با ریا و دروغ بیگانه‌ام
به همین دلیل ساده!
[نباید معلم اخلاق باشم
معلمین اخلاق چشمه فساد و –
فاقد عواطف انسانیند..
٭٭٭٭
با قضاوت کردن بیگانه‌ام
به همین دلیل ساده!
[هرگز نپذیرفتم که قاضی باشم
چون قاضیان؛ بی رحمترین و –
به دور از عواطف انسانند…
٭٭٭٭
همچون درخت پر شاخه و برگ
با نغمه پرنده گان که به ساز باد
[در رقصی نرم؛
بیانگر زندگی ست
شادم؛ من!
٭٭٭٭
بدور از هیچ دینی در صف بیخدایانم!
[چون از تبر تیز مومنین خدا نمی‌ترسم
دینی که با ترویج خشونت و جنگ
در پی وسعت نفوذ است
با تفرقه و تبعض!
دریایی از خون به راه می‌اندازد
٭٭٭٭
بر عکس سواران از سوار افتاد
من در پی تحقق رویاهای خویشیم!
٭٭٭٭
چه زیباست آن روز که دیگر کسی؛
پرنده‌ای، گلی …در اسارت نخواهند بود وخون کسی بخاطر نژاد، عقیده و رنگ نخواهند ریخت، چه زیباست آن وقت که همه رها شدگان آزادی خود را از قید بندگی جشن میگیرند. آن روز که از فقر و تنگدستی، از جهالت و نادانی، حقارت و زیونی خبری نیست و همه با هم آزاد و برابرند.

۱۴/۰۹/۲۰۱۹ #شمی_صلواتی

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com