آن هنگام که حسنِ برجامی را بر اورنگِ فرمان نشاندند، احمد زیدآبادی این پند را به مردم ایران می‌داد که دست به خرده‌گیری مبرید و بگذارید دولتِ برجامی در آرامش به خویشکاریِ خود پردازد.

جایی که روزنامه نویسان جای مردان تصمیم زبان گشایند و نادانسته‌ها و ناخوانده‌های خود را ریاکارانه بکوشند جای دانایی و دریافتِ رخدادها بنشانند، آنجاست که شکست آغاز می‌شود.

احمد زیدآبادی پیامی پوشیده و در پرده را به میان آورده است: سپهبُد را به خاک بسپارید و به خانه و کاشانه‌ی خود برگردید. با کدخدا درنیفتید. کودکانه رفتار ننمایید. بنگرید با چه کسی و با چه نیرویی روبارویید. انگار احمد زیدآبادی هنوز در خواب است و نمی‌داند چه رخ داده است. سپهبد سلیمانی وزیر دفاع و وزیرِ امیدِ دستکم دویست میلیون انسانِ رنجدیده‌ی منطقه بود. هر کس از جایگاهی که سلیمانی داشت دریافتِ درستی نداشته باشد در این رخداد سراسر ارزیابی‌هایش به بیراهه خواهند رفت. و آنگاه‌که ارزیابی‌های ما به بیراهه روند ما مردم را نیز به بیراهه خواهیم کشاند.

احمد زیدآبادی چوبی است میانِ چرخ‌های مردانِ تصمیم. من هرگاه چیزی از او خواندم مرا تلخ‌کام کرد. او ایران را دوست نمی‌دارد. او می‌خواهد که رخدادِ بزرگِ جمعه در میانِ رویدادهای آینده گُم شود و آرام‌آرام به یکی از چیزهایی که شد و گذشت، دگر شود. او می‌داند که مردم داغ‌دیده‌اند و به آبرو و امیدشان موشک زده‌اند و از برای این است که پیامش در میانِ واژگانِ گونه‌گون پنهان است. آنگاه‌که مردم باید در خانه‌هایشان بمانند، زیدآبادی‌ها آنان را به خیابان‌ها می‌کشانند و آنگاه باید به میدان آیند، آنان را به رفتن و در خانه آرمیدن فرامی‌خوانَد. بسیارانی در این روزهای تلخ با روبند سخن گفته و خواهند گفت. باید روبندها را از سخنِ کسانی چون زیدآبادی برداشت و نهانِ آرزوی آن‌ها را رو کرد.

زیدآبادی به‌جای دادنِ امید و به‌جای نیروبخشیدن به دل‌ها، مردم را از بمباران‌های امریکا می‌هراساند و پند می‌دهد که آرام گیرند. احمد زیدآبادی می‌گوید ما که دولتِ چریکی نیستیم که هر جا که بخواهیم رویم و هر دم بتوانیم جابه‌جا شویم. زیرساخت‌های ما در دسترسِ امریکا هستند و آن‌ها هر دم که بخواهند این زیرساخت‌ها را فرو توانند کوبید. زیدآبادی پند می‌دهد که نباید با شتاب دست‌به‌کار شد. اگر مردم آرام گیرند و چند ماهی شکیبا باشند و آنگاه واکنشی اندک از سوی ایران رخ دهد، احمد زیدآبادی خشنود خواهد شد. و آنگاه او دوباره زمان خواهد داشت در آرامش روزنامه بنویسد و آموزه پراکند و راهِ نشستن با کدخدا را دوباره هموار سازد. اگر چمِ کین خواهی از سوی خامنه‌ای و سپاه و ارتش را دریابیم و چم و جایگاهِ سپهبد سلیمانی را نیز دریافته باشیم، آنگاه کوبه‌ای که ایران و بازوانِ برون‌مرزی خواهند زد را درخواهیم یافت. اکنون پرسش از احمد زیدآبادی این است: اگر کوبه از سوی ایران سخت خواهد بود و امریکا نیز پاسخ خواهد داد، پس امروز یا دو ماهِ دیگر چرا فرق دارند؟

مگر این کنش، واکنشِ امریکا را در هرزمانی نخواهد داشت؟ مگر واکنش امریکا در هرزمانی به کنشِ ایران همانی نیست که زیدآبادی می‌گوید: 

ویران ساختنِ زیرساخت‌های ایران؟

پس پیامِ پنهانِ زیدآبادی این است: کشته‌ها را به خاک سپارید، بگریید و شیون سر دهید و سپس به خانه و کاشانه‌ی خود برگردید، با نیروی سترگ و کهکشانیِ امریکا روبارو نشوید که شکست و ویرانی، بی‌گمان از آنِ ایران خواهد بود. آرام بگیرید و به گفت‌وگو با کدخدا بازآیید.

به‌صف شدند مردانِ تسلیم روباروی مردانِ تصمیم!

آوای زیدآبادی، آوای وادادِگی است.

 

خسرو یزدانی
دکتر فلسفه از دانشگاه سوربن پاریس

 

یکشنبه ۵ ژانویه ۲۰۲۰ – فرانسه

 

رایانامه (ایمیل) : Khosrowxyz@yahoo.fr
کانال تلگرام : (کانال فلسفی «تکانه») khosrowchannel@

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)