مفروضات بحث :
۱. در روانشناسی یک اصل هست که میگوید اگر میخواهید یک مشکل را حل کنید اول باید وجود آن مشکل را بپذیرید .
۲. در آثار مولانا یک داستان هست در رابطه با نهری که آب بسیار زلال و شفاف در آن جاریست . رندی تکه چوبی بدست میگیرد و در سرچشمه نهر شروع به هم زدن محتویات ته نشین شده در کف نهر میکند و به این سبب میزان زیادی اشغال و کصافط بالا آمده و آب نهر کدر و کثیف میشود .
۳. یک ضرب المثل ایرانی هست که میگوید : کار امروز را به فردا نسپار .

بحث :

بی شک کرونا یک مشکل و شاید بدون اغراق یک فاجعه برای تمامی جهان بود . فاجعه ای که بسیاری از ضعفها ، نارسایی ها ، ناکارآمدی ها و اشتباهات در تحلیل را به رخ جوامع و دولتمردان کشاند . به عبارتی مانند همان رندی هست که خواسته یا ناخواسته نارسایی هایی که زمان زیادیست در قوانین ، فرهنگ و سیاست کشورها نادیده گرفته شده را نمایان کرد و کشورها را مواجه با چالشهای جدیدی کرده است . چالشهایی که وجود آنها ربطی به کرونا نداشته و این ویروس تنها عامل نمایان شدن آنها شده است . شاید کمتر کشوری در حال حاضر وجود داشته باشد که بخواهد مدعی مواجه نشدن با این چالشها باشد .
در این میان اما نحوه مواجه شدن دولتها و حکومتها در در کشورهای مختلف با این چالشها متفاوت بوده است . به تناسب قدرتمند بودن جامعه مدنی در کشورها این چالشها به لحاظ کمی و کیفی بیشتر امکان بروز و به رخ کشیده شدن داشته اند .
به شکل کلی دو رویکرد متفاوت در برخورد با چالشها و حواشی کرونا از سوی دولتها دیدا میشود .
۱. انکار وجود چالشها با مهندسی کردن آمارها و تضعیف حداکثری جامعه مدنی
۲. پذیرش چالشها و پذیرفتن آن به عنوان یک مشکل و قرار دادن آنها در اولویت برای حل و فصل کردن در اولین موقعیت ممکن

رویکرد اول را بیشتر کشورهای غیر دموکراتیک (منطقه خاورمیانه ) در پیش گرفته اند ، در این کشورها برنامه ریزی ها (اغلب ) کوتاه مدت است و طبیعتا حل و فصل کردن مشکلات نیز پایه ای و ریشه ای نیست . به قول معروف سیاست این حکومتها فرافکنی کردن و مشابه مَثَل ” از این ستون به آن ستون فرج است ” هست . این کشورها (شامل ایران و حکومت جمهوری اسلامی ) به مرور زمان با نپدیرفتن مشکلات پیش روی خود و یا منحرف کردن واقعیت موانع ، امکان حل آن مشکلات را از دست میدهند . به همین دلیل به مرور زمان انبوهی از مشکلات حل نشده در کشور ایجاد میشود که تراکم این مشکلات در مجموعه جامعه و حاکمیت باعث بروز معضلات لاینحل میگردد . این معضلات تلنبار شده به مروز زمان دامن فرهنگ ، اقتصاد و تمامی حوزه های دیگر آن جامعه را میگیرد .

رویکرد دوم را کشورهای اغلب توسعه یافته تر در پیش میگیرند . اغلب این کشورها مشخصا در بحران کرونا با چالشهای شدیدی مواجه شدند . اما تقریبا در اغلب این کشورها چالش و بحران و نارسایی ها مطرح و حتی به شکل رسمی به سطح جامعه منتقل شد . این به این معناست که دولت ها در این کشورها به دنبال پذیرش مشکل هستند و این پذیرش شرط اول برای رفع آن در آینده است . چنین رویکردی باعث میشود که مسائل و مشکلات در جامعه در زمان خود دیده و حل شوند . از آنجایی که برخی مسائل و معضلات دارای تاریخ انقضاء تقریبی هستند و اگر در زمان مناسب به آنها رسیدگی نشود ، حل آنها بسیار مشکلتر و پر هزینه تر میشود، در این کشورها کمتر شاهد تلنبار شدن معضلات حل نشده ی سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی هستیم .

کرونا همچنان در حال فتح کردن است . حتما بسیار زود است تا عواقب واقعی این شوک جهانی را بر حوزه های مختلف تحلیل نماییم . اما تا همین جا هم آزمون بی مثالی برای بسیارانی بوده است. آزمونی که برندگان آن سازندگان اصول جهان بعد از کرونا خواهند بود .

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)