکس، همه حقوق برای نویسنده است و بس.”

دو ماه پیش آخرین کتابی را که از ماگرفت، ۱- آشنایی با زبانشناسی در مطالعات ادب فارسی، نوشته کورش صفوی؛ ۲- روایت‌های خاندان رستم و تاریخ نگاری ایرانی، نوشته ساقی گازرانی، بود.

برای ما روشن بود که فرهنگ به پیش می‌رود. فرهنگ به پیش رفت، فرهنگ پیشتر رفت و ما جا ماندیم، تنها ماندیم.

سه هفته پیش در آخرین مکالمه تلفنی وقتی حالش را پرسیدیم گفت: “خوبم، فرهنگ خوب است.”

از هفتم آپریل ۲۰۲۰ با شنیدن خبر درگذشت فرهنگ کسرایی همراه با دوستداران فرهنگ می‌گوئیم “غیر قابل قبوله” و در یادمان زنده نگه‌اش می‌داریم.

 

اکرم جوادی

عباس قیائی

نشر آیدا

سیزدهم آپریل ۲۰۲۰، بوخوم

 

* با سپاس از خواهرش و اظهار همدردی با او.

** پیرنگ‌های سیاه‌قلم با عنوان‌های: تو(من)؛ نگاه؛ غول کوچک آسمان‌گرد؛ چون رویا می‌بافم زنده هستم؛ زایا؛ تنها در خانه؟؛ گریز ناگزیر.

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)