در شرایطی که مردم همه روز در اندوه از دست دادن عزیزانشان هستند و در شرایطی که گسترش ویروس کرونا و تبعات آن تمام حوزه های اجتماعی جامعه را در چنگال خود گرفته و تصاویر و آمار مرگ ومیرها و مبتلایان در همهجا انعکاس مییابند ، سران جمهوری اسلامی آبائی ندارند که در مقابل دوربین ها قرار گرفته ویا در مدیاهای مجازی ظاهر شده و آشکارا دروغ به مردم تحویل دهند.در حالیکه عضو ستاد مبارزه با کرونا صحبت ار ابتلاء پانصد هزار نفر میکند ،روحانی از مناطق به اصطلاح سفید در سیستان و بلوچستان سخن میراند.

ربیعی سخنگوی دولت هم مدعی میشود که دولت به دنبال ” حفظ جان وتأمین نان ” بطور همزمان است . به زعم او ” این موفق ترین تجربه کشورهای جهان در دوره شیوع کرونا بوده است ” و اضافه میکند که به شرط ” ایجاد تعادل میان سلامت و اقتصاد ” و ” اعتماد میان مردم وحکومت ” ایران میتواند” مدل منحصر به فرد میان الگوهای کره جنوبی ، چین واروپا به دنیا عرضه کند ” و همه این ادعاها در شرایطی است که مردم با ناباوری دیدند که چگونه پنهانکاری رژیم جامعه را با شیوع گسترده یک ویروس خطرناک روبرو ساخت .مردم با چشمان ناباور خود دیدند که چگونه کرونا به سراغ آسیب پذیرترین اقشار جامعه رفت.

مردم با چشمان ناباور خود دیدند که مبتلایان به ویروس کرونا در مقابل درب بیمارستانها از پای افتاده و نقش زمین شدند و اینکه مردم حتی فرصت خاکسپاری نزدیکترین عزیزانشان را نیافتند.

چهل میلیون خانواده کارگری با چشمان ناباور خود دیدند که درست در بحبوحه مرگ و میرها ، نمایندگان دولت وکارفرما حداقل دستمزد بیست درصد کمتر از سطح تورم و در واقع بیست ویک درصد کاهش دستمزد را به تصویب رساندند. مردم با چشمان ناباور خود دیدند که صدها هزار نفر از کارگران که در اقتصاد غیر رسمی به بردگی کشیده میشوند، همانهائی که تحت نام کارگران “زیر پله ای” نامیده میشوند ، به حال خود رها شدند. گفته میشود دستکم نیمی از کارگران ساختمانی بیکار شده اند. در شرایطی که تنها چیزی حدود چهل در صد آنها شامل بیمه بیکاری میشوند و در شرایطی که صندوقهای تأمین اجتماعی حتی قبل از کرونا به غارت رفته و تخمین زده میشود که بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی تا بهمن ماه سال گذشته حدود دویست وپنجاه هزار میلیارد تومان بوده و مضافا دولت در جریان کرونا واحدهای تولیدی را از پرداخت سه ماه حق بیمه کارگران معاف کرده است.

این یعنی عمیقتر شدن بحران موجود در سازمان تأمین اجتماعی و یعنی پاسخ ندادن به مطالبات کارگران از این سازمان. در اینصورت این کارگران چگونه باید لقمه نانی برای سیر کردن شکم خود وخانواده هایشان را پیدا کنند. این گوشه ای از همان مدلی است که سخنگوی دولت روحانی به مثابه ”مدل منحصر به فرد” به جهانیان نشان میدهد. در این مدل منحصر به فرد آن امری که انجام نمیشود “حفظ جان و تأمین نان” است. تکلیف ”نان” را در تورم بالای چهل درصدی، در بیکاری کارگران اقتصاد غیر رسمی و بسیاری از کارگاههای کوچک و بزرگ ، در سیمای کودکان کار، در چهره فقر زده میلیونها حاشیه نشین دیدیم. تکلیف ”حفظ جان” را هم از زبان حریرچی معاون کل وزارت بهداشت بشنویم.

او در نشست خبری گفت: “شواهد جدید نشان میدهدکه مرگ و میر کرونا در فقرا بیشتر است و به این علت است که آنها دسترسی کمتری به وسائل بهداشتی و خدمات در مانی دارند. یعنی تأثیر اقتصادی آن بر فقرا بیش از سرمایه داران است. آنهائی که در معرض از دست دادن شغل هستند و آنهائیکه روزمزد کار میکنند، آسیب بیشتری از وضعیت میبینند.” او همچنین مدعی شد که: “به دلیل کاهش قیمت نفت محدودیت دولت بیشتر شده است“. منظور او از فقرا در واقع آن جمعیت بیش از چهل میلیون نفر است که زیر خط فقر زندگی میکنند. این جملات تکلیف ” جان ” را هم از زبان معاون کل وزارت بهداشت روشن کرد.

باید از این شخص پرسید که چگونه است که به دلیل کاهش قیمت نفت سفره بیش از چهل میلیون نفر از مردم خالی میگردد ولی همزمان بودجه سپاه پاسداران این ارگان سرکوب مردم سی وسه درصد افزایش مییابد وهزاران میلیارد بودجه به مراکز ترویج خرافات وعقب مانده ترین افکار اختصاص داده شده و یا هزینه بلند پروازیهای رژیم در منطقه میگردد. و همه اینها در حالی است که سخنگوی دولت میگوید که بیش از سه میلیون شاغل رسمی و چهار میلیون شاغل غیر رسمی در معرض کاهش دستمزد واخراج قرار گرفته اند و فعالیت بیش از یک میلیون وپانصد هزار کارگاه متوقف شده است. و بنابراین از همین حالا شعار “جهش تولید ” خامنه ای برای سال جدید دود شده وبه هوا رفت. هر چند که علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی هم گفته است که ”اقتصاد و سلامت” به عنوان مدلی مطلوب برای عبور کم ضرر از بحران میسر خواهد شد ، ولی واقعیت این است که آن امری که برای سران رژیم اهمیت ندارد نان وجان مردم است.

سران رژیم نگران عمیقترشدن بحران اقتصادی و شورش گرسنگان هستند.

بی جهت نیست که روحانی در جلسه شورای امنیت ملی گفته است ”اگر فعالیت اقتصادی را متوقف کنیم، سی میلیون گرسنه به خیابان می آیند” و این آن ترس واقعی سردمداران رژیم از تبعات گسترش ویروس کرونا ست.

واقعیت اما این است که مردم از دیماه ۹۶ با این سو و زمانی که کرونا هم موجود نبود علیه این رژیم به خیابان آمده و خواهان سرنگونی آن شدند.

شاید حضور نیروهای سرکوبگر در خیابان و خطر شیوع گسترده ویروس در لحظه کنونی اجازه به خیابان آمدن به مردم را ندهد، ولی هیچ دلیلی وجود ندارد که مردم در اولین فرصت و اتفاقا به دلیل همه جنایتها و پنهانکاریهای رژیم در هفته های گذشته و این بار با خشمی عمیقتر خیابانها را به میدان ابراز وجود خود و به میدان بیان انزجار و نفرت خود تبدیل نکنند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)