در این چند روز گذشته که ویروس مرگبار کرونا از وهان چین آغاز و تا اینجای کار کمابیش ۷۰۰ هزار تن را در حدود ۲۰۰ کشور دنیا درگیر و بیش از ۳۰ هزار تن را به کام مرگ کشانده، بازار گمانه زنیها، مقایسهها و تئوریهای مختلف، داغ و رو به افزایش است.
برخی پژوهشگران سرآغاز این ویروس را خفّاش و برخی دیگر «پنگولین» که نوعی مورچه خوار است و در چین از پوست و گوشت این حیوان استفاده میکنند، میدانند.
تنی چند از مردم دنیا این ویروس را زادهء آزمایشگاههای بیولوژیک فرض کرده که البته متوهمترین آنها علی خامنهای است که این مورد را باز هم به دشمنان فرضیِ هر روزهاش افزوده و به آمریکا نسبت میدهد.
نکته اینکه او و دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی و سرکوبگرش، ویروس را خودشان عامدانه وارد ایران کرده، ۲۲ بهمن و انتخابات نمایشیشان را برگزار کردند، قم را قرنطینه نکردند، ادارات را باز نگهداشته، کمکهای دارویی و بشردوستانه را یک در میان رد کرده، پزشکان بدون مرز را اخراج کردند تا ماجرا را به این روزگار مرگبار که تا کنون بیش از ۵ هزار تن از هم میهنان را از دست دادهایم، هدایت کنند و در همین حال که مردم را سپر بلای خود کردهاند، درخواست شکستن تحریمهای آمریکا و وام ۵ میلیارد دلاری از صندوق بینالمللی پول بکنند.
در این روزهای تلخی که میگذرد، هر روز پردهء تازهای از دروغها و پنهانکاریهای رژیم جمهوری اسلامی برداشته میشود که تازهترینِ آن، گفتگوی رئیس کمیته اپیدمیولوژی ستاد ملی مقابله با بحران کرونا در ایران به روز شنبه، ۹ فروردین است که گفت: ویروس مرگبار کرونا «از اوایل بهمن به صورت خزنده و بیعلامت در ایران چرخش داشته است». علی اکبر حقدوست که از طریق ویدئو کنفرانس به پرسشهای خبرنگاران پاسخ میداد، دیدگاهش این بود که ویروس کرونا در ایران «با تاخیر تشخیص داده شد».
این کمابیش همان تاریخی است که پرستار بیمارستان ولایت قزوین، مریم اکبرشاهی روز چهارشنبه، ۲۵ مارس ۲۰۲۰ فاش کرد که ایران از ۵۱ روز پیش درگیر کروناست، ولی پس از یک روز با انتشار ویدئویی ناچار شد سخنان خود را تکذیب کند. او پیشتر درباره همهگیری کرونا گفته بود: «الان ۵۱ روز است که من و کل پرسنل بیمارستانمون درگیر این موضوع هستیم.» او روز بعد در ویدئوی دیگری که منتشر کرد، گفت منظور او درگیری این بیمارستان با بیماری ریوی و H1N1 بوده و بیماری کرونا از ۶ یا ۷ اسفند (۱۶ فوریه) به بعد به این بیمارستان آمده است.
این تکذیب از جنس همان حرفهایی است که پیشتر امیرحسین رستمی و امیر نوری پس از انتقاد دربارهء وضعیت کرونایی و اقتصادی کشور داشتند و در کمتر از یک روز مجبور به پخش ویدئوهایی خلاف گفتههای نخستین خودشان شدند.
رژیم پس از تمام این دروغها و پنهانکاریها، همچنان مردم شهرهای مختلف ایران را به جان هم میاندازد که نمونهء تازه و بارز آن را میتوان ویدیوهایی از کلاردشت مازندران دانست که چند تن از افراد محلی را به همراه مامور نیروی انتظامی به در ویلای کسانی فرستادهاند که از تهران و دیگر شهرها برای گذران این روزها به آنجا سفر کرده و به ساکنین خانه یا ویلا که خوشنشینشان مینامند، دستور تخلیهء دو ساعته و برگشت به شهرهای خودشان را میدهند!
این رژیم فاسد، با این وجود که ویروس به همه جا گسترش پیدا کرده و ناکارآمدی دولت برای همگان آشکار شده، نه تنها بسیاری از زندانیان را هنوز در زندانهای مختلف ایران که مسائل بهداشتی و درمانی در آنجا بسیار ضعیف است را نگاه داشته، بلکه تعدادی زندانیِ تازه هم به آنجا میافزایند که پیامدی به جز شورش و درگیری در چندین زندان از جمله تبریز، الوندِ همدان، مهاباد، سقز، پارسیلون خرّمآباد، الیگودرز و فرار برخی از زندانیان به همراه نداشته است.
ذاتِ حکومتهای دیکتاتوری را همگان میدانند که دروغگو، پنهانکار و سرکوبگر هستند و تفاوت چندانی میان آنها در کشورهای مختلف وجود ندارد و بر همین پایه، بسیاری از کنشگران سیاسی، روزنامه نگاران و اعضای جامعهء مدنی، این رفتارهای جمهوری اسلامی در قبالِ ویروس کرونا و مردم ایران را با فاجعهء اتمی چرنوبیل اوکراین در دوران اتحاد جماهیر شوروی مقایسه میکنند.
باید به آنها گوشزد کرد که دروغگویی و پنهانکاری این دو رژیم بسیار شبیه هستند، ولی دلایل آغاز این رفتارها برای این دو نمونه که یادآوری شد، تفاوتی ریشهای دارند. فاجعهء اتمی چرنوبیل یک رخداد هسته ای در تاریخ ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ (۶ اردیبهشت ۱۳۶۵) در رآکتور هستهای شمارهء ۴ در نیروگاه چرنوبیل در نزدیکی شهر پریپیات اوکراین بود که خطای انسانی موجب بروز آن شد. این حادثه در جریان آزمایش ایمنی در یکی از راکتورهای نیروگاه بود. این آزمایش، شبیهسازی یک قطعیِ برقِ الکتریکی بود. هدف از این آزمایش کمک به گسترش یک روش ایمنی جهت نگه داشتن گردش آب خنککننده به هنگام قطع برق تا زمانی که ژنراتورهای پشتیبان بتوانند آن را تامین کنند، بود. خطای انسانی موجب بخار شدن آب خنک کنندهء دور رآکتور شد و مخزن زیر فشار رآکتور در اثر یک انفجار بخاری مخرب، به طور کامل از بین رفت و فجایع بعدی هم یک به یک رخ داد.
دولت کمونیستی آن دورهء شوروی در کمتر از ۴۸ ساعت، دستور تخلیهء ساکنین به شعاع ۱۰ کیلومتری و پس از آن تا شعاع ۳۰ کیلومتری را داد.
درست است که تا پایان حکومت کمونیستی هیچکس از چند و چون ماجرا به درستی آگاه نشد، ولی یک نکته را باید به خاطر سپرد که آنها مانند رژیم جمهوری اسلامی، عامدانه مرتکب این خطا نشدند.
همانگونه که پیشتر اشاره شد، بوی ۵ میلیارد دلار وام به قدری وسوسه انگیز بوده که رژیم تمام مالهکشانِ خود را در سراسر گیتی به تحرک واداشته تا از مونترال به واشنگتن، از نیویورک به تورنتو، از لسآنجلس به پاریس، لندن و تمامی نقاط دنیا، به مصائب و مشکلات موجود از تحریم برای مبارزه با کرونا بنویسند و دلایل آشکار و محکمِ ربط نداشتن تحریم به واردات دارو و اقلام بشردوستانه را رد کنند.
دُم روباه حکومت چنان بیرون زده که به گفتهء روزنامهء جروزالم پست، ۲۱ برندهء جایزهء نوبل هم صدایشان درآمده و در نامهای خطاب به دبیرکل سازمان ملل نوشتند: منابع درمانی را از کنترل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خارج کنید! آنها خطاب به گوترش اعلام کردند: «حاکمان ایران در اتخاذ تدابیری برای متوقف شدن شیوع ویروس کُرونا شکست خوردهاند و مشغول پنهانکاری واقعیتهای این بیماری مهلک هستند.»
بهترین و رساترین نتیجهای که با توجه به رفتارهای این رژیم میتوان نوشت را حکیم فردوسی در شاهنامهء کوه پیکرش اینچنین به زبان آورده:
سر تخت شاهی بپیچد سه کار
نخستین ز بیدادگر شهریار
دگر آنک بیسود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد
سه دیگر که با گنج خویشی کند
به دینار کوشد که بیشی کند
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.