در خرداد ماه سال جاری خورشیدی، انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری حکومت فاشیستی اسلامی برگزار خواهد شد؛ با آنکه طبق روال هر انتخاباتی در هر گوشه ای از جهان، بایستی یکی دو ماه پیش از تاریخی که زمان انجام آن است، شور و حال انتخاباتی فضای کشور را در بر بگیرد؛ اما ظاهرا تحرک زیادی در این باره ملاحظه نمی شود. نه کاندیداهای صاحب نامی به مردم معرفی شده اند؛ و نه هیچیک از افرادی که گمان می رود نامزد انتخابات پیش رو باشند؛ اقدامات تبلیغاتی کاندیداتوری خودشان را آغاز نموده اند. چنین به نظر می رسد که این کار را برای یکی دو هفته قبل از آخرین روزهای برگزاری آن گذاشته باشند؛ ولی از دید قانون انتخابات، از یک هفته پیش از روز معین برای گزینش رئیس جمهور جدید، نامزدهای انتخاباتی باید فعالیت های تبلیغاتی خودشان را تعطیل نمایند. از اینرو و با توجه به اینکه وقت زیادی برای معرفی خودشان و تبلیغ کردن در این رابطه ندارند؛ چنین بی تحرکی یی زیاد عادی به نظر نمی رسد؛ و بوی توطئه انتخاباتی از هم اکنون فضای موضوع را متعفن هم ساخته است!

با آنکه جسته و گریخته شنیده می شود، که بعضی ها از دو آخوندی که قبلا هم در مسند ریاست جمهوری بوده اند؛ خواسته اند که خودشان را برای انتخابات دوره یازدهم نیز کاندید بکنند؛ اما تا کنون نه سید محمد خاتمی، و نه شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی، که هر دو نفرشان دو بار پشت سر هم رئیس جمهور حکومت اسلامی بوده اند؛ هنوز در این مورد هیچگونه اظهار نظر رسمی نکرده اند؛ و به وجهی به این موضوع حالت معما گونه ای را نیز داده اند!

این بدین معنا نیست که این آخوندهای متظاهر و موذی، تمایلی به این کار ندارند؛ بلکه بسیار هم مایلند که باری دیگر در جوامع بین المللی گیتی، به عنوان رئیس جمهور حکومت شان حضور بیابند؛ و برای سومین بار عنان اختیار مملکت را در دست خویش داشته باشند. بنابراین طفره رفتن این دو نفر از ابراز موافقت برای شرکت در انتخابات، به هیچوجه برای آنها جنبه شخصی ندارد و نوعی سیاست بازی محض برای گرم نگه داشتن تنور انتخابات ریاست جمهوری به شمار می آید!

که البته این هم به خواست خودشان نیست، بلکه مشاورین این دو آخوند، با علم به اینکه سید علی خامنه ای، مخالف سرسخت به ریاست جمهوری رسیدن این دو نفر برای سومین بار در کشور می باشد؛ خاتمی و رفسنجانی هم فعلا دست روی دست گذاشته اند؛ تا وقتی که شرایطی مقتضی پیش بیاید ( یکی از این شرایط، پر رنگ تر شدن فعالیت های احمدی نژاد، برای حمایت کردن از یکی از افراد خودش، جهت رساندن آن فرد به مقام ریاست جمهوری است.) در آن صورت و با توجه به این حقیقت که چهره هائی مانند غلامعلی حداد عادل، علی اکبر ولایتی و حتی قالیباف، توانائی اداره امور ریاست جمهوری آینده کشور را ندارند. ویژه آنکه هر کسی به این مقام برسد، وارث یک دنیا بدبختی و پیسی و نکبتی خواهد شد؛ که از ریاست فرد بی لیاقتی چون احمدی نژاد در سراسر مملکت، از آنچه که بود وخیم تر هم گشته است!

صاحبنظران تصور می کنند که در این شرایط بد اقتصادی و سیاسی، فقط یکی از دو آخوند نامبرده می توانند سکّان ریاست جمهوری دوره یازدهم را به دست بگیرند؛ و این سفینه به گل نشسته را، از لجنی که اطرافش را فرا گرفته بیرون بیاورند و به ساحل نجات برسانند!

اینجاست که باید به اصل صاحبنظر بودن این افراد به طور صد در صد تردید نمود و به ریششان خندید. چرا که این کارشناسان!! فراموش نموده اند که هم رفسنجانی و هم خاتمی هر یک در دو دوره پشت سرهم در این سمت بوده اند؛ و با آنکه هشت سال پیاپی در این رل ایفای نقش نموده اند؛ اما بر اساس به یاد مانده هایمان، هیچ عملکرد ممتاز و برجسته ای از ایشان در بخش خاطرات سیاسی هیچیک از آحاد ملت وجود ندارد!

با توجه به کارنامه بدون نمره قبولی این دو آخوند، به وضوح می توان اذعان داشت، که از ” دیگ چوبی نمی توان خوردن حلوائی شیرین و لذیذ را انتظار داشت. “؛ یادمان هم نرفته، که در ماههای انتهائی ریاست جمهوری آخوند خاتمی، که وی به مجامع بین المللی پیشنهاد تشکیل شدن یک کمیته جهانی برای بررسی ” تمدنها ” را داده بود؛ و با این کار یک چهره نسبتا مثبت سیاسی برای خودش ساخته بود!

ولی باز هم شایعاتی بر سر زبانها قرار گرفت؛ که حکایت از آن داشت، که در دوره نهم ریاست جمهوری در کشور، به دلیل نارضایتی های فراوان مردم از نتایج بد کشورداری آن روضه خوانها، سران سرشناس حکومتی، بخصوص رهبر انقلاب، مصمم شده بودند که رئیس جمهور دوره نهم را از میان افراد ” سویل ” ( غیر آخوند و کسی که نه در کسوت نظامی است و نه در لباس آخوندی ) برگزینند ( منصوب بکنند)؛ البته شاهد بودیم که با آن انتخابات تقلبی سال ۱۳۸۴، چگونه آدمی قلابی و بدون اصل و نسب مانند احمدی نژاد را، از انتهای لیست نامزدهای ریاست جمهوری خارج نمودند و بر این سمت گماردند!

هدف شان این بود که یک دوره فردی شخصی رئیس جمهور بشود؛ که تا چهره سیاسی کشور، مخصوصا در میان جوامع بیگانه، تکرار چهره های آخوندهائی مثل خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی نباشد. نزد خویش در این پندار بودند، که فقط یک دوره ( دوره نهم ریاست جمهوری ) یک نفر شخصی در این مقام باشد؛ و از دوره های بعد دوباره به روال سابق، خودی های معمم ( آخوندهای روضه خوان ) را بر این مسند بنشانند!

یادمان هست که در انتخابات دوره دهم نیز، باز هم با تبانی و توطئه های برخی از فرمانده های ارشد سپاه پاسداران( که می خواستند تمام منابع و مراکز پولساز مملکت را، جهت سودجوئی های مالی در اختیار و در استیلای خودشان داشته باشند.)؛ با به وجود آوردن آن وضعیت تقلبی، یک باردیگر هم، همان شخصیت قلابی و بی کفایت، احمدی نژاد بلاهت پیشه را، بر ملت و بر مملکت ما تحمیل نمودند!

و اکنون که از کشورمان هیچ کجای آن را سالم و بدون عیب و نقص نگذاشته اند؛ در ارتباط با انتخابات دوره یازدهم، پایشان در گل فرو رفته و نمی دانند که چه باید بکنند؟ بیم تکرار شدن ماجرای خرداد ۸۸ ، موردی است که نه خامنه ای که در شورش مردمی آن سال، هزاران بار ” مرگ بر خامنه ای ، مرگ بر دیکتاتور ” را شنید و بر خود لرزید؛ و نه بقیه شان که عکسهای رهبر انقلابشان را زیر پای تظاهر کنندگان می دیدند؛ نمی توانند واهمه بروز دوباره آن رویداد تاریخی را نادیده بگیرند. بر همین اساس و به خاطر اینکه با مشخص شدن نام کسانی که برای احراز پست ریاست جمهوری مناسب هستند( بیش از بقیه مجیز رهبر را می گویند و نوکری او را می پذیرند)؛ جهت پیشگیری کردن از هر واقعه و رخدادی مشابه انتخابات گذشته، به طورعمد انجام دادن مقدمات انتخابات را بی تحرک گذاشته اند؛ تا دست کسی حتی خودی هائی که مورد ظن و گمان می باشند، برای انجام دادن هیچ کار ضد حکومتی باز نباشد!

معرفی غیر رسمی آخوند حسن روحانی برای شرکت در مسابقه و مبارزات انتخابات دوره یازدهم، به نمایش گذاشتن یک چهره قلابی دیگری است؛ که جز موذیگری و اهریمن صفتی اش که در اذهان بیشتر مردم ایران نقش بسته، کفایت وحسن و شهرت دیگری ندارد که تا حق شرکت در انتخابات را داشته باشد!

خوشبختانه مردم ایران به اندازه کافی هوشیار هستند، که تشخیص بدهند هیچیک از این چهره ها، نه می توانند و نه شایستگی آن را دارند، که تاول های جسم بیمار کشورشان را مورد مداوا قرار بدهند؛ و ملت را از همه نابسامانی های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، که بر پیکره میهن شان مستولی گشته است برهانند!

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com