این روزها مساعی بسیاری در جهت تحمیل گفتار تبلیغاتی ایالات متحده، به اپوزیسیون ایران انجام میگیرد. گروهی بدنام و بی نام و همگی بی آزرم و هتاک که با تمام توان خویش میکوشند تا کسانی را که تن به زورگویی تبلیغاتی اربابشان نمیدهند، با چند انگ کهنه که یادگار دورغپردازی های جنگ سرد است، از میدان برانند ـ نسخۀ به روز شدۀ فواحش بیست و هشت مردادی. ابزاری جدیدی ابداع نشده که بتواند یکسره و یکجانبه حق را به جانب آمریکا بدهد، پس با حربه های فرسوده جولان میدهند و رجز میخوانند و وانمود میکنند با کمونیسم در جنگند.
یکی از معمولترین اینها تهمت «ضدامپریالیست» بودن است. یعنی هر که با ما مخالف است کمابیش مارکسیست است و به دلیل بستگی به این ایدئولوژی بی اعتبار، با آمریکا مخالف است، وگرنه دلیل محکمی برای این کارش ندارد. باید قدری داستان را روشن کرد و اینها را سر جایشان نشاند.
این امر که ایالات متحده مایل است سیطرۀ بی چون و چرای خویش را بر سرتاسر جهان بپراکند، بر هیچکس پوشیده نیست. زیرا خود این کشور، بیست و چهار ساعت رسالتی را که برای سروری خویش قائل است، در همه جا جار میزند. سیاستمدارانش از صدر تا ذیل و بدون هیچ شرمی، ادعا میکنند که کشورشان تافتۀ جدا بافته است و هر چه بر دیگران روا نیست، بر کشور آنها رواست! قوانین بین المللی یکی از این هنجار هایی است که فقط دیگران ملزم به رعایت آن هستند، از اینجا شروع میشود و تا هر کجا که بخواهید میرود…
مبلغانی از هر زبان و هر خطه در خدمت این سلطه جویی هستند تا به هر ترتیب و به هزار زبان، این سیاست را توجیه کنند، برای قربانیان مفید بشمارند و به آنها بقبولانند. ما با فارسی زبانانشان آشناییم، چون دائم شاهد سخن پراکنی آنها در رسانه های فارسی زبان هستیم ـ گستاخی نوکران، چنانکه انتظار میرود، از گستاخی ارباب بیشتر است و پشتیبانی رسانه های بزرگ از سیاستی که اینها در خدمتش هستند، توهم بی هماوردی را در آنها انگیخته و بر وقاحتشان افزوده است.
در این وضعیت، اولین، طبیعی ترین و منطقی ترین واکنش در برابر این بی حیایی و زیاده خواهی، مقاومت است و کوتاه کردن دست نیرویی که خود را به هر کاری مجاز میداند تا منافع خویش را تأمین کند، نه برای حق کسی حرمت قائل است و نه حتی برای جانش. البته تنبیه نوکران ایرانی هم جای خود را دارد تا بدانند که گستاخی شان راه به جایی نمیبرد. اگر آبرو را داده اند و به جایش حقوق گرفته اند، مطمئن باشند که اضافه حقوقشان را ایراندوستان به حسابشان خواهند ریخت.
خواستاری استقلال و مخالفت با دخالت خارجی، کمترین چیزی است که میتوان از مردم یک کشور، مردمی که ذره ای از علاقه به میهن و عزت نفس در وجودشان هست، چشم داشت. این خصیصه بسیار کهنتر از کمونیسم یا هر ایدئولوژی نو یا کهنه ایست. همین است که باعث شده تا کشور های که گاه پیدایششان مولود تصادف تاریخی بوده است، دوام کنند، تاریخساز و فرهنگساز بشوند و بر صفحۀ روزگار ردی پایدار از خویش بر جا بگذارند.
ایران که یکی از کهنترین کشور های روی زمین است، به یمن وجود همین خصیصه نزد مردمش، قرنها بر پا مانده است. امروز که این کشور در معرض تهدیدات بزرگ است و بیش از هر منبعی از سوی آمریکا، باید این خصیصه را ارج نهاد و تقویت کرد چون ضامن بقای ایران است. استقلال کشور که مستلزم قطع دست آمریکا بود، با انقلاب اسلامی تأمین گشت، آنچه باید بدین استقلال افزود، آزادی است. جایی که استقلال نباشد، آزادی ممکن نیست.
۳۱ ژانویۀ ۲۰۲۰، ۱۱ بهمن ۱۳۹۸
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است
نظرات
با سپاس از جناب رامین برای یک انشاء قشنگ دیگر.
هر کس به شما گفته مارکسیسزم “بی اعتبار” است, مطمئن باشید یا دروغ گفته, یا اصلا نمیدانسته راجع به چه موضوعی دارد صحبت می کند, یا هر دو .
به نقل از ژان پل سارتر “تا زمانی که نظام سرمایه داری وجود دارد, مارکسیزم نیز بمثابه نقد این نظام وجود خواهد داشت.”
پدیده ای “ایالات متحدهء آمریکا” نیز مانند هر جامعهء دیگری هم هیت حاکمه دارد و هم مردم عادی و هم جنبش های اعتراضی و هم هزار و یک پیچده گی های دیگر.
مارک تواین, نویسندهء نامی آمریکا, و به حق بزرگترین طنز پرداز آن کشور, در سال ۱۸۹۸ در مخالفت با جنگهای آمریکا به عضویت “اتحادیهء ضد امپریالیستی” (the Anti-Imperialist League) درآمد. در انتخابات ریاست جمهوری امسال آمریکا, برنی ساندرز, سوسیالیست مستقل, همواره و همیشه مخالفت خود با دخالتهای خارجی آمریکا را اعلام کرده است. همین شنبهء گذشته در بسیاری از شهرهای آمریکا تظاهرات علیه احتمال جنگ بین آمریکا و ایران سازماندهی شده بود.
پس می بینیم که این ذهنیت دوگانه نگر است که ناتوان از درک پیچیده گی های زمان می باش, وگرنه در خود خاک “شیطان بزرگ” همواره رگه ای قوی از ضد امپریالیسم موجود بوده, هست و خواهد بود.
کلیت تاریخ نیز چیزی نیست جز مجموعهء بر هم نهاده ای بسیاری تصادف ها و احتمالات که به وقوع می پیوندند. بدین ترتیب تاریخ تمامی جوامع بشری تصادفی و اتفاقی است. تصادفها و اتفاقاتی که مشروط بر توازن قوا و ساختار های موجود می باشند. فیلسوف مارکسیست فرانسوی لویی آلتوسر در مفهوم “ماتریالیسم تصادف” (Aleatory Materialism) این برخورد به تاریخ و مقولات فلسفی درگیر آن را توضیح داده است.
قشنگ ترین قسمت انشاء مسلما پایان آن است, و ادعای اینکه چگونه جمهوری جهنمی اسلامی توانسته است “استقلال” کشور را به دست آورد, و پس از سرنگونی آن ما فقط باید نگران “آزادی” باشیم.
اگر به شعارهای ۱۳۵۷ برگردیم, شعار اصلی “استقلال, آزادی, رفاه اجتماعی” بود. که طبق معمول دوستان “لیبرال” نه بویی از عدالت اجتماعی برده اند و نه چندان فرق اساسی با ج.ا. یا سلطنت باختگان در حیطه ای رفاه اجتماعی داردند؛ از آنجایی که دستور العمل هر سه آنها نسخهء اقتصاد نئو لیبرالیستی میباشد. حالا هر کدام به درجات مختلف.
به هر رو بسیار ممنون بابت این انشاء زیبا و قشنگ.
منتظر انشاء های بعدی.
جمعه, ۱۸ام بهمن, ۱۳۹۸