زندگی بر زمین با حاکمیّتِ  قدرتِ سرمایه داریِ دنیا، به گونه ای ترتیب یافته است که هرکس پولِ  کمتری دارد، به همان نسبت  بیشتر در معرضِ آسیب هایِ زندگی در این دنیا است و و اگر درهزاره هایِ دورِ زندگیِ انسان بر زمین، قدرتِ بدنی یا قدرت هماوردی یا قدرتِ یارکِشیِ افزون تر، او را تا اندازه ای از آسیب هایِ  به نسبتِ امروزه  کم شُمار آن دوره ها  دور می کرد، اکنون در قرنِ بیست و یکم میلادی، هرکس بر رویِ زمین، به نسبت فقر و پولِ کمتر، بیشتر در مَعرضِ بیماری، جِراحت هایِ شُغلی، ضرب و شتم هایِ پُلیسی، توهین، درگیری هایِ فیزیکی تا زندان و اعدام و شکنجه و شرایطِ آسیبناکِ آموزشی و موقعیّت هایِ  گوناگونِ زندگیِ روزمرّه  تا جنگ و بلاهایِ دیگر است. در کُل،  هر کس  پولِ بیشتری دارد از آسیب هایِ زندگی  دورتر است.

وَ می توان در نمونه ی روشن این چشم انداز دید که در ستیز بینِ مردمانِ  فلسطین و اسرائیل، کشته ها و زخمی هایِ طرفِ فلسطینی، از فقیرترین مردمِ آنجا هستند و در آن سو نیز، کشته ها و زخمی هایِ اسرائیلی، بیشتر شهرک نشین هایی هستند که اگر پول و داراییِ بیشتری داشتند، در آن شهرک ها زندگی نمی کردند که آنهمه به خطرِ حمله ها نزدیک باشند. همچنین، توزیعِ هرگونه امنیتِ پزشکی، شُغلی و زیست محیطی حتّا، بنا به قانون هایِ نوشته یا نانوشته ی کشورهایِ گوناگون و هرچه بیدادگرانه تر بیشتر، در گرویِ رده بندیِ پولی و قدرتِ سیاسی افراد است، که در برخی کشورها با درجه هایِ به نسبت فراگیرتر و مفیدترِ بیمه هایِ اجتماعیِ نظمِ ساختاریِ این تبعیض با نوسانِ کمتری  در جریان است و در برخی حکومت هایِ دیکتاتوری یا فاسد، این جریان تفکیکِ آسیب پذیریِ انسان ها در جامعه، تا  فاجعه و جنایت  پیشروی می کند وآسیب هایِ گوناگونِ بیماری، تصادف هایِ جادّه ای، مشاجراتِ خانوادگی، زد و خوردهایِ خیابانی، طلاق هایِ برخواسته از فقر، زندان و هرنوع بی عدالتی برایِ هر کس هر اندازه فقیرتر، بیشتر است. ثروتمندانِ برترِ این نظامِ دنیا، حتّا هنگامی که دچارِ حادثه ای شوند،می کوشند با آن آسیب آوازه دارتر شوند،گویی آن آسیب، ویژگیِ دیگری برایِ برتریِ آنها است. که البتّه در برابر مرگ، ثروتمندترین ها یا حتّا هیچ دیکتاتوری، با هر اندازه هزینه و دارا بودنِ آخرین امکاناتِ درمانی، چاره و فراری در کار نیست. که مرگ بُن بستِ عادلانه ی این نظمِ حاکم بر دنیایِ امروز برای همه است! وَ در حقیقتِ ماجرا، این نظامِ سرمایه داری با همراهیِ قدرتِ سیاسی نیست که حاکمِ واقعیِ این دنیایِ زمین است، بلکه افسونِ دارایی و وسوسه ی پول است که به سببِ امکانِ دستیابیِ به زندگیِ بهتر با آنها بر دنیا حاکم است. همان افسونِ جادوییِ پول که اقلّیتی را در دنیا تا حد جنون در رفاه غرق کرده و بیشترِ مردم دنیا را نیز در رنج افکنده است.

امّا  کافی است تا این ساز و کارِ قدرتِ سرمایه داریِ حاکم بر دنیا دگرگون شود و ساختار و نظمی عادلانه بگیرد  تا نه اینکه آسیب ها و رنج هایِ جهان، به عدالت توزیع شود! بلکه با روشن شدنِ ارزش هایِ کار به نسبتِ نیازِ جامعه و ارزش هایِ خدماتی، تولیدی و درآمدزاییِ هرکار، با درست شدنِ دستمزد ها و  تغییرهایِ دادگرانه در بیمه ها و از همه مهمتر برابری در دست یافتن به شرایطِ مناسبِ درمانی، پزشکی و سلامت، بیشترِ انسان هایِ دنیا در سلامت،  شادمانی و رفاهِ بیشتر زندگی کنند و با فکرهایِ  درست ترِ چنین زندگیِ سالم تری برنامه هایِ بهتری بر زمین پیاده کنند، که با بر افتادنِ قانون هایِ جنگلیِ رقابتِ سرمایه داری در دنیا و کنار رفتنِ جِدال هایِ فردی و طبقاتی، همچنین از میان رفتنِ جنگ هایِ سرزمینی  برآمده از این قدرت طلبی هایِ سرمایه داری در دنیا در جریان است، با آزاد شدنِ هزینه هایِ اینهمه ستیز و  حاکم کردنِ نظامی عادلانه در دنیا، با دستمزد هایِ عاقلانه، با ارزش هایِ انسانیِ واقعی و دسترسیِ برابرِ همه  به  امکاناتِ درمانی،سلامتی و برابریِ کامل در ارزش هایِ اجتماعی و انسانی برایِ همه، این حرکت  اصلن  دُشوار نیست.

     – 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)