مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.
آن دورترها کودکی
شاداب و خرم ، می دوید
صبح قشنگ زندگی
بر جان پاکش می دمید
آن جان پاک
آن روح شاد
آن کودک افسانه ها
امروز در این زندگیست
اما به سانِ سایه ها
امروز در فصلِ شباب
در عصر شوق و التهاب
اینترنت و وبسایت ها
گسترده از آن دام ها
امیال را افسون نمود
بوی خوشِ اندام ها
خویِ رذالت می گرفت
در شهرِ فرهنگِ کبود
شهری نوین – آراسته
شهوّت در آن آکنده بود
ازهر نگاه میلی فزون
این دخترانِ ماهگون
رنگین کمانِ عقده ها
غفلت، هوس، شهوت، جنون
انگار اینجا نیست کس!
یا هر کسی با صد نفس…
درّنده گی، چشمان هیز
خوی و مرامِ کار شد
شهوت ، شهِ اغراض هاست
این شاهِ شاهانِ جنون
در اشتها بی انتهاست
از ابتدا آخر کنون
لهو و تمنّا جسم را
آمیختن در خواب کرد
شهوّت جلای روح را
در حسرِ خویش ، بیمار کرد
اندوهگین بودم شبی
اندوهگین از وسوسه
هر قطره اشک از چشمِ خیس
بر گونه هایم می چکید
آنقدر اشک از چشم رفت
بارانِ اندوه و سکوت
حُجبی که آن کودک نهفت
دیوِ پلید می درید
شب بود و تاریک و سیاه
ظلمت زمین را در گرفت
گلخانه های عشق را
بومی به چنگ بر گرفت
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
انسان این همه فضائل اخلاقی داره و خدای متعال پس از خلقت انسان به خودش تبریک گفته(فتبارک الله احسن الخالقین) اونوقت این آغا از دریچه ی شعر به پست ترین و حیوانی ترین خصلت انسان اشاره میکنه و حیا هم نمیکنه شما بهتر بود تو جنگل امازون زندگی میکردی وقاطیه همونا به این خصلتت میپرداختی که اونجا فراوون از این چیزها هست.
رضا پنجشنبه, ۲۹ام فروردین, ۱۳۹۲
سلام به مسوولین این سایت که خیلی متفاوت و جذاب به تقریبا همه ابعاد اجتماعی فرهنگی، سیاسی و … می پردازه و در معرض نقد همگانی قرار میده.
در اینجا لازم میدونم از خالق این شعر متفاوت که پیرامون یک غریزه بسیار قوی ساخته شده قدردانی کنم. و بگم آفرین خیلی بجا و زیبا سرودی . من و دوستانم منتظر آثار دیگر شما هستیم.
الیزابت یکشنبه, ۱ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
تلخ و واقعی بود .برای شما آرزوی موفقیت دارم و منتظر اشعار جدید شما هستم .
سولماز یکشنبه, ۱ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
در کنار احسنت گفتن برای افرینش انسان خصایص شهوانی و به گفته ی دوستمان رضا حیوانی هم در نهاد ادمی نهاده شده است.
که شاعر عزیزمان به زیبایی به تصویر کشیده اند.
انسان امیخته ایی از حواس و خواص است..
سپاس و درود به قلم توانایتان دوست عزیزم
که برای تحسین شب معایبش را چشم نباید پوشید.
درود بر اهل ادب و گفتگو
با احترام پیشنهاد می دهم این شعر را در قسمت
اصلی سایت وزین رادیو زمانه قرار دهید . در قسمت
ادبیات یا شعر و اجازه دهید آنجا در معرض دید منتقدین
قرار بگیرد.
با تشکر فراوان
شعر و هنر جمعه, ۶ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
شهوت، کشش نفس به سمت و سوى چیزى است که آن را مى خواهد و این بر دو گونه است:
۱ـ کشش راستین
۲ـ کشش دروغین
شهوت و کشش مثبت همان خواست ضرورى و طبیعى است که در وجود آدمى به ودیعت نهاده شده است (مانند شهوت طعام به هنگام گرسنگى، خواستن آب به هنگام تشنگى و خواسته هایى از قبیل زن دوستى، فرزندخواهى و…)
و اما کشش و شهوت دروغین و منفى آن است که انسان به چیزهایى عشق و علاقه داشته باشد و به سوى چیزهایى کشیده شود که نیاز ضرورى بدن و ساختار وجودى او نیست.(۳) و در حوزه لهو و لعب و عیاشى قرار دارد.
در بین شهوت، شهوت جنسى از همه بیشتر خودنمایى مى کند و به گفته روانکاوان:
«غریزه جنسى از نیرومندترین غرایز انسان است، تاریخ معاصر و گذشته نیز تأیید مى کند که سرچشمه بسیارى از حوادث اجتماعى طوفانهاى ناشى از این غریزه بوده است.»(۴)
در قرآن کریم هم نسبت به این گونه شهوتها هشدار داده شده و خداوند مردم را از آنها نهى کرده است.
البته باید دانست که آنچه در اسلام نسبت به آن نکوهش شده و از انجام آن به شدّت نهى شده است «شهوت پرستى» است نه صرف علاقه به زن و فرزند و مال و ثروت و مانند آن، زیرا شریعت الهى هیچ گاه بر خلاف قانون خلقت و آفرینش فرمان نمى دهد، آنچه در شریعت اسلامى از آن نکوهش و مذمت شده آن است که انسان از مرز اعتدال خارج شود و به افراط و یا تفریط گرفتار گردد.
از شه یونان حکیم تیزهوش کرد چون افسانه فرزند گوش
گفت شاها هر که او شهوت نراند در غم محرومی از فرزند ماند
چشم عقل و علم کور از شهوت است دیو پیش دیده حور از شهوت است
هر کجا غوغای شهوت کرد زور می برد از دل خرد از دیده نور
سیل شهوت هر کجا طوفان کند خانه اقبال را ویران کند
راه شهوت پر گل و لای بلاست هر که افتاد اندرین گل برنخاست
هر که یک جرعه می شهوت چشید تا ابد روی خلاصی را ندید
زان می اندک به حرمت خوار شد کاندکش مستدعی بسیار شد
از می اندک چو یک جرعه چشی در مذاق تو نشنید زان خوشی
آن خوشی در بینی ات گردد مهار در کشاکش داردت لیل و نهار
تا نبازی جان به راه نیستی نبودت ممکن کزان باز ایستی
در مذمت زنان که محل شهوت موقوف علیه فرزندان است
چاره نبود اهل شهوت را ز زن صحبت زن هست بیخ عمر کن
زن چه باشد ناقصی در عقل و دین هیچ ناقص نیست در عالم چنین
دور دان از سیرت اهل کمال ناقصان را سخره بودن ماه و سال
پیش کامل کو به دانش سرور است سخره ناقص ز ناقص کمتر است
بر سر خوان عطای ذوالمنن نیست کافر نعمتی بدتر ز زن
گر دهی صد سال زن را سیم و زر پای تا سرگیری او را در گهر
جامه از دیبای ششتر دوزیش خانه از زرین لگن افروزیش
لعل و در آویزه گوشش کنی شرب زرکش ستر شب پوشش کنی
هم به وقت چاشت هم هنگام شام خوانش آرایی به گوناگون طعام
چون شود تشنه ز جام گوهری آبش از سر چشمه خضر آوری
میوه چون خواهد ز تو همچون شهان نار یزد آری و سیب اصفهان
چون فتد از داوری در تاب و پیچ جمله اینها پیش او هیچ است هیچ
گویدت ای جانگداز عمر کاه هیچ چیز از تو ندیدم هیچ گاه
گر چه باشد چهره اش لوح صفا خالی است آن لوح از حرف وفا
در جهان از زن وفاداری که دید غیر مکاری و غداری که دید
سالها دست اندر آغوشت کند چون بتابی رو فراموشت کند
گر تو پیری یار دیگر بایدش همدمی از تو قوی تر بایدش
چون جوانی آید او را در نظر جای تو خواهد که او بندد کمر
arshia جمعه, ۲۷ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
شهوت ار جانت بارّه باز کند
بر تو کارِ بتان دراز کند
گرچه از چهره عالم افروزند
از شره دل درند و جان دوزند
همه در بند کام خویشتند
عاشقان پیششان همه شمنند
از پی دردی روانها را
چشمشان رخنه کرده جانها را
ببرند آبروی دولت جم
زان دو زلف و دو ابروی پر خم
بر دو رخ زلفها گوا دارند
که نیند آدمی پری مارند
همه دیوند و ظن چنان دارند
که ز حورا شرف همان دارند
مار با گیسویند مشتی تر
زهر در یشک و مهره نی در سر
کرده از قفل زلف مرغولان
بهر دولی و فتنهٔ دولان
صدهزاران کلید با زنجیر
همه بر چین چو روی بدر منیر
جعد مقتول جان گسل باشد
زلف مرغول غول دل باشد
زین نکویان یکی ز روی عتاب
پشت غم را خمی دهد ز نهاب
سنایی جمعه, ۲۷ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
تصعید جنسی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
تبدیل نیروی جنسی به انواع مختلف نیروها از جمله خلاقیت تصعید جنسی خوانده میشود.
تبدیل میل جنسی عبارت است از متمرکز ساختن نیروی جنسی در دیگر کانال هاو افزایش بی حد و حصر نیروی دستیابی به موفقیت. این به هیچ وجه به معنای کم کردن نیروی جنسی نیست بلکه به معنای تغییر حالت این نیرو است.
تبدیل میل جنسی به هیچ وجه به عمل طبیعی جنسی(که در یک زمان مناسب انجام می شود) ربطی ندارد، اما وقتی این نیرو تبدیل می شود، دیگر تمایلی به عمل فیزیکی وجود ندارد. به این ترتیب کار دیگری که به مراتب حیاتی تر و مهم تر است با همان نیرو انجام می شود.
نیروی جنسی تبدیل شده، می تواند گرمای دست دادن فرد را افزایش دهد، به صدایش قدرت دهد و به شخصیت اش جذبه دهد. این نیروی تبدیل شده می تواند به او کمک کند که در زمره کسانی قرار گیرد که وجودشان مورد تحسین بشریت است.
رابطه عاشقانه یک مرد با زنی که خودش انتخاب کرده است می تواند در عین آن که امری لذت بخش و پسندیده باشد، نیرویی مداوم در راستای حرفه و شغل او باشد.
انسان باید بخشی از نیروی جنسی خود را حفظ کند تا بتواند به طور خود آگاه و ناخودآگاه آن را به حالتی دیگر تبدیل کند. علاوه بر این می تواند با کوشش در جهت خویشتن داری و تسلط بر خویشتن(که نیرویی کاملا انسانی است و ما را از حیوانات متمایز می کند) خود را شادتر سازد.
میل جنسی تبدیل شده و هدایت شده، در سایر کانالها با ایجاد نیرویی مضاعف، استحکام شخصیت و ابتکار عمل، دست در دست خود درونی عمل می کند تا انسان به آنچه می خواهد برسد.
مجتبی زارعی سه شنبه, ۷ام خرداد, ۱۳۹۲
خویشتنداری کنید، از نیروی شهوانیتان در کارهای فکری و خلاق بهره بگیرید.
شخصیت های بزرگ تاریخ چنین کردند.
shire Iranzamin سه شنبه, ۷ام خرداد, ۱۳۹۲
چاره نبود اهل شهوت را ز زن………………… صحبت زن هست بیخ عمر کن
زن چه باشد ناقصی در عقل و دین………… هیچ ناقص نیست در عالم چنین
دور دان از ســـیـــرت اهـل کـمــال ………… ناقصان را سخره بودن ماه و سال
پیش کامل کو به دانش سرور است ……….. سخره ناقص ز ناقص کمتر است
بر سر خوان عطای ذوالمنن …………………. نیست کافر نعمتی بدتر ز زن
گر دهی صد سال زن را سیم و زر …………. پای تا سرگیری او را در گهر
جامه از دیبای ششتر دوزیش ……………… خانه از زرین لگن افروزیش
لعل و در آویزه ی گوشش کنی …………….. شرب زرکش ستر شب پوشش کنی
هم به وقت چاشت هم هنگام شام ………. خوانش آرایی به گوناگون طعام
چون شود تشنه ز جام گوهری …………….. آبش از سر چشمه خضر آوری
میوه چون خواهد ز تو همچون شهان ……… نار یزد آری و سیب اصفهان
چون فتد از داوری در تاب و پیچ …………….. جمله اینها پیش او هیچ است هیچ
گویدت ای جانگداز عمر کاه ………………… هیچ چیز از تو ندیدم هیچ گاه
گر چه باشد چهره اش لوح صفا ………….. خالی است آن لوح از حرف وفا
در جهان از زن وفاداری که دید ……………. غیر مکاری و غداری که دید
سالها دست اندر آغوشت کند …………….. چون بتابی رو فراموشت کند
گر تو پیری یار دیگر بایدش …………………. همدمی از تو قوی تر بایدش
چون جوانی آید او را در نظر ……………….. جای تو خواهد که او بندد کمر
بوسیدن عاشقانه / گفتگو با آلکساندر لاکوروا/ ترجمه محمد ربوبی
در تاریخ سپتامبر ۸, ۲۰۱۳ و ساعت ۰۷:۴۴
مدرسه فمینیستی: به تازگی اثری با عنوان «پژوهش تئوری بوسیدن*» منتشر شده است. نویسنده کتاب، آلکساندر لاکوروا، فلسفه، اقتصاد و علوم سیاسی تحصیل کرده است. سپس به نوشتن رمان و انتشار مقالات علمی و اجتماعی در مطبوعات روی آورد و در سال ۲۰۰۶ مجلهی «فیلاسفی مگزین»[۱] را تأسیس کرد که حاوی مقالات علمی در زمینه فلسفه و مسایل اجتماعی و فمینیسم است. لاکوروا مدتی است در آموزشگاه «مطالعات سیاسی»[۲] پاریس، دوره های نوشتن ابتکاری (خلاق) تدریس می کند. این گفتگو، درباره ی موضوع پژوهش اوست.
ـ آقای لاکوروا ، شما بوسیدن را به طور مبسوط بررسی کرده اید. با این حال همسرتان از شما گله کرده بود که به ندرت او را می بوسید. چرا در زندگی زناشویی شما چنین امری پیش آمد؟
من برای بوسیدن ارزش زیادی قایل نبودم اما برای همسرم چنین نبود. او به من ایراد گرفت که فاقد احساس هستم در حالی که چنین نبود. به نظر همسرم، بوسیدن نوعی عشق سنج است. آنگاه، از خودم پرسیدم چرا من برای بوسیدن ارزش زیادی قایل نیستم. سرانجام پی بردم هرگاه بوسیدن ترک شود زندگی زناشویی سیر قهقرایی طی می کند.
ـ این امر برای شما شگفتی آور بود؟
آره اندکی. بیش از همه، چیز دیگری برایم شگفتی آور بود: من تصور می کردم بوسیدن، همواره در سراسر دنیا رواج داشته. تصور می کردم آدم هایی که عاشق یگدیگرند در گذشته نیز مانند عصر کنونی همواره یگدیگر را می بوسیده اند. اما بوسیدن به نشانهی اظهار عشق، با تماشای فیلم های مشهوری مانند فیلم «برباد رفته» مرسوم شد و در سرتاسر جهان به سرعت رواج یافت، مانند پیتزا که اینک در سراسر دنیا مصرف می شود.
ـ در گذشته بوسیدن چگونه بود؟
در گذشته بسته به جوامع و مناطق مختلف این مسئله فرق می کرد و بسیار متفاوت بود. مثلا در اکثر کشورهای آفریقا، اهالی بومی موقعی که می دیدند سفیدپوستان یگدیگر را می بوسند، شوکه می شدند و حال شان به هم می خورد. اکنون در شهرهای بزرگ این قاره می شود یکدیگر را بوسید اما در مناطق روستایی چنین نیست. در آسیا، وضع متفاوت بوده. در تاریخ آسیا، بوسیدن از گذشته های بسیار دور رواج داشته: روبوسی و دست بوسی… اما بوسیدن آنها نشانهی اظهار عشق نبود. موقع ازدواج، زن و مرد یکدیگر را نمی بوسیدند بلکه در رختخواب می بوسیدند. این جور بوسیدن را که پراتیک سکس بود برخی انجام می دادند و برخی نه.
ـ آیا در این مناطق وضعیت امروز با گذشته تفاوت کرده؟
اصولا تفاوتی نکرده. در آسیا در بین خانواده نیز مرسوم نیست. در کشورهای شمال آسیا مانند سیبری و لاپلاند با بوییدن چهرهی یکدیگر خوش آمد گفته می شود: بینی را روی چهره یکدیگر می گذارند و نفس عمیقی می کشند.
ـ به منظور این که آیا طرف بوی خوش و مطبوعی می دهد؟
خب این تحلیل شماست ولی من آدم محتاطی هستم. ما اغلب تمایل داریم که آداب و رسوم سنتی دیگران را بر مبنای فهم و شعور خودمان تعبیر و تفسیر کنیم.
ـ بازگردیم به فاکت ها و داده های آماری، گفته می شود که فرانسوی ها در بوسیدن رکورد جهانی را به دست آورده اند. چنین نیست؟
اگر آمار پژوهش ها را باور کنیم، مرد و زن در فرانسه و در ایتالیا روزانه هفت بار یکدیگر را می بوسند. در چین و ژاپن یک بار در هر دو روز. البته در این آمار ، در فرانسه بوسیدن صبحگاهی و شامگاهی نیز به حساب آمده که این بوسه ها به معنای اظهار علاقمندی و دلبستگی است.
ـ منشاء دو خصوصیت بوسیدن چیست؟
بوسیدن در جوامعی که به وحدانیت خدا اعتقاد داشتند نشانهی شدیدترین ابراز احساسات بود. رومی ها سه واژه برای بوسیدن داشتند: واژه «باسیوم»[۳]، بوس یا بوسیدن بین اعضای خانواده بود که به نشانه ی اظهار علاقه و دلبستگی به کار می رفت. اما واژه «اسکلالم» [۴]، واژه ی بوسیدن به نشانهی احترام و قدردانی بود. و بالاخره «سوویم»[۵] واژه ی بوسیدن عاشقانه بود. اما در روم کهن، عمدتاَ دو نوع اول بوسیدن یعنی «باسیوم» و «اسکالم» اهمیت زیادی داشتند چون بار و معنای احترام متقابل داشتند: یعنی طرف مقابل همتراز با من است، عضو یک خانواده یا عضو هم طبقه اجتماعی است. هرگز پیش نمی آمد یک شهروند رومی مثلا یک روسپی یا برده را ببوسد. به نظرم همین امر اینک در بین ما عادی شده. روسپی اجازه نمی دهد مشتری اش دهانش را ببوسد. کاتولیک ها تا قرن سیزدهم یکدیگر را می بوسیدند. مسیحی های ارتودوکس هنوز هم چنین می کنند.
ـ چرا کانولیک ها از بوسیدن صرف نظر کردند؟
گویا اوضاع آشفته و دگرگون شده بود و پاپ اعظم، بوسیدن را ممنوع کرد. اگرچه مسیحی ها مجاز نبودند یکدیگر را ببوسند اما به مرور زمان به بوسیدن بُعد دیگری نیز دادند: نه تنها همتراز بودن دو شخص آنها را به هم می پیوندد بلکه اعتقاد آنها ـ که مقام و منزلت والاتری دارد ـ آنها را به هم می پیوندد. بین زن و مرد نیز چنین است: عشق و رابطه ی عاشقانه بین دو نفر مقام و منزلت والاتری از رابطه ی دوستی دارد.
ـ شاید از اینرو، بوسیدن کسی که دوست نداریم، دشوار تر از بوسیدن کسی است که با او رابطه ی سکسی داریم؟
البته که چنین است. ما می گوییم بوسیدن خصوصی تر یا خودمانی تر از سکس است. اما چنین نیست. سکس، به مراتب خصوصی تر و خودمانی تر از بوسیدن است. در همخوابگی، سخن بر سر هم فکری و همتراز بودن نیست. سخن بر سر این نیست که دو نفر لزوماَ عاشق یکدیگرند.
ـ اگر عشق فروکش کند، بوسیدن دشوار می شود؟
شاید علت اش این است که آدم خودش را خائن احساس می کند. در مورد بوسیدن: اینک تقریباَ مشخص شده که بین زن و مرد هیچ یک احساس برتری بر دیگری ندارد.
ـ تأثیر صحنه های بوسیدن در فیلم ها چگونه است؟
صحنه های بوسیدن در فیلم های هالیودی دهه های چهل و پنجاه مترادف بود با صحنه های عاشقانه در تمام ابعادش. چون کارگردان های فیلم در آمریکا مجاز نبودند بیشتر از بوسیدن را نمایش دهند. مقرارت «هایز کد»[۶] نوعی خودسانسوری بود. طبق این مقررات، نشان دادن صحنه های زنا، رقص های آن چنانی، عریان شدن هنرپیشه ها، و صحنه های همخوابگی ممنوع بود. فقط بوسیدن نشان داده می شد که آن هم واقعی نبود. با این وجود بسیار جالب بودند، به مراتب جالب تر از صحنه های بوسیدن در فیلم های بعدی که هنرپیشه ها با لب و لوچه یکدیگر را می بوسند. البته صحنه های درخواست بوسیدن اینگرید برگمن از همفری بوگارت در فیلم «کازابلانکا» فراموش نشدنی است.
ـ اینک بوسیدن در فیلم ها چه اهمیتی دارند؟
روند چگونگی اهمیت آن را می شود به خوبی در فیلم های «جیمز باند» دید و دریافت. در فیلم «دکتر نو»[۷] به سال ۱۹۶۲، چشم و ابروی زن موقع بوسیدن لرزان می شود و صحنه پردازی و موزیک بسیار قوی، بیننده را تحت تأثیر فرار می دهد. در فیلم «روز دیگری بمیر» به سال ۲۰۰۲ صحنه ی بوسیدن های پی در پی دو هنرپیشه در جریان همخوابگی توجه را جلب نمی کند و فرصتی است که آدم روانه ی توالت شود تا فرصت یابد صحنه ی اروتیک مشاهده کند. این امر نشان می دهد که دیدن صحنه های اروتیک جالب تر از صحنه های این جور بوسیدن هاست.
ـ آیا بوسیدن مبتذل شده؟
امیدوارم چنین نباشد. اما هر کس می تواند صحنه های پورنوگرافی را روی تلفن همراهش ببیند. در پورنوگرافی صحنه ها شتابان، خشن، وحشی و پرخاشگرند، اما صحنه ی اروتیک آهسته و لذت بخش است که شاید بیینده وقت و فرصت کافی دیدن آن را ندارد. در آخرین فیلم جیمز باند«اسکای فال»[۸] نیز صحنه ی رمانتیک دیده نمی شود و من شگفت زده شدم.
ـ اما در عشق و عاشقی نوجوانان، مانند گذشته بوسیدن رواج دارد.
دستکم از طریق اینترنت تکنیک های بوسیدن را با هم مبادله می کنند. در ویدئوی «چطور ببوسید»[۹] تکنیک های بوسیدن را که در بین نوجوانان شایع است مشاهده کردم.
ـ آیا پی برده اید چرا بوسیدن برای مردها کم اهمیت تر از زن هاست؟
من این تفاوت گذاری بین زن و مرد را نمی پسندم. فکر می کنم موقعی بوسیدن اهمیت می یابد که خودداری از آن، دیگری را آزرده خاطر کند، و شاید این موضوع درست باشد که برای مردان بوسیدن بیش از زنان شرم آور و دشوارتر است، چون مردها بوسیدن را گرایشی زنانه تلقی می کنند. در هر حال نظر فروید که چنین است.
ـ اما شما مشکوک هستید؟
به نظرم طیف وسیعی انگیزه از آنچه فروید گفته در چگونگی رفتار مردان و زنان وجود دارد. به نظر فروید، هر نیاز دهان به تجربه ی نوزاد بر می گردد که ابتدا از پستان مادر تغذیه می کند؛ سپس انگشت شصت خودش را می مکد و سرانجام دهان دیگری را. زن مشکلی ندارد که بوسیدن را جایگزین پستان مادر کند اما برای مرد بسیار دشوار است چون تماس با تن مادر ممنوع است. از اینرو اشتیاق مرد سرخورده می شود و در نهایت مردانگی اش بروز می کند.
ـ هلنه فیشر، زیست شناس تکامل انسان می گوید، مردها می خواهند با بوسیدن، اشتیاق زن را برانگیزند، زن ها می خواهند با بوسیدن قابلیت مردها را بسنجند.
من فکر نمی کنم بتوان بوسیدن را از طریق زیست شناسی توضیح داد. در این صورت باید همه ی انسان ها در همه جا یکدیکر را ببوسند. اما چنین نیست. تا سال ۱۹۵۰ فقط در خاور زمین مردم یکدیگر می بوسیدند. توضیحاتی که من در این کتاب در بارهی بوسیدن و چگونگی آن بر مبنای تاریخ فرهنگی جوامع گوناگون داده ام گویاتر است.
ـ موقع بوسیدن سخن گفتن غیر ممکن است. آیا علت آن این نیست که مردان شرمنده اند؟
باز هم یک کلیشه. در عین حال جنبه دیگری به نظرم جالب است. بر خلاف همخوابگی که با سخن گفتن و آه و ناله هم عنان است، در لحظه ی بوسیدن سکوت حکمفرماست و بسیاری چشم ها را می بندند و حواس شان را جمع و متمرکز می کنند. دربارهی بوسیدن سخن چندانی گفته نشده. انبوهی کتاب درباره سکس و پراتیک سکس و پورنوگرافی و… منتشر شده اما درباره بوسیدن تقریباَ چیزی نوشته نشده. گویی آخرین راز انسان هاست.
ـ علاوه بر پاپ، کونستانس سوم، که مشهورترین مخالف بوسیدن بود، اشخاص دیگری نیز مخالف آن بوده اند؟
آری، ولتر هم مخالف بود. او بوسیدن را ژست نمایشی، تصنعی و مزورانهی آریستوکرات ها تلقی می کرد و به نظرش منفور بود. اما ولتر، فارغ از سکسوالیته بود و زندگی عاشقانه نداشت. برعکس، روسو بوسیدن را ژستی رمانتیک و اصیل تلقی می کرد و این تفاهم او بر زندگی ما فرانسوی ها تاثیر گذاشت. رمان او با نام «هلوئیز جدید یا نامه های عاشقانه»[۱۰] پرخواننده ترین رمان قرن هجدهم در سراسر اروپا شد.[۱۱]
ـ در آلمان چگونه بود؟
رمان روسو در آلمان نیز شهرت یافت. گوته آن را خواند و از آن خود کرد. گوته، سیزده سال بعد به وضوح در رمان «رنج های ولتر جوان» از او الهام گرفته.
ـ در این کتاب شما بیشتر به ادبیات فرانسه متمرکز شده اید. چون شما فرانسوی هستید؟
نه، چون بوسیدن نخستین بار در ادبیات فرانسه نقش مهمی ایفا کرده. ابتدا در رمان استاندال، بوسیدن توصیف شده و سپس در رمان های روسو و فلوبر و… صحنهی بوسیدن در این رمان ها شاید پیش پا افتاده و مبتذل به نظر آید، اما توصیف آن صحنه های رمانتیک در گذشته، تجلی احساسات راستین کنونی است. در فرانسه، بوسیدن الهام بخش سایر هنرمندان شد. از رودین[۱۲]، تا مشهورترین تصویر بوسیدن در آثار «روبر دوانو»[۱۳] .
ـ و امروز چگونه است؟
اینک چنین نیست. فرم های هنری و ادبی در مراحل مختلف به بوسیدن پرداخته اند. برای نمونه، بوسیدن در اشعار عصر رنسانس در ایتالیا. سپس در رمان های قرن هجدهم در فرانسه و از سال ۱۹۰۰ در نقاشی های «گوستاو کلیمت»[۱۴]. و درست در همان موقع در اثر «ادوارد مونک»[۱۵]. اما از دهه ی سی، بوسیدن در فیلم و سینما رواج گرفت. بوسیدن، در هر اثر هنری، زیبابی و استتیک خاص خودش را دارد.
ـ پس از این پژوهش بود که شما هوادار پر و پا قرص بوسیدن شدید؟
من واقعاَ طرز دیگری به بوسیدن می نگرم و به درک بُعد دیگر بوسیدن نایل شده ام. چون بوسیدن، عمیقاَ داوطلبانه و نشان عشق و عاشقی است. بوسیدن، به هیچ وجه ضرورت بیولوژیک انسان نیست. اگر مرد و زن در طول زندگی زناشویی یکدیگر را نبوسند ظاهراَ در زندگی زناشویی آنها تغییری رخ نمی دهد اما ترک بوسیدن، نخستین نشانهی سرد شدن رابطهی عاشقانه است. پس از انتشار این کتاب، من در کنگره سکسولوژی شرکت کردم. در این کنگره دریافتم موقعی که زوجی به متخصص سکس (سکسولوژ) مراجعه می کنند نخستین پرسش از آنها این است که چندبار از صمیم قلب یکدیگر را می بوسند. اگرچه آمار دقیقی در این باره وجود ندارد اما پزشکان در این نکته توافق دارند که چگونگی بوسیدن، بازتاب وضعیت رابطهی عاشقانه است.
پانوشت ها:
*- این مقاله برگرفته از : SD.Magazin, Mai 2013 /
عنوان کتاب : Alexandre Lacroix , Contribution à la Théorie du baiser ,Paris, 2011
[1] Philosophie Magazine
[2] Science Po
[3] Basium
[4] Osculum
[5] Suavium
[6] Hays Code
[7] Dr.No
[8] Skyfall
[9] How to kiss
[10] Julie oder die neue Heloise
[11] این رمان با عنوان «هلوئیز جدید یا نامه های عاشقانه» به فارسی ترجمه شده ـ م.ر
نظرات
انسان این همه فضائل اخلاقی داره و خدای متعال پس از خلقت انسان به خودش تبریک گفته(فتبارک الله احسن الخالقین) اونوقت این آغا از دریچه ی شعر به پست ترین و حیوانی ترین خصلت انسان اشاره میکنه و حیا هم نمیکنه شما بهتر بود تو جنگل امازون زندگی میکردی وقاطیه همونا به این خصلتت میپرداختی که اونجا فراوون از این چیزها هست.
پنجشنبه, ۲۹ام فروردین, ۱۳۹۲
سلام به مسوولین این سایت که خیلی متفاوت و جذاب به تقریبا همه ابعاد اجتماعی فرهنگی، سیاسی و … می پردازه و در معرض نقد همگانی قرار میده.
در اینجا لازم میدونم از خالق این شعر متفاوت که پیرامون یک غریزه بسیار قوی ساخته شده قدردانی کنم. و بگم آفرین خیلی بجا و زیبا سرودی . من و دوستانم منتظر آثار دیگر شما هستیم.
یکشنبه, ۱ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
تلخ و واقعی بود .برای شما آرزوی موفقیت دارم و منتظر اشعار جدید شما هستم .
یکشنبه, ۱ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
در کنار احسنت گفتن برای افرینش انسان خصایص شهوانی و به گفته ی دوستمان رضا حیوانی هم در نهاد ادمی نهاده شده است.
که شاعر عزیزمان به زیبایی به تصویر کشیده اند.
انسان امیخته ایی از حواس و خواص است..
سپاس و درود به قلم توانایتان دوست عزیزم
که برای تحسین شب معایبش را چشم نباید پوشید.
دوشنبه, ۲ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
درود بر اهل ادب و گفتگو
با احترام پیشنهاد می دهم این شعر را در قسمت
اصلی سایت وزین رادیو زمانه قرار دهید . در قسمت
ادبیات یا شعر و اجازه دهید آنجا در معرض دید منتقدین
قرار بگیرد.
با تشکر فراوان
جمعه, ۶ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
شهوت، کشش نفس به سمت و سوى چیزى است که آن را مى خواهد و این بر دو گونه است:
۱ـ کشش راستین
۲ـ کشش دروغین
شهوت و کشش مثبت همان خواست ضرورى و طبیعى است که در وجود آدمى به ودیعت نهاده شده است (مانند شهوت طعام به هنگام گرسنگى، خواستن آب به هنگام تشنگى و خواسته هایى از قبیل زن دوستى، فرزندخواهى و…)
و اما کشش و شهوت دروغین و منفى آن است که انسان به چیزهایى عشق و علاقه داشته باشد و به سوى چیزهایى کشیده شود که نیاز ضرورى بدن و ساختار وجودى او نیست.(۳) و در حوزه لهو و لعب و عیاشى قرار دارد.
در بین شهوت، شهوت جنسى از همه بیشتر خودنمایى مى کند و به گفته روانکاوان:
«غریزه جنسى از نیرومندترین غرایز انسان است، تاریخ معاصر و گذشته نیز تأیید مى کند که سرچشمه بسیارى از حوادث اجتماعى طوفانهاى ناشى از این غریزه بوده است.»(۴)
در قرآن کریم هم نسبت به این گونه شهوتها هشدار داده شده و خداوند مردم را از آنها نهى کرده است.
البته باید دانست که آنچه در اسلام نسبت به آن نکوهش شده و از انجام آن به شدّت نهى شده است «شهوت پرستى» است نه صرف علاقه به زن و فرزند و مال و ثروت و مانند آن، زیرا شریعت الهى هیچ گاه بر خلاف قانون خلقت و آفرینش فرمان نمى دهد، آنچه در شریعت اسلامى از آن نکوهش و مذمت شده آن است که انسان از مرز اعتدال خارج شود و به افراط و یا تفریط گرفتار گردد.
شنبه, ۷ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
از شه یونان حکیم تیزهوش کرد چون افسانه فرزند گوش
گفت شاها هر که او شهوت نراند در غم محرومی از فرزند ماند
چشم عقل و علم کور از شهوت است دیو پیش دیده حور از شهوت است
هر کجا غوغای شهوت کرد زور می برد از دل خرد از دیده نور
سیل شهوت هر کجا طوفان کند خانه اقبال را ویران کند
راه شهوت پر گل و لای بلاست هر که افتاد اندرین گل برنخاست
هر که یک جرعه می شهوت چشید تا ابد روی خلاصی را ندید
زان می اندک به حرمت خوار شد کاندکش مستدعی بسیار شد
از می اندک چو یک جرعه چشی در مذاق تو نشنید زان خوشی
آن خوشی در بینی ات گردد مهار در کشاکش داردت لیل و نهار
تا نبازی جان به راه نیستی نبودت ممکن کزان باز ایستی
شنبه, ۷ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
در مذمت زنان که محل شهوت موقوف علیه فرزندان است
چاره نبود اهل شهوت را ز زن صحبت زن هست بیخ عمر کن
زن چه باشد ناقصی در عقل و دین هیچ ناقص نیست در عالم چنین
دور دان از سیرت اهل کمال ناقصان را سخره بودن ماه و سال
پیش کامل کو به دانش سرور است سخره ناقص ز ناقص کمتر است
بر سر خوان عطای ذوالمنن نیست کافر نعمتی بدتر ز زن
گر دهی صد سال زن را سیم و زر پای تا سرگیری او را در گهر
جامه از دیبای ششتر دوزیش خانه از زرین لگن افروزیش
لعل و در آویزه گوشش کنی شرب زرکش ستر شب پوشش کنی
هم به وقت چاشت هم هنگام شام خوانش آرایی به گوناگون طعام
چون شود تشنه ز جام گوهری آبش از سر چشمه خضر آوری
میوه چون خواهد ز تو همچون شهان نار یزد آری و سیب اصفهان
چون فتد از داوری در تاب و پیچ جمله اینها پیش او هیچ است هیچ
گویدت ای جانگداز عمر کاه هیچ چیز از تو ندیدم هیچ گاه
گر چه باشد چهره اش لوح صفا خالی است آن لوح از حرف وفا
در جهان از زن وفاداری که دید غیر مکاری و غداری که دید
سالها دست اندر آغوشت کند چون بتابی رو فراموشت کند
گر تو پیری یار دیگر بایدش همدمی از تو قوی تر بایدش
چون جوانی آید او را در نظر جای تو خواهد که او بندد کمر
جمعه, ۲۷ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
شهوت ار جانت بارّه باز کند
بر تو کارِ بتان دراز کند
گرچه از چهره عالم افروزند
از شره دل درند و جان دوزند
همه در بند کام خویشتند
عاشقان پیششان همه شمنند
از پی دردی روانها را
چشمشان رخنه کرده جانها را
ببرند آبروی دولت جم
زان دو زلف و دو ابروی پر خم
بر دو رخ زلفها گوا دارند
که نیند آدمی پری مارند
همه دیوند و ظن چنان دارند
که ز حورا شرف همان دارند
مار با گیسویند مشتی تر
زهر در یشک و مهره نی در سر
کرده از قفل زلف مرغولان
بهر دولی و فتنهٔ دولان
صدهزاران کلید با زنجیر
همه بر چین چو روی بدر منیر
جعد مقتول جان گسل باشد
زلف مرغول غول دل باشد
زین نکویان یکی ز روی عتاب
پشت غم را خمی دهد ز نهاب
جمعه, ۲۷ام اردیبهشت, ۱۳۹۲
تصعید جنسی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
تبدیل نیروی جنسی به انواع مختلف نیروها از جمله خلاقیت تصعید جنسی خوانده میشود.
تبدیل میل جنسی عبارت است از متمرکز ساختن نیروی جنسی در دیگر کانال هاو افزایش بی حد و حصر نیروی دستیابی به موفقیت. این به هیچ وجه به معنای کم کردن نیروی جنسی نیست بلکه به معنای تغییر حالت این نیرو است.
تبدیل میل جنسی به هیچ وجه به عمل طبیعی جنسی(که در یک زمان مناسب انجام می شود) ربطی ندارد، اما وقتی این نیرو تبدیل می شود، دیگر تمایلی به عمل فیزیکی وجود ندارد. به این ترتیب کار دیگری که به مراتب حیاتی تر و مهم تر است با همان نیرو انجام می شود.
نیروی جنسی تبدیل شده، می تواند گرمای دست دادن فرد را افزایش دهد، به صدایش قدرت دهد و به شخصیت اش جذبه دهد. این نیروی تبدیل شده می تواند به او کمک کند که در زمره کسانی قرار گیرد که وجودشان مورد تحسین بشریت است.
رابطه عاشقانه یک مرد با زنی که خودش انتخاب کرده است می تواند در عین آن که امری لذت بخش و پسندیده باشد، نیرویی مداوم در راستای حرفه و شغل او باشد.
انسان باید بخشی از نیروی جنسی خود را حفظ کند تا بتواند به طور خود آگاه و ناخودآگاه آن را به حالتی دیگر تبدیل کند. علاوه بر این می تواند با کوشش در جهت خویشتن داری و تسلط بر خویشتن(که نیرویی کاملا انسانی است و ما را از حیوانات متمایز می کند) خود را شادتر سازد.
میل جنسی تبدیل شده و هدایت شده، در سایر کانالها با ایجاد نیرویی مضاعف، استحکام شخصیت و ابتکار عمل، دست در دست خود درونی عمل می کند تا انسان به آنچه می خواهد برسد.
سه شنبه, ۷ام خرداد, ۱۳۹۲
خویشتنداری کنید، از نیروی شهوانیتان در کارهای فکری و خلاق بهره بگیرید.
شخصیت های بزرگ تاریخ چنین کردند.
سه شنبه, ۷ام خرداد, ۱۳۹۲
چاره نبود اهل شهوت را ز زن………………… صحبت زن هست بیخ عمر کن
زن چه باشد ناقصی در عقل و دین………… هیچ ناقص نیست در عالم چنین
دور دان از ســـیـــرت اهـل کـمــال ………… ناقصان را سخره بودن ماه و سال
پیش کامل کو به دانش سرور است ……….. سخره ناقص ز ناقص کمتر است
بر سر خوان عطای ذوالمنن …………………. نیست کافر نعمتی بدتر ز زن
گر دهی صد سال زن را سیم و زر …………. پای تا سرگیری او را در گهر
جامه از دیبای ششتر دوزیش ……………… خانه از زرین لگن افروزیش
لعل و در آویزه ی گوشش کنی …………….. شرب زرکش ستر شب پوشش کنی
هم به وقت چاشت هم هنگام شام ………. خوانش آرایی به گوناگون طعام
چون شود تشنه ز جام گوهری …………….. آبش از سر چشمه خضر آوری
میوه چون خواهد ز تو همچون شهان ……… نار یزد آری و سیب اصفهان
چون فتد از داوری در تاب و پیچ …………….. جمله اینها پیش او هیچ است هیچ
گویدت ای جانگداز عمر کاه ………………… هیچ چیز از تو ندیدم هیچ گاه
گر چه باشد چهره اش لوح صفا ………….. خالی است آن لوح از حرف وفا
در جهان از زن وفاداری که دید ……………. غیر مکاری و غداری که دید
سالها دست اندر آغوشت کند …………….. چون بتابی رو فراموشت کند
گر تو پیری یار دیگر بایدش …………………. همدمی از تو قوی تر بایدش
چون جوانی آید او را در نظر ……………….. جای تو خواهد که او بندد کمر
دوشنبه, ۱ام مهر, ۱۳۹۲
بوسیدن عاشقانه / گفتگو با آلکساندر لاکوروا/ ترجمه محمد ربوبی
در تاریخ سپتامبر ۸, ۲۰۱۳ و ساعت ۰۷:۴۴
مدرسه فمینیستی: به تازگی اثری با عنوان «پژوهش تئوری بوسیدن*» منتشر شده است. نویسنده کتاب، آلکساندر لاکوروا، فلسفه، اقتصاد و علوم سیاسی تحصیل کرده است. سپس به نوشتن رمان و انتشار مقالات علمی و اجتماعی در مطبوعات روی آورد و در سال ۲۰۰۶ مجلهی «فیلاسفی مگزین»[۱] را تأسیس کرد که حاوی مقالات علمی در زمینه فلسفه و مسایل اجتماعی و فمینیسم است. لاکوروا مدتی است در آموزشگاه «مطالعات سیاسی»[۲] پاریس، دوره های نوشتن ابتکاری (خلاق) تدریس می کند. این گفتگو، درباره ی موضوع پژوهش اوست.
ـ آقای لاکوروا ، شما بوسیدن را به طور مبسوط بررسی کرده اید. با این حال همسرتان از شما گله کرده بود که به ندرت او را می بوسید. چرا در زندگی زناشویی شما چنین امری پیش آمد؟
من برای بوسیدن ارزش زیادی قایل نبودم اما برای همسرم چنین نبود. او به من ایراد گرفت که فاقد احساس هستم در حالی که چنین نبود. به نظر همسرم، بوسیدن نوعی عشق سنج است. آنگاه، از خودم پرسیدم چرا من برای بوسیدن ارزش زیادی قایل نیستم. سرانجام پی بردم هرگاه بوسیدن ترک شود زندگی زناشویی سیر قهقرایی طی می کند.
ـ این امر برای شما شگفتی آور بود؟
آره اندکی. بیش از همه، چیز دیگری برایم شگفتی آور بود: من تصور می کردم بوسیدن، همواره در سراسر دنیا رواج داشته. تصور می کردم آدم هایی که عاشق یگدیگرند در گذشته نیز مانند عصر کنونی همواره یگدیگر را می بوسیده اند. اما بوسیدن به نشانهی اظهار عشق، با تماشای فیلم های مشهوری مانند فیلم «برباد رفته» مرسوم شد و در سرتاسر جهان به سرعت رواج یافت، مانند پیتزا که اینک در سراسر دنیا مصرف می شود.
ـ در گذشته بوسیدن چگونه بود؟
در گذشته بسته به جوامع و مناطق مختلف این مسئله فرق می کرد و بسیار متفاوت بود. مثلا در اکثر کشورهای آفریقا، اهالی بومی موقعی که می دیدند سفیدپوستان یگدیگر را می بوسند، شوکه می شدند و حال شان به هم می خورد. اکنون در شهرهای بزرگ این قاره می شود یکدیگر را بوسید اما در مناطق روستایی چنین نیست. در آسیا، وضع متفاوت بوده. در تاریخ آسیا، بوسیدن از گذشته های بسیار دور رواج داشته: روبوسی و دست بوسی… اما بوسیدن آنها نشانهی اظهار عشق نبود. موقع ازدواج، زن و مرد یکدیگر را نمی بوسیدند بلکه در رختخواب می بوسیدند. این جور بوسیدن را که پراتیک سکس بود برخی انجام می دادند و برخی نه.
ـ آیا در این مناطق وضعیت امروز با گذشته تفاوت کرده؟
اصولا تفاوتی نکرده. در آسیا در بین خانواده نیز مرسوم نیست. در کشورهای شمال آسیا مانند سیبری و لاپلاند با بوییدن چهرهی یکدیگر خوش آمد گفته می شود: بینی را روی چهره یکدیگر می گذارند و نفس عمیقی می کشند.
ـ به منظور این که آیا طرف بوی خوش و مطبوعی می دهد؟
خب این تحلیل شماست ولی من آدم محتاطی هستم. ما اغلب تمایل داریم که آداب و رسوم سنتی دیگران را بر مبنای فهم و شعور خودمان تعبیر و تفسیر کنیم.
ـ بازگردیم به فاکت ها و داده های آماری، گفته می شود که فرانسوی ها در بوسیدن رکورد جهانی را به دست آورده اند. چنین نیست؟
اگر آمار پژوهش ها را باور کنیم، مرد و زن در فرانسه و در ایتالیا روزانه هفت بار یکدیگر را می بوسند. در چین و ژاپن یک بار در هر دو روز. البته در این آمار ، در فرانسه بوسیدن صبحگاهی و شامگاهی نیز به حساب آمده که این بوسه ها به معنای اظهار علاقمندی و دلبستگی است.
ـ منشاء دو خصوصیت بوسیدن چیست؟
بوسیدن در جوامعی که به وحدانیت خدا اعتقاد داشتند نشانهی شدیدترین ابراز احساسات بود. رومی ها سه واژه برای بوسیدن داشتند: واژه «باسیوم»[۳]، بوس یا بوسیدن بین اعضای خانواده بود که به نشانه ی اظهار علاقه و دلبستگی به کار می رفت. اما واژه «اسکلالم» [۴]، واژه ی بوسیدن به نشانهی احترام و قدردانی بود. و بالاخره «سوویم»[۵] واژه ی بوسیدن عاشقانه بود. اما در روم کهن، عمدتاَ دو نوع اول بوسیدن یعنی «باسیوم» و «اسکالم» اهمیت زیادی داشتند چون بار و معنای احترام متقابل داشتند: یعنی طرف مقابل همتراز با من است، عضو یک خانواده یا عضو هم طبقه اجتماعی است. هرگز پیش نمی آمد یک شهروند رومی مثلا یک روسپی یا برده را ببوسد. به نظرم همین امر اینک در بین ما عادی شده. روسپی اجازه نمی دهد مشتری اش دهانش را ببوسد. کاتولیک ها تا قرن سیزدهم یکدیگر را می بوسیدند. مسیحی های ارتودوکس هنوز هم چنین می کنند.
ـ چرا کانولیک ها از بوسیدن صرف نظر کردند؟
گویا اوضاع آشفته و دگرگون شده بود و پاپ اعظم، بوسیدن را ممنوع کرد. اگرچه مسیحی ها مجاز نبودند یکدیگر را ببوسند اما به مرور زمان به بوسیدن بُعد دیگری نیز دادند: نه تنها همتراز بودن دو شخص آنها را به هم می پیوندد بلکه اعتقاد آنها ـ که مقام و منزلت والاتری دارد ـ آنها را به هم می پیوندد. بین زن و مرد نیز چنین است: عشق و رابطه ی عاشقانه بین دو نفر مقام و منزلت والاتری از رابطه ی دوستی دارد.
ـ شاید از اینرو، بوسیدن کسی که دوست نداریم، دشوار تر از بوسیدن کسی است که با او رابطه ی سکسی داریم؟
البته که چنین است. ما می گوییم بوسیدن خصوصی تر یا خودمانی تر از سکس است. اما چنین نیست. سکس، به مراتب خصوصی تر و خودمانی تر از بوسیدن است. در همخوابگی، سخن بر سر هم فکری و همتراز بودن نیست. سخن بر سر این نیست که دو نفر لزوماَ عاشق یکدیگرند.
ـ اگر عشق فروکش کند، بوسیدن دشوار می شود؟
شاید علت اش این است که آدم خودش را خائن احساس می کند. در مورد بوسیدن: اینک تقریباَ مشخص شده که بین زن و مرد هیچ یک احساس برتری بر دیگری ندارد.
ـ تأثیر صحنه های بوسیدن در فیلم ها چگونه است؟
صحنه های بوسیدن در فیلم های هالیودی دهه های چهل و پنجاه مترادف بود با صحنه های عاشقانه در تمام ابعادش. چون کارگردان های فیلم در آمریکا مجاز نبودند بیشتر از بوسیدن را نمایش دهند. مقرارت «هایز کد»[۶] نوعی خودسانسوری بود. طبق این مقررات، نشان دادن صحنه های زنا، رقص های آن چنانی، عریان شدن هنرپیشه ها، و صحنه های همخوابگی ممنوع بود. فقط بوسیدن نشان داده می شد که آن هم واقعی نبود. با این وجود بسیار جالب بودند، به مراتب جالب تر از صحنه های بوسیدن در فیلم های بعدی که هنرپیشه ها با لب و لوچه یکدیگر را می بوسند. البته صحنه های درخواست بوسیدن اینگرید برگمن از همفری بوگارت در فیلم «کازابلانکا» فراموش نشدنی است.
ـ اینک بوسیدن در فیلم ها چه اهمیتی دارند؟
روند چگونگی اهمیت آن را می شود به خوبی در فیلم های «جیمز باند» دید و دریافت. در فیلم «دکتر نو»[۷] به سال ۱۹۶۲، چشم و ابروی زن موقع بوسیدن لرزان می شود و صحنه پردازی و موزیک بسیار قوی، بیننده را تحت تأثیر فرار می دهد. در فیلم «روز دیگری بمیر» به سال ۲۰۰۲ صحنه ی بوسیدن های پی در پی دو هنرپیشه در جریان همخوابگی توجه را جلب نمی کند و فرصتی است که آدم روانه ی توالت شود تا فرصت یابد صحنه ی اروتیک مشاهده کند. این امر نشان می دهد که دیدن صحنه های اروتیک جالب تر از صحنه های این جور بوسیدن هاست.
ـ آیا بوسیدن مبتذل شده؟
امیدوارم چنین نباشد. اما هر کس می تواند صحنه های پورنوگرافی را روی تلفن همراهش ببیند. در پورنوگرافی صحنه ها شتابان، خشن، وحشی و پرخاشگرند، اما صحنه ی اروتیک آهسته و لذت بخش است که شاید بیینده وقت و فرصت کافی دیدن آن را ندارد. در آخرین فیلم جیمز باند«اسکای فال»[۸] نیز صحنه ی رمانتیک دیده نمی شود و من شگفت زده شدم.
ـ اما در عشق و عاشقی نوجوانان، مانند گذشته بوسیدن رواج دارد.
دستکم از طریق اینترنت تکنیک های بوسیدن را با هم مبادله می کنند. در ویدئوی «چطور ببوسید»[۹] تکنیک های بوسیدن را که در بین نوجوانان شایع است مشاهده کردم.
ـ آیا پی برده اید چرا بوسیدن برای مردها کم اهمیت تر از زن هاست؟
من این تفاوت گذاری بین زن و مرد را نمی پسندم. فکر می کنم موقعی بوسیدن اهمیت می یابد که خودداری از آن، دیگری را آزرده خاطر کند، و شاید این موضوع درست باشد که برای مردان بوسیدن بیش از زنان شرم آور و دشوارتر است، چون مردها بوسیدن را گرایشی زنانه تلقی می کنند. در هر حال نظر فروید که چنین است.
ـ اما شما مشکوک هستید؟
به نظرم طیف وسیعی انگیزه از آنچه فروید گفته در چگونگی رفتار مردان و زنان وجود دارد. به نظر فروید، هر نیاز دهان به تجربه ی نوزاد بر می گردد که ابتدا از پستان مادر تغذیه می کند؛ سپس انگشت شصت خودش را می مکد و سرانجام دهان دیگری را. زن مشکلی ندارد که بوسیدن را جایگزین پستان مادر کند اما برای مرد بسیار دشوار است چون تماس با تن مادر ممنوع است. از اینرو اشتیاق مرد سرخورده می شود و در نهایت مردانگی اش بروز می کند.
ـ هلنه فیشر، زیست شناس تکامل انسان می گوید، مردها می خواهند با بوسیدن، اشتیاق زن را برانگیزند، زن ها می خواهند با بوسیدن قابلیت مردها را بسنجند.
من فکر نمی کنم بتوان بوسیدن را از طریق زیست شناسی توضیح داد. در این صورت باید همه ی انسان ها در همه جا یکدیکر را ببوسند. اما چنین نیست. تا سال ۱۹۵۰ فقط در خاور زمین مردم یکدیگر می بوسیدند. توضیحاتی که من در این کتاب در بارهی بوسیدن و چگونگی آن بر مبنای تاریخ فرهنگی جوامع گوناگون داده ام گویاتر است.
ـ موقع بوسیدن سخن گفتن غیر ممکن است. آیا علت آن این نیست که مردان شرمنده اند؟
باز هم یک کلیشه. در عین حال جنبه دیگری به نظرم جالب است. بر خلاف همخوابگی که با سخن گفتن و آه و ناله هم عنان است، در لحظه ی بوسیدن سکوت حکمفرماست و بسیاری چشم ها را می بندند و حواس شان را جمع و متمرکز می کنند. دربارهی بوسیدن سخن چندانی گفته نشده. انبوهی کتاب درباره سکس و پراتیک سکس و پورنوگرافی و… منتشر شده اما درباره بوسیدن تقریباَ چیزی نوشته نشده. گویی آخرین راز انسان هاست.
ـ علاوه بر پاپ، کونستانس سوم، که مشهورترین مخالف بوسیدن بود، اشخاص دیگری نیز مخالف آن بوده اند؟
آری، ولتر هم مخالف بود. او بوسیدن را ژست نمایشی، تصنعی و مزورانهی آریستوکرات ها تلقی می کرد و به نظرش منفور بود. اما ولتر، فارغ از سکسوالیته بود و زندگی عاشقانه نداشت. برعکس، روسو بوسیدن را ژستی رمانتیک و اصیل تلقی می کرد و این تفاهم او بر زندگی ما فرانسوی ها تاثیر گذاشت. رمان او با نام «هلوئیز جدید یا نامه های عاشقانه»[۱۰] پرخواننده ترین رمان قرن هجدهم در سراسر اروپا شد.[۱۱]
ـ در آلمان چگونه بود؟
رمان روسو در آلمان نیز شهرت یافت. گوته آن را خواند و از آن خود کرد. گوته، سیزده سال بعد به وضوح در رمان «رنج های ولتر جوان» از او الهام گرفته.
ـ در این کتاب شما بیشتر به ادبیات فرانسه متمرکز شده اید. چون شما فرانسوی هستید؟
نه، چون بوسیدن نخستین بار در ادبیات فرانسه نقش مهمی ایفا کرده. ابتدا در رمان استاندال، بوسیدن توصیف شده و سپس در رمان های روسو و فلوبر و… صحنهی بوسیدن در این رمان ها شاید پیش پا افتاده و مبتذل به نظر آید، اما توصیف آن صحنه های رمانتیک در گذشته، تجلی احساسات راستین کنونی است. در فرانسه، بوسیدن الهام بخش سایر هنرمندان شد. از رودین[۱۲]، تا مشهورترین تصویر بوسیدن در آثار «روبر دوانو»[۱۳] .
ـ و امروز چگونه است؟
اینک چنین نیست. فرم های هنری و ادبی در مراحل مختلف به بوسیدن پرداخته اند. برای نمونه، بوسیدن در اشعار عصر رنسانس در ایتالیا. سپس در رمان های قرن هجدهم در فرانسه و از سال ۱۹۰۰ در نقاشی های «گوستاو کلیمت»[۱۴]. و درست در همان موقع در اثر «ادوارد مونک»[۱۵]. اما از دهه ی سی، بوسیدن در فیلم و سینما رواج گرفت. بوسیدن، در هر اثر هنری، زیبابی و استتیک خاص خودش را دارد.
ـ پس از این پژوهش بود که شما هوادار پر و پا قرص بوسیدن شدید؟
من واقعاَ طرز دیگری به بوسیدن می نگرم و به درک بُعد دیگر بوسیدن نایل شده ام. چون بوسیدن، عمیقاَ داوطلبانه و نشان عشق و عاشقی است. بوسیدن، به هیچ وجه ضرورت بیولوژیک انسان نیست. اگر مرد و زن در طول زندگی زناشویی یکدیگر را نبوسند ظاهراَ در زندگی زناشویی آنها تغییری رخ نمی دهد اما ترک بوسیدن، نخستین نشانهی سرد شدن رابطهی عاشقانه است. پس از انتشار این کتاب، من در کنگره سکسولوژی شرکت کردم. در این کنگره دریافتم موقعی که زوجی به متخصص سکس (سکسولوژ) مراجعه می کنند نخستین پرسش از آنها این است که چندبار از صمیم قلب یکدیگر را می بوسند. اگرچه آمار دقیقی در این باره وجود ندارد اما پزشکان در این نکته توافق دارند که چگونگی بوسیدن، بازتاب وضعیت رابطهی عاشقانه است.
پانوشت ها:
*- این مقاله برگرفته از : SD.Magazin, Mai 2013 /
عنوان کتاب : Alexandre Lacroix , Contribution à la Théorie du baiser ,Paris, 2011
[1] Philosophie Magazine
[2] Science Po
[3] Basium
[4] Osculum
[5] Suavium
[6] Hays Code
[7] Dr.No
[8] Skyfall
[9] How to kiss
[10] Julie oder die neue Heloise
[11] این رمان با عنوان «هلوئیز جدید یا نامه های عاشقانه» به فارسی ترجمه شده ـ م.ر
[۱۲] Rodin
[13] Robert Doisneau
[14] Gustav Klimt
[15] Edvard Munch
دوشنبه, ۱ام مهر, ۱۳۹۲