معشور (ماهشهر)، خور موسی (سربندر)، جراحی (شهر چمران)، کوره (شهرک طالقانی)، زنجیر (شهرک رجایی)، شهرک مدنی، گاما و روستاهای اطراف آن در مجموع شهرستان ماهشهر و حومه را تشکیل میدهند که پس از اهواز وسیعترین شهرستان استان خوزستان است و طبق آمار ۱۶۲۰۰۰ نفر جمعیت دارد.
همچنین وجود مراکز بزرگ اقتصادی که عبارتند از:
منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی در محدودهای به وسعت ۲۸۵۰ هکتار در جنوب غربی ایران و در ساحل خلیج، واقع در شهرستان معشور (ماهشهر) قرار گرفته شده است.
این منطقه با توجه به موقعیت طبیعی و جغرافیایی و همچنین برخورداری از تسهیلات قانونی مناطق ویژه، به منظور توسعه صنعت و تجارت به ویژه صنایع پتروشیمی و صنایع پایین دستی آن – تأمین منافع اقتصادی، اجتماعی و ملی، جذب تکنولوژیهای جدید و افزایش اشتغال ایجاد گردیده است.
از نظر موقعیت جغرافیایی، منطقه از طریق خور موسی به آبهای آزاد بینالمللی و از طریق راههای دسترسی به راه آهن سراسری. این منطقه به عنوان بخشی از استان خوزستان، همانند یک پایگاه استراتژیک و تاثیرگذار در فلات نفت و گازخیز ایران است. که میتوان وجود ۲۴ مجتمع فعال پتروشیمی از جمله آنها مجتمعهای بزرگی مانند پتروشیمی بندر امام و پتروشیمی رازی و پتروشیمی فارابی را نام برد.
- اداره بندر کشتیرانی و دریا نوردی که ۱۱۰۰۰ هکتار مساحت که ظرفیت پذیرش ۵۴. ۵ میلیون تن کالا در سال با ۳۸ اسکله فعال
- پایانه صادراتی نفت در بندر مجیدیه
- رودخانه آب شیرین جراحی
- خاک حاصل خیز و مناسب کشاورزی
- اتوبان خلیج فارس و راه آهن سراسری جنوب به شمال
- بنادر صیادی خور سیف. خور زنگی. خور موسی. خور غزاله
و مهمتر از همه نیروی کار جوان که سرمایه اصلی هر کشور محصوب میشود.
شاید خواننده با خود بگوید با وجود این حجم از صنایع و ثروت و پتانسیل موجود که برای اداره یک کشور کافیست دلیلی برای اعتراض کسی باقی نمیماند. اما باید دید چه چیزی باعث شد جوانان منطقه اینگونه جانشان به لب رسیده و اعتراض کردند که طبق آمار غیر رسمی حدود ۳۰ کشته و صدها زخمی و بازداشتی در پی داشته است.
ابتدا میتوانیم به سیاستهای عرب ستیزانه و بیکاری جوانان منطقه اشاره کنیم.
با توجه به بافت جمعیتی که بیش از ۷۵ درصد جمعیت شهرستان بندر معشور (ماهشهر) مردم بومی عرب میباشند که سهم عربهای این منطقه در استخدامها کمتر از پنج درصد میباشد. حاکمیت موجود این پتانسیل را نادیده گرفته و متاسفانه اکثر استخدامها از نیروهای غیر بومی استفاده میشود. که این بزرگترین عامل نارضایتی جوانان بومی است.
عامل تاثیر گذار بعدی عدم وجود امکانات رفاهی و تفریحی میباشد و معدود امکانات موجود به کارکنان پتروشیمی که اکثرا غیر بومی هستند تعلق میگیرد به صورتی که مدارس و مراکز آموزشی در منطقه به دو دسته شرکتی (کارکنان پتروشیمی) و غیر شرکتی (مردم بومی) تقسیم شده است. غیر شرکتی باید از امکانات دولتی استفاده کند که کیفیت آن در حد صفر است.
آلودگی شدید محیط زیست بواسطه وجود پتروشیمیها که عملا آن منطقه را با وجود شرایط بد آب و هوایی و آب آشامیدنی نا سالم که حتی برای استحمام مناسب نیست مردم را با مشکلات و بیماریهای بسیار زیادی مواجه کرده که مردم بومی حق استفاده از امکانات درمانی پتروشیمی را ندارند و دولتها خدمات درمانی که در خورشرایط مردم و مشکلات موجود منطقه باشد ارائه ندادهاند بطوری که مردم بومی برای درمان به شهرهایی مثل اهواز مراجعه میکنند که نتیجه آن میشود کوچ اجباری.
در حاشیه قرار دادن شهرکهای حومه معشور که حتی کمترین توجهی به آن نمیشود به عنوان مثال شهر جراحی که در چند سال اخیر بدلیل افزایش جمعیت در تقسیمات کشوری از شهرک به شهر تبدیل شده است که متاسفانه طبق آماری دقیق حتی یک نانوایی اضاف نشده تعداد مدارس و مراکز آموزشی و درمانی و بانکها و خدمات دولتی به هیچ عنوان تغییری نکرده.
کوره (شهرک طالقانی)
حتما ضربالمثل (گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند سر مسگری) را شنیدهاید هر جای کشور اعتراضی صورت بگیرد در این شهرک حکومت نظامی میشود و دلواپسان آتش به اختیار چند نفر را بازداشت میکنند به جرم جدایی طلبی و…
آنجا هم مردم در فقر کامل در حال گذراندن زندگی هستند که اگر بخواهم راجع به ریز مشکلات این مناطق بنویسم ساعتها بلکه روزها زمان نیاز دارد. آیا آتش گشودن به مردمی که در فقر و تنگ دستی با روزگار خود دست و پنجه نرم میکنند و در بدترین شرایط آب و هوایی و کمترین امکانات قرار دارند رواست؟
آیا بجای شنیدن صدای مظلوم بر روی او آتش گشودن درست است؟
مردم بیدفاع و با دست خالی چه خطری را متوجه شما کردهاند که با تانک و مسلسل به مقابله با آنها رفتید به خاک و خون کشیدید و مابقی را دستگیر کردید و تا چند وقت دیگر با افتخار اعدام میکنید؟
متاسفانه در اذهان عمومی منطقه ما نسبت به این کلمه (سیاست) خیلی بدبینی وجود دارد. از آنجا که سیاست یک علم است. برخورد سلبی و منفی گرایانه به این علم به نوعی خرد ستیزی و دشمنی با عقل و اندیشه منجر میشود.
افرادی چون چرچیل و روزولت با علم سیاست توانستند بر فاشیسم خونخوار چیره بشوند.
انسان بدون آنکه بداند متاثر از آخوندیسم قرار دارد و یکی از این اثر غم انگیز دشمنی با سیاست است. آخوند این جمله را (سیاست کثیف است) با شگردهای گوناگون در ذهن مردم جای میدهد تا خود بر کرسی بنشیند و سیاست آنگاه که در خدمت عدالت قرار بگیرد کاملا در خدمت مردم بینواست.
در پایان باید متذکر شوم داغ جوانانی که به خاک و خون کشیده شدند برای همیشه در دل خانوادهها باقی میماند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.