” محال ممکن است که ملتی تاریخی و پرغرور تن به تسلیم دهد و تحقیر مرگبار بازگشت خانواده‌ای را بپذیرد که تاریخ زندگی آن، هیچ‌گاه خالی از خیانت به ایران نبوده‌است.  از این رو است که رضا پهلوی یک راه‌کار می‌شناسد و آن سرنگون کردن رژیم توسط امریکا است. اما تجربه أفغانستان و عراق و سوریه معلوم می‌کند حمله نظامی آمریکا به ایران و به خاک فقر نشاندن مردم ایران از راه تحریم، ممکن نیست. رژیم را جنبش همگانی مردم ایران می‌تواند از میان بردارد و آنهم نیازمند رها بودن از فشار از بیرون است. بنابراین، تحریم ترامپ، بکار حفظ رژیم می‌آید.”  


مصاحبه شگفت انگیز آقای رضا پهلوی با مجله نیوزویک را خواندم و با وجودی که به سطح بالای بصیرت سیاسی و رعایت اخلاق و راستگویی های سیستماتیک ایشان عادت کرده ام، ولی این بار با چراغ سبزی که از روی خرد سیاسی والای خود برای کشتار مردم داد و اینگونه و این بار هم به یاری استبداد تبهکار حاکم، که از منظر ساختاری، ادامه دهنده استبداد تبهکار پدراو می باشد، شتافته‌است، شگفت زده شدم:  

  • شگفت زده از منظر تناقضات پاسخهای او.
  •  شگفت زده از منظر دروغهای ناشی از فقدان اخلاق و بصیرت سیاسی او که کار رژیم را در کشتار مردم آسان می کند.
  • شگفت زده  از منظر دفاع جانانه که از تحریمها به عمل می آورده و اینکه مردم ایران تحریمها را می‌فهمند و از آن قدردانی می کنند. در واقع او مدعی است مردمی که کمرشان زیر تحریمها و فسادها خم شده است و ۶۰ میلیون آنها در فقر زندگی می کنند، تحریمها را به جان می خرند.  
  • شگفت زده از اینکه، فردی که در ناز و نعمت بدنیا آمده و در ناز و نعمت زندگی می‌کند و در عمرش حتی یک ساعت هم کار نکرده است، بخود جرئت می‌دهد که از طرف فقیر شدگان و گرسنگان، پیام بدهد که بر تحریمها بیافزایید و گرسنگان را گرسنه تر کنید چرا که این گرسنگان آن را می‌فهمند، تحریم را قدر می دارند  و از آن حمایت می‌کنند! در توجیه فتوای خود می‌گوید در تظاهرات کسی بر ضد تحریمها شعار نداد! بدیهی است خلاف واقع می‌گوید زیرا جنبش مردم و سرکوب خونین آن شفاف بود. از این‌رو، لوموند و نشریه‌های معتبر دیگر حمام خون شدن ایران را به پای ترامپ و تحریم‌های او نوشتند. مردم هم رژیم را نمی‌خواهند و هم نمی‌خواهند تسلیم امریکا بشوند و سرنوشت خود را به دست نشاندگان ترامپ بسپرند. 

    اما آیا شگفت زدگی محل دارد؟ وقتی می‌دانیم دست نشانده‌ها تغییر از طریق جنبش مستقل مردم و بدست مردم را نمی‌خواهند.  آنها تسلیم شدن مردم را می‌خواهند. زیرا می‌دانند جنبش مستقل مردم به حذف هم رژیم و هم قدرت پرستان دست نشانده می‌انجامد. بدین‌خاطر اصرارشان بر تحریمها و دیگر فشارها بیشتر از ارباب است

    در اینجا تنها به سه مورد از افاضات  ملوکانه او را می‌آورم:

  1. در مصاحبه می‌گوید از آنجا که اطمینان رژیم به نیروهای سرکوب خودش کم شده،در نتیجه، «جمهوری اسلامی مجبور شده است که (نیروهای سرکوب) کشورهای خارجی  را برای کنترل معترضان، وارد کند»

قبلا بگویم که همین ادعا را پدر او بعد از کشتار ۱۷ شهریور، کرد. او نیز گفته بود چریکهای فلسطینی، مردم را در میدان ژاله به قتل رساندند.  استبداد حاکم نیز در رابطه با کشتار آبان ماه، همین ادعا را کرده است. آن زمان، ادعای دیگری نیز شد و آن این‌که رژیم شاه خارجی‌ها وارد و به کشتار مردم گمارده‌است. مسئولیت شناسان دروغ را تکذیب کردند زیرا نمی‌خواستند مأموران سرکوب رژیم شاه، خیال آسوده کنند که مردم آنها را عامل کشتار خود نمی‌دانند. حالا آقای رضا پهلوی کار دروغ سازان آن روز را تکرار می‌کند و چون از منظر مردم و جنبش آنها نمی‌نگرد، نمی‌داند دارد برای قوای سرکوب رژیم، پوشش ایجاد می‌کند تا با خیال راحت آدم بکشند.  در واقع، و از روی “فراست” سیاسی، به کمک رژیم می شتابد و به نیروهای سرکوب رژیم، به سهم خود، چراغ سبز سرکوب هر چه بیشتر را می دهد و اینکه ترس از فردا نداشته باشید چرا که فردا گفته خواهد شد کشتارها را نه آنها که خارجی ها کرده‌اند.  نبود فراست سیاسی که با جعل دروغی، – به حساب خودش می‌خواهد به رژیم ضربه بزند – حتی با معیارهای درک سیاسی او نیز شوک آور است.

  1.  در پاسخ به سئوال نیوزویک که آیا با تصمیم ترامپ به خروج از برجام موافق است؟ پاسخ می‌دهد: «من به آمریکایی ها نمی‌گویم که چگونه کشورشان را اداره کنند» 

    آیا سئوال در باره اداره امریکا بود؟ نه. سئوال درباره تصمیم امریکا در باره ایران بود. کسی که از موضع ایرانی به این پرسش می‌دهد، وقتی این پاسخ بی‌ربط را بدهد، خود را در دو موقعیت، متضاد، مربوط به دو سیاست امریکا می ببیند. یکی ورود به برجام و دیگری خروج از برجام. بدبیاری کامل می‌شود وقتی با تصمیم اولی موافقت کرده باشد(که ایشان از برجام حمایت کرده بودند). بدبختی بر بدبیاری افزوده می‌شود وقتی تضاد این موضعگیری با طلب مداخله امریکا در امور داخلی ایران فاحش می‌شود: او بخود حق نمی‌دهد بگوید آمریکایی‌ها چگونه باید کشورشان را اداره کنند، ولی به آمریکاییها حق می‌دهد و هم طلب می‌کند که در امور داخلی ایران مداخله کنند و این تقاضا برای مداخله کردن آنقدر برای او عادی است که در برابر دوربین از سناتور جان مک کین در مورد سپاه پاسداران کسب تکلیف می‌کند که حتی مک کین را نیز متعجب می کند:
« سناتور اگر ممکن است من سؤال آخر را بپرسم.(۱) در ارتباط با همان مسائلی که درباره‌شان بحث کردیم. در آینده و ایرانی متفاوت چه شرایطی برای اعضای دستگاه‌های نظامی، اعضای سپاه پاسداران، چه پیامی برای آن‌ها با توجه به‌عنوان تغییر صلح‌آمیز موردنظر دارید؟ »

بعد همین همین شاهزاده‌ای که می‌گوید «شاه قانونی ایران»(۲) است و به امریکایی‌ها نمی‌گوید کشورشان را چگونه اداره کنند، از جمله می‌گوید: «(سیاست) کنترل و تسکین (دولت آمریکا در باره رژیم ایران.)، ثابت کرده است که سبب حفظ وضعیت موجود می‌شود. مانند این است که یک عملی را تکرار کنیم و انتظار نتیجه دیگری را داشته باشیم.»

و در جای دیگر می گوید:

« سعی نکنید با این رژیم (ایران) ارتباط داشته باشید.  حکومت قبلی این سیاست را با نتایج فاجعه باری برای ایرانیان و منطقه پیش گرفت.  بجای آن با مردم ایران و مخالفان سکولار رابطه بر قرار کنید».

باز در جای دیگر به عدم مداخله خود در سیاستهای دولت آمریکا ادامه می‌دهد و می‌گوید:

«بعد از چهل سال کوشش شکست خورده برای تسکین دادن رژیم، آیا وقت آن نیست که استراتژی دیگری را بکار بگیرید؟»

البته علت دیگر این تناقض گویی این است که جرئت آن را ندارد  از خروج ترامپ از برجام، بگونه‌ای علنی دفاع کند.

  1. می گوید: «این به سادگی نشان می‌دهد که این رژیم برای حمایت از خودش به همه کاری دست می‌زند، حتی به قیمت «نسل کشی» genocide ». سخن او، او را به یاد سخن پدرش نمی‌آندازد؟ پدر نیز می‌گفت برای حفظ رژیمش، پای هر کاری ایستاده است ولو کشتن صد هزار نفر! و از جیمی کارتر خواسته بود که نامه امضا شده برای حمایت از کشتار گسترده ایرانیان به او بدهد، که در بیان حمایت کرده بود ولی حاضر نبود نامه امضا شده به او بدهد، چرا که شعار انتخاباتیش دفاع از حقوق بشر بود و نه نقض آن.

حال سوال این است که این مصاحبه چرا و این پاسخها چرا؟ 

بخشی از پاسخ را که نشان از روش همیشگی ایشان در حمایت از تحریم و از فرصت برای پرکردن جیب خود استفاده کردن در اینجا می‌شود دید:

رضا پهلوی:

«برای مثال، ثروت ضبط شده این رژیم را به صاحبان اصلی آن برگردانید، یعنی مردم، از آن برای حمایت مالی از اعتصاب کنندگان استفاده کنید. از آن بعنوان صندوق اعتصاب برای هموطنان من استفاده کنید تا اعتصابات عمومی و نافرمانی مدنی سراسری این رژیم را به زانو در آورد»

سئوال این است: بر فرض دولت آمریکا، بخواهد این روش را بکار ببرد، برای عملیاتی کردن آن، در حالی که بطور مستقیم با اعتصاب کنندگان ارتباط ندارد، از چه راه  این پول را بدست اعتصاب کنندگان برساند؟

پاسخ این سئوال را او در در بخش دیگری از مصاحبه و وقتی از دولت آمریکا می‌خواهد که: «با مردم ایران و اپوزیسیون دموکراتیک سکولار، رابطه بر قرار کند»، می شود یافت. چرا که او خود را رهبر نیروهای سکولارمی‌داند و ریاست مجلس شواری ملی مجازی! ( که فقط یکبار به ضرب پول تشکیل شد و بعد از چند سال، ناامیدانه، استعفا داد و بعد که ترامپ از برجام خارج شد، با امید اینکه این خارج شدن با سیاست تغییر رژیم همراه شود، دوباره خود را به ریاست آن منصوب کرد.) را نیز دارد و البته این ادعا هیچ تناقضی با قسم خوردن او به عنوان شاه بر اساس قانون اساسی مشروطه که شامل دین رسمی است و و وظیفه شاهی که مشروعیت خود را در درجه اول از «موهبت الهی» گرفته است و دفاع از شیعه اثنی عشری است ندارد.

بهر حال، وقتی حکومت آمریکا تصمیم بگیرد به ثروت ملی ایرانیان دستبرد بزند، او از الان دارد پیام می دهد بهتر است  این پول از طریق این کانال “دموکراتیک و سکولار” روانه ایران شود و البته همانند پدرش که در آمد یک خط لوله نفت مستقیما به حساب او روان می شد، او نیز حق کمیسیون خواهد گرفت و در کنار او، رانتخوارهای سلطنتی کار خود را خوردن و بردن پول مردم ایران است را شروع خواهند کرد و خورده ریزه های آن به بعضی از مردم خواهد رسید. 

کسی که می‌گفت من به امریکایی‌ها نمی‌گویم چگونه کشورشان را اداره کنند، همچنان و در مقام کارگزار پیشنهاد می‌کند، در مورد ایران عمل کنند.  خود را از طرف مردم ایران و به عنوان رهبر و سخنگوی آنها منصوب می کند (دم خروس قدرت و باور ایشان به دموکراسی را در همین خود انتصابی ایشان هم می شود دید.): وقتی از طرف مردم ایران، به دولت آمریکا پیام می‌دهد و می‌گوید: «ما لیاقت بیشتری از این وضع داریم.  چرا ما را به حال خود رها کرده اید». 

او می‌داند امریکایی‌ها ایران را تحت شدید‌ترین تحریمها قرارداده‌اند. اولا بیشتر از این می‌خواهد. وقتی ترامپ، ایران را دچار سخت ترین محاصره اقتصادی در چهل سال اخیر کرده است و از دیده نوه رضا خان، مردم هم شکر گزار هستند که امریکا دمار از روزگارشان در آورده است، با این وجود، هنوز تحریم مردم ایران و دادن پول آنها به او را کافی نمی داند و فکر می‌کند آمریکا آنها را به حال خود رها کرده است، لابد کاردیگری در سر دارد که ترامپ باید انجام دهد. این کار جز حمله نظامی می‌تواند باشد؟

البته او و فوج رانتخوارهای سلطنتی در انتظار مداخله ارباب، از همان آغاز تنها راه سوار شدن بر اسب قدرت را مداخله آمریکا و کودتا و حمله نظامی می‌دانسته‌اند. نقش آنها در گروگانگیری و کودتای نوژه و حمله عراق به ایران، نقشی در گذشته نیست، نقشی است که ادامه دارد. از همان آغاز کار و قسم خوردن و «شاه قانونی» خواندن، خود را در اختیار دولت آمریکا قرار داد.  برای نمونه، در گزارش تاور، که تحقیق کنگره آمریکا در باره ایران-گیت بود، می‌خوانیم که در سال ۱۹۸۴، ریگان، به سیا دستور سرنگونی رژیم را صادر می‌کند و سیا از جمله کارهایی که برای این کار انجام می‌دهد، نشاندن او در برابر دوربین تلویزیون بود و فرستادن پیامی ۱۱ دقیقه ای به ایرانیان، با عنوان: «من باز خواهم گشت» بود:

«از جمله اطلاعاتی که در کتاب » گزارش کمیته تاور (۴) آمده است، جزئیاتی از حمایت مالی و … از بخشی از اپوزیسیون رژیم ایران است که دولت آمریکا برای به محاق بردن رابطه محرمانه با رژیم ایران ناچار شد فاش کند. یکی از مهمترین اطلاعات فاش شده، »هک شدن فرکانس اختصاصی تلویزیون ایران در شبکه جهانی توسط سیا برای پخش پیام ۱۱ دقیقه ای رضا پهلوی« می باشد که در پاراگراف دوم از صفحه ۳۹۸ این کتاب۲ آمده است:

در تعطیلات آخر این هفته۳، پیام ۱۱ دقیقه‏ اى فرزند شاه با هک کردن فرکانس اختصاصی تلویزیون ایران در شبکه جهانی، بر روى موج تلویزیون ایران انداخته شد و پخش شد. به گزارش طرفداران خانواده شاه، پخش این برنامه، موج اعتراض در تهران و بقیه نقاط را برانگیخت. “مقام ایرانى” از سام۴ پرسید چگونه است که از سویى به ما مى‏ گویید انقلاب ایران را بمثابه یک امر واقع قبول دارید و از سوى دیگر دست به اینگونه کارها مى‌‏زنید؟»

(گزارش سرهنگ الیور نورث (عضو شورای امنیت ملی آمریکا) به آدمیرال جان پویندکستر (مشاور امنیت ملی آمریکا) در دوشنبه ۸ سپتامبر ۱۹۸۶ (۱۷ شهریور ۱۳۶۵)) »

این روش کار همیشگی او و رانتخواران سلطنتی اطرافی او بوده است. او می‌داند چرا فردی چون آقای اردشیر زاهدی، او را دزدی توصیف می کند که از آمریکا و عربستان و اسرائیل پول می گیرد:

  • لیمونادی: خواستم بدونم که نظرتون راجع به آلترناتیو چیه؟
  • زاهدی: آلترناتیو، آینده ایران؟.
  • لیمونادی: یه عده ای چسبیدند به آقای ترامپ، برای حمله به ایران.
  • زاهدی: اونم جزو حرفاییس که زدم.
  • لیمونادی:آخه دو گروه هستن، یه گروه مجاهدین هستن و یه گروه هم آقای رضا پهلوی.
  • زاهدی مجال نمی دهد: …. آمریکا، ترامپ هم جزو حرف‌هایی است که زدم هر دو شون پول بگیر هستند. برای من چه فرق می‌کند دزد، دزد است. می‌خواهد از این پنجره بیاد، می‌خواهد از آن در. اونی که از عرب پول می‌گیره، اونی که از سیا پول می‌گیره، اونی که از اسرائیل پول می‌گیره، هر کدوم یه اسمی ام دارن، اینا هیچکدوم برای آینده ایران بدرد نمی‌خورن. آینده ایران، آینده ایران جوانان ایران.» (۵)

    او می‌داند در فردای ایران مستقل و آزاد، باید پاسخ ۴۰ سال خیانت خانواده خود را بدهد.  از انقلاب بدین‌سو، پاسخ دست نشاندگی خود و نقش عمه خود، اشرف پهلوی را بدهد که خیانتش  در کودتای ۲۸ مرداد بمثابه کارگزار سیا و انتلیجنت سرویس، کافی نبود، عامل طراحی بردن شاه به نیویورک و گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی، به همراهی راکفلر و کیسینجر شد. باید پاسخ بدهد به پرسشها در باره کودتای نوژه و برانگیختن صدام به حمله به ایران – که منوچهر قربانی فر (۶) یکی از عناصر ذی نقش کودتای نوژه و سپس واسطه فروش پنهانی اسلحه  به ایران برای ادامه جنگ به مدت ۸ سال شد. باید پاسخ بدهد به پرسش در باره نقض حاکمیت ارضی ایران، و حاکمیت سه جزیره خلیج فارس را قابل مذاکره دانستن، تا جایی که عده‌ای از سلطنت طلبان معروف، در پی عزل او بر آمدند. (۷) 

    محال ممکن است که ملتی تاریخی و پرغرور تن به تسلیم دهد و تحقیر مرگبار بازگشت خانواده‌ای را بپذیرد که تاریخ زندگی آن، هیچ‌گاه خالی از خیانت به ایران نبوده‌است.  از این رو است که یک راه‌کار می‌شناسد و آن سرنگون کردن رژیم توسط امریکا است. اما تجربه أفغانستان و عراق و سوریه معلوم می‌کند حمله نظامی آمریکا به ایران و به خاک فقر نشاندن مردم ایران از راه تحریم، ممکن نیست. رژیم را جنبش همگانی مردم ایران می‌تواند از میان بردارد و آنهم نیازمند رها بودن از فشار از بیرون است. بنابراین، تحریم ترامپ، بکار حفظ رژیم می‌آید.  

نشستن بر تخت طاووس آنهم از طریق حمله نظامی امریکا و اسرائیل بوطن هم خیال باطلی توجیه کننده دست نشاندگی است.  زیرا در افغانستان و بعد از اشغال این کشور ممکن نشد اخلاف ظاهر شاه بر تخت سلطنت تکیه زنند. در عراق نیز دست نشانده‌ها نتوانستند حکومت کنند، بدین لحاظ است که قدرت طلبهای وابسته نیاز دارند هیچ تغییری از طریق جنبش عمومی و خود جوش مردم یا صورت ننگیرد و یا در صورت روی دادن، به موفقیت نیانجامد.  جنبش دانشجویی، با درایت این واقعیت را فهمید و با شعار «مجاهد و پهلوی/دو دشمن آزادی» (۸) جهتی که جنبش به آن سو در حال حرکت است را نشان داد و نشان داد که نه اجازه می‌دهند آقای خامنه‌ای،  جنبش کنندگان را پهلویست و رجویست توصیف کند و نه اجازه می دهند که اینها جنبش را به نفع خود مصادره کنند.  این تنها و تنها مردم ایران هستند که از طریق مسئولیت پذیری و ادامه جنبش می توانند معمار سرنوشت خود و وطن شوند و اینگونه بعد از ۱۳۰ سال مبارزه، جمهوری شهروندان ایران را مستقر کنند.


(۱) https://www.youtube.com/watch?v=G3pErvWOMRA&feature=youtu.be&t=897

(۲) https://news.gooya.com/2018/02/post-12410.php

(۳) https://www.un.org/en/genocideprevention/genocide.shtml

(۴) https://news.gooya.com/politics/archives/2013/01/153857.php

(۵) https://youtu.be/2d-4fdTTKIk?t=2186

(۶) https://www.nytimes.com/1987/06/23/world/from-an-iranian-middleman-his-side-of-the-story.html

(۷) https://www.facebook.com/133402390058581/posts/1160533794012097/

(۸) https://www.tribunezamaneh.com/archives/215138

لینک مصاحبه آقای رضا پهلوی در نیوز ویک:

Newsweek

https://www.newsweek.com/iranians-understand-trump-sanctions-obama-nuclear-deal-was-disastrous-shahs-son-says-1476874?fbclid=IwAR2BdaJSexmuOOw1NRm4mIzHfF0B1Z5sLi2jcJaONxvVwXmhnu85iOjf_w0

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com