مردمِ ایران در نظامِ دیکتاتوری جمهوری اسلامی عصبی ترین مردمِ جهانشدهاند. یعنی آخوندها و رهبران و مسئولینِ جمهوری اسلامی با انواعِ کمبودهایِ زندگی، گرفتاریِ اداری، ترافیکِ شهری، خدماتِفلاکت بار در روستاها، نارسایی در خدماتِ درمانی و دارویی، فقری جان فرسا برایِ بیشترِ مردمِ ایرانو نادانیِ آنها و هر خرابیای که توانستهاند در ایران طرح و اجرا کنند، اعصابِ میلیونها نفر از مردمِ ایران را آنچنان فرسودهاند که حواسِ مردمِ ایران تا آنجا که میشود از فِسادِ نظامپَرت شود و این مردم با چنین اعصابی دیگر نتوانند به هیچ چیز فکر کنند و آخوندهایِ دزدِ حاکم بر ایران و نوکرانِشان بی دردسر ایران و هرچه در ایران است، غارت کنند.
به این ترتیبساده ترین کارها در ادارههای جمهوری اسلامی یابسیار سخت و وقت گیر و پیچیده انجام میگیرد یا بی سرانجام رها میشوند، یا گاهی مردم برایِ تهیّهی ساده ترین نیازهایِ داروییو پزشکی یا دست یافتن به رِفاه یا بیمهای کوچک، آنچنان در رفت و برگشت به سازمان یا بُنگاهِ مربوطه اسیر میشوند که نا امیدانه پی گیریِ نیازشان را نه با بی خیالی امّا به ناچار رها میکنند. وَ در پیِ این ویرانگری هایِ اعصاب، اینهمه روز و شبِ عزاداریِتقویم ایران و بساطِ غم پروریِ آخوندها و سرکوبِ شادمانیِ مردم، در کنارِ فقرِ تغذیه، فرصت و شرایطِ لازم برایِ بازسازیِ مغز و حافظه و سلّولهای عصبی را از مردم میگیرد.
وَ در کنار اینهمهنظامِ جمهوری اسلامی با انواعِ سانسورِ کتاب و تلویزیون و روزنامه و اینترنتو هر ابزارِ دیگرِ دسترسی به اخبار و آگاهی تا جایی که بتواند، توانِ فکر کردن را از فرد فردِ مردمِ ایرانمی گیرد تا مردمِ ایران با آن اعصابِ خرابی که در دنیا شمارهی یک استدیگر نتوانند درست ببینند، نتوانند درست بِشنوند، حواسِشان همیشه به گرفتاری هایِشان باشد، تا نتوانند درست فکر کنند و در نهایت کاری کند که مردم از درکِ فِساد و جنایت و نقشه هایِ دزدانِ حاکم بر ایرانعاجز شوند و اگر درک کردند حافظهی آنها چنان فرسوده باشد که ماجرا را از یاد ببرند. وَاگر استثناهایی از مردم در این هزارتویِ سرکوب و دروغ و فقر و بیماری و گرفتاری وخرابی، توانستند فکر کنند و ماهیتِ نظامِ دزدانِ حاکم بر ایران را درک کنند و در حافظهشان ماند، یا نتوانند بیان کنند و اگر توانستند بیان کنند آنقدر کم تعداد باشند که در این فضایِ دروغ و تیره گی و هیاهو، صدایِشان به جایی نرسد، شنیده نشود و به آسانی از میان برداشته شوند.
امّا امروزه در ۱۳۹۸ خورشیدیسیستمِ خرابِ جمهوری اسلامی، گرفتارِ رقیبی بی شکست ۱
تمام هوشمند، همیشه و همه جا حاضر و آگاهِ کُل به نامِ زمان است که باانقلابِ رسانهها و گسترش و ارزانی و آسانیِ ابزارهایِ دسترسی به اطّلاعات و اخبار که حتّا برخی از گرفتارترینِ مردم را به اخبار و آگاهی نزدیک کرده است، روزنه هایِ آگاهی را چنان در تیررس فکر انداخته که حتّا با ویرانه هایِ اعصاب، انسان هایِ ایران رابه آگاهی فرا میخواند. وَ این آنچنانآخوندها و رهبر و مسئولینِ جمهوری اسلامیرا به وحشت انداخته کهبا وجودِ اینهمه خرابی و دزدی و کم درآمدیِ نظامِ جمهوری اسلامی، با همهی نیرویِشان میخواهند اعصابِ گرفتارِ مردمِ ایرانِ غرق در سانسور را به گونهای فلج کنند که هیچ کس نتواند به هیچ چیز فکر کند و همه در سکوت و در تماشایِ نابودیِ ایران و همه چیزِ ایران، نه چیزی ببینند و نه بشنوند و نه درک کنند و ماشین-گونه در برابرِدزدانِ حاکم بر ایران س ر فرود بیاورندتانظام و جنایتها و نقشهها و دزدی هایِ نظام تا نابودیِ کاملِ ایران ادامه یابد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.