در حمایت از اقدام زنان کورد مریوان که به تحقیر لباس زنانه اعتراض کردند.شهاب شیخی: این لباس مادرم نیست. لباس خواهرم نیست. لباس دوست دخترم یا معشوقهام، یا نامزدم نیست. لباس مادر زنم، خواهر زنم، زن دادشم، یا هیچ کس نسبتداری با من نیست. لباس زن است. بگذار یک بار یاد بگیرم که «زن» را دقیقا در موقعیتاش به عنوان انسان بپذیریم نه در تعریف نسبتش با « یکمرد دیگر» که خودم باشم یا پدرم یا برادر یا عاشق و یا شوهر و …در زن بودن و زنانگی نیز قدسیت و برجستگی ویژهای وجود ندارد تا به آن فخر بورزیم به ان مباهات کنیم. همان طور که مرد بودن نیز هیچ مقدسیت و عظمتی ندارد.درست است زنانه و مردانه کردن جهان به نوعی خودش باز تولید همان وضعیتی است که وجود دارد. اما « موضِع کنش» است که موقیت و نتیجهی مایل به آن را مشخص میکند.تا زمانی که جامعهای وجود دارد که جهان را به تقسیم بندی جنسیتی زنانه وا میدارد و در این تقسیم بندی و واداشتن، ویژگیهای منفی و ضعیف و ناتوان و محقر و .. را به جنسیت زن نسبت میدهد و ویژگیهای به گمان خودبرتر و عالی و شگفت انگیز و مثبت را همراه و همزاد مردانگی میپندارد و تا زمانی که جامعهای هست که هنوز برای تحقیر و تنبیه « مردانگی» از پوشش زنانه بر تن متنبه میپوشاند، اقدام عملی علیه چنین وضعیتی معنادار است.
اینکه در سخن بگوییم که مرد بودن یا زن بودن مایهی مباهات و فخر و یا سرخوردگی وتحقیر نیست اما زمان عمل بخواهیم آن را حتا با دلایل فمینستی رد کنیم. باید از خد بپرسیم اگر عار نیست از دید شما پس بگذار من مرد هم بپوشم. یا اگر از دید شما هم زن عزیز اگر چیز عجیبی نیست خوب چه اشکال دارد بگذاریم این مردان یک بار حتا با اقدام نمادین هم شده و برای دفاع از اقدام عملی زنان مریوان که نسبته به اقدام دولتی و حکومت و جامعهای که میخواهد لباس زنانه را موجب تحقیر و تنبیه بپندارد، بگوید آری من هم لباس زنان میپوشم و از انجام این کار شرمسار نیستم.
بگذاریم مردان عادی یک بار خود را حتا به طور پوششی هم شده در موقعیت زنانگی موجود در جامعه قرار دهند شاید باعث شود همیشه این روز و این عکس را به خود یادآوری کنند و گمان نکنند هر کس چنین پوششی به تن داشت موجودی است که فاقد حق و حقوق برابر است. یا کسی است که میتوان در مورد سرنوشتاش تصمیم گرفت. یا در مورد بدناش.
گرفتن این این عکس راستش در این شرایط سخت بود. هنوز موقعیت زندگیم کاملا مستقر نشده است. تضاد فکریهایی هم بود. و تجربهی از دید من ناموفق « کمپین مجید توکلی» که با همهی ایدههای خوبش نهایتا به دفاع از مردانگی « مجید توکلی» انجامید. دغدغه را بیشتر میکرد. از لحظهی پیشنهاد دوستان گفتم که شرط اصلی آن است که در حمایت از اقدام زنان کورد مریوان باشد و دوما زا زوایهای کاملا زنانه و فمینیستی باشد. نه این که به عنوان مرد بخواهیم اقدام آنها را مصادره به مطلوب کنیم. با این همه از دید من روشنفکری بیش از ۹۰ درصدش به قول بابک احدی که « کنش و کار روشنفکری» است.
اگر کسی روشنفکر است و مدعی برابری است موقع عمل که رسید یا با عمل موافق است یا نه اگر وافق است تنها یک راه وجود دارد اقدام عملی. پس یا باید نشان میدادم عملا نسبت به پوشش معروف شده به زنانه فوبیا و هراسی ندارم یا میتوانستم یک ماه در رد و قبول آن مقاله بنویسم. ضمن این که فمینیست بودن یک مرد به این نیست که برای زنان مقاله بنویسد یا سخنرانی کند که « حقوق زنان» چه هست و چه نیست و زنان از کدام راه به رهایی!!! میرسند . بلکه اقدام عملی زنانه گاهی نشان از عمق باورهای ما دارد.نکتهی عملی نیز این بود که پیدا کردن زنی در برلین که لباس کوردی داشته باشد و اندازهاش هم در اندازهای باشد که لباسهایش برای من قابل پوشیدن باشد. میان تلفن ها و جست و جو هایم خدم یا دوست هنرمند و موزیسینم «سحر» افتادم که از لباسهای جدید کوردیش که مادرش برایش آورده حرف زده بود. بهش تلفن کردم و با روی باز قبول کرد و لباس را پوشیدم و عکس گرفتم. و حالا هم به عجله منتشرش میکنم.
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
خانم پروین ذبیحی از فعالان حقوق زنان در مصاحبه ای با کاوه قاسمی کرمانشاهی (منتشر شده در رادیو زمانه در سال ۸۷ ) اعلام کرد که در بررسی هایشان به موردی برخورده است که در یکی از روستاهای کردستان (( خانواده دختری به نام سمیرا وی را که مقداری هم اختلال حواس داشت به خاطر اینکه میگفتند چند ساعتی را همراه شیخ روستایشان بوده کشتند. بعد همان قاتلان دختر، شیخ را لباس زنانه پوشاندند و در روستا سوار بر خر چرخاندند . میبینید کرامت زن را نزد اینان، که حتی مجازات مردان خطاکار را در تحقیر آنان به هیبت زنانه میبینند ـ و بعد از آن هم شیخ را رها کردند و دیگر هیچ! )) بنابراین بهره بردن از این شیوه های غیر انسانی مجازات ریشه در سنت های زن ستیزانه ی جوامع کُرد دارد.
شنبه, ۳۱ام فروردین, ۱۳۹۲