آنها که به خاتمی نامه نوشتند تا بر او فشار بیاورند هرگز این مسئله به فکرشان نرسید که حضور خاتمی در حالی که کاندیداهای انتخابات گذشته هنوز در زندان هستند نوعی بی اخلاقی محسوب خواهد شد. فکر نکردند چطور محسن رضایی لقب بی ناموس بر پیشانی اش چسبید و امین حیایی بیکار شده است و دیگر کسی برای بازی در فیلم به او رجوع نمی کند. اگر نویسندگان محترم نامه به این احساس میلیونها یی که به موسوی امید بسته بودند و به وی رای دادند توجه می کردند، شاید هرگز چنین نامه هایی نوشته نمی شد. حضور خاتمی تنها می توانست در میان هواداران جنبش سبز دو دستگی ایجاد کند. یک عده ای که می گویند حالا که موسوی در حصر است و کاری از وی ساخته نیست خاتمی را پیش می اندازیم شاید جنبشی ایجاد کرد و دری باز شد. وکسانی دیگر که پیگیرانه خواهان انتخابات آزاد و آزادی رهبران جنبش از زندان هستند و هر گونه بازی در زمین حکومت را تا برآورده نشدن حداقل پیش شرطها ،نادرست و زیان آور می دانند. دسته اول تنها یک لحظه اگر می اندیشیدند که حضور خاتمی در این شرایط می تواند ریش و قیچی را بدست حکومت دهد تا هر آنچه می خواهند، انجام دهند. ۱-می توانند وی را رد صلاحیت کنند ۲- می توانند رای های او را دستکاری کنند ۳- می توانند وی را با تهدید منصرف کنند ۴- و در نهایت اگر از سر ناچاری به ریاست جمهوری وی رضایت می دادند جامعه بایک خاتمی دست و پا بسته مواجه می شد که تنها مترسکی است و تصمیمات کلان در جای دیگر گرفته می شد. خاتمی با مشروط کردن حضور خود به آزادی زندانیان سیاسی توپ را به زمین حریف انداخت. اگر نظام برای بقای خود به خاتمی نیاز دارد پس صورت حسابش را هم باید بپردازد. خاتمی اگر بیاید با اقتدار می آید نه مثل کسی که اجازه داده اند بیاید. اگر نیاید هم با اقتدار نمی آید.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.