چرا از دی ماه ۹۶ تا آبان ۹۸ اعتراضات گستردهٔ مردم به نتیجه نمیرسند؟ چرا با وجود اینکه اعتراضها در شمار زیادی از شهرها رخ میدهند اما بهراحتی سرکوب میشوند؟
تاریخ انقلابها و شورشهای مردمی نشان میدهد که اعتراضات مردمی تا زمانیکه به نحوی تمام جمعیت و حتی موافقان رژیم حاکم را درگیر نکنند، به تغییر نظام سیاسی منجر نمیشوند. اما درگیر کردن همهٔ جمعیت؟ چگونه؟ آیا درگیر کردن موافقان رژیم امری ناممکن نیست؟
یک راه وجود دارد که هم جمعیت خاموش را وارد انقلاب میکند و هم موافقان رژیم را ناتوان؛ اعتصاب عمومی. اعتصاب عمومی با خاموشکردن چرخ اقتصادی کشور، از یک طرف افرادی را که به خاطر فشارهای کاری و معیشتی قادر به مشارکت در اعتراضات نیستند از بار زندگی روزمره رها میکند و به خیابان میکشاند، هم حامیان رژیم و نیروهای سرکوب را از برخورد همهجانبه با اعتراضات ناتوان میکند.
علاوه بر اعتصاب عمومی به معنای امتناع از حضور در محلهای کار در هر سطحی که اثرگذاری قابل توجهی داشته باشد، میتوان به اعتصاب عمومی اجتماعی نیز اندیشید. اعتصابی\ اجتماعی مترادف است با سرباززدن از مشارکت در هر رویداد سازمانیافتهی حکومتی و در هر عملی که اندکی به ادامهی کار کلیت این سیستم معیوب، سرکوبگر و ناکارآمد کمک کند. میتوان به تمام فعالیتهای روزمره از نو فکر کرد و از بین آنها دست به انتخاب زد، کجا مشارکت ما به تداوم وضعیت موجود کمک میکند؟
کجا حضور ما به معنای تأیید کلیت روالهای جاری در امور اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است؟ میتوان از مشارکت در رویدادهایی که به هزینهی مادی و غیرمادی ما به استمرار فلاکت کنونی کمک میکنند خودداری کرد. اگر میخواهیم تغییرات به مرحلهای تازه وارد شود و تعمیق یابد، چارهای حز این نیست که حضور خود را از هرچه مانع تغییر میشود دریغ کنیم.
اعتصاب عمومی حلقهٔ گمشدهٔ اعتراضات دو سال گذشته است. ابزارها را زمین بگذارید؛ ماشینآلات را خاموش کنید؛ ادارات و کارگاهها و کارخانهها و شرکتها را خالی کنید، از حضور در هرچه حکومت سازمان میدهد امتناع کتید. فقط در این نقطه است که به نظام سیاسیای که شایستهٔ آن هستید نزدیک میشوید؛ نظامی که در آن سرنوشت مردم به دست خود مردم است.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.