پستانهای من زیباست
و سُرین‌های من زیباتر.
چرا برهنه نبودن؟
چرا برهنه نکردن؟
ای آبهای عدن
که به چار رود می ریزید
گواه من باشید!
من برهنگی خود را
در آینه‌ی شما دیدم
و خدا بر من نبخشید.

از پشت انجیربُن‌های بزرگ می‌آمدیم
و بوسه‌های ما
چون دانه‌های رسیده‌ی انجیر می‌شکفت.
انگشتان آدم
چون ماری کنجکاو
بر پوست من می‌لغزید
و برگهای ساتر، دانه‌دانه
از اندام من فرو‌می‌ریخت.
آنگاه صدای گامهای ترسناک ترا شنیدیم
و آذرخشِ خشم تو
ما را بر زمین فرو‌کوبید.

از پشت دیوارهای بلند گلین
دزدانه نگاه مکن!
جهان گسترده‌ای
در برابر ما دامن گشوده است.

چهارم ژانویه هزار‌و‌نهصد‌و‌نود‌و‌یک
مجید نفیسی

For International Women’s Day

Eve’s Song

by Majid Naficy

My breasts are beautiful,
And my buttocks even more.
Why not be naked?
Why not make one naked?
Oh, waters of Eden,
Pouring into four rivers,
Be my witness.
I saw my nakedness in your mirror,
And God forgave me not.

We were coming
From behind big fig trees,
And our kisses were blooming
Like bits of ripe fig.
Adam’s fingers
Were sliding down my skin
Like a searching snake,
And fig leaves one by one
Were falling from my body.
Then we heard the sound
Of your fearsome strides
And the lightning of your wrath
Struck us down.

Do not peek
From behind high thatched walls.
A wide world
Is opening before us.

        January 4, 1991

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)