و اما حکایت انتخابات در پیش روی ریاست جمهوری، و اینکه در این چنین ساختار و آرایش قدرت که در بالا به آن اشاره شد، خامنه ای چگونه عمل میکند. در این شرایط بغرنج، خامنه ای چه در ذهن می پروراند؟ و اینکه او تا چه حد قادر خواهد بود این انتخابات را مهندسی کند.
در سالهای ۸۴ و ۸۸ خامنه ای چالش جدی در پیش روی خود نداشت. در آن زمان تمامی لایه های قدرت به اجماع رسیده بودند که بایستی از شر اصلاح طلبان خلاص شوند. بخش میلیتاریسم، بازاریان سنتی و تازه به دوران رسیدگان تحت حمایت خامنه ای همگی در برابر دشمن خود به ائتلاف رسیده بودند. شرایط بعد از گذشت ۸ سال تغییرات بنیادی را در ساختار قدرت بوجود آورده است. امروز جنگ همه بر علیه همه است. در این شرایط خامنه ای انتخاب چندانی ندارد. از یک طرف او تحت فشار بین الملی به واسطه پروژه اتمی است و کشاندن مردم به پای صندوق انتخابات برای او بسیار حیاتی است. از طرفی دیگر او به هیچ کدام از این گزینه های در پیش روی اعتماد ندارد. عدم اعتماد او دلایل متفاوتی دارد. بر روی ۲+۱ (حداد عادل، ولایتی و قالیباف) نمی تواند حسابی باز کند، چون او به یقین میداند که مشارکت بالا مردم را به همراه نخواهد داشت و مردم به آنها اقبالی نخواهند داشت. با نوباوگان سیاسی هم ساز دشمنی سر داده است چون آنها در پی حذف کامل روحانیت هستند. با اصلاح طلبان هم ناسازگار است چون به آنها اعتماد ندارد. خامنه ای به این واقعیت پی برده است که اگر بخواهد به مشارکت بالای مردمی دست بیابد به ناچار یا بایستی از نسل سوم انقلاب (احمدی نژاد و مشائی) در انتخابات حمایت کند و یا اینکه به اصلاح طلبان، روی آورد. اولی به دلیل شعارهای پوپولیستی میتواند جلب توجه کنند و دومی به خاطر کمی رواداری سیاسی میتوانند، مشارکت گسترده مردم را به همراه داشته باشد.
و اما چرای خامنه ای این بار نمی تواند به فکر تقلب گسترده در انتخابات رئیس جمهوری باشد و خیال خودش را از این در گیرهای فکری رها سازد. اینبار این کار نشدنی به نظر میرسد اگر چه میل به آن وجود دارد. دلیل اصلی تضاد درونی بین گروههای جمهوری اسلامی است. به نظر میرسد که نسل سوم انقلاب (احمدی نژاد و مشائی) اگر به خواسته های سیاسی خود نرسند و یا اینکه اگر هر نوع تقلبی به نفع آنها تضمین نشود، دست به افشا گری گسترده خواهند زد و خواب شیرین را از چشم خامنه ای خواهند ربود. مضافا اینکه نسل سوم انقلاب (احمدی نژاد و مشائی) مدارک قابل توجه ای از فساد خامنه ای و خانواده او در دست دارند.
اگر چه مانور های سیاسی خامنه ای میتواند در ماههای درپیش روی تعیین کننده باشد ولی همزمان نبایستی از تاثیر سپاه بر روی او غافل ماند. این که سپاه به کدام جریان سیاسی اقبال نشان خواهد داد میتواند در جهت گیری خامنه ای تاثیر گذار باشد. این احتمال هم وجود دارد که سناریوی سپاه دور زدن خامنه ای درانتخابات رئیس جمهوری باشد زیرا آنها نه دغدغه مشروعیت دارند و نه مشارکت.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
خنده داره…اصولا کسایی که فضای ایران رو نمیدونن حرفاشون خنده داره…تحلیل های آب دوغ خیاری که خامنه ای همچین وهمچون ….
دوشنبه, ۲۶ام فروردین, ۱۳۹۲
کافر همه را به کیش خود پندارد!
دوشنبه, ۲۶ام فروردین, ۱۳۹۲
سلام
البته من به برخی گفته های شما اعتقادی ندارم و باید این نکته را بگویم که اگر خامنه ای می خواست مشایی را علم کند که دیگر خودش باعث نمیشد که مردم از او بدشان بیاید؟
از زمانی خامنه ای به احمدی نژاد دستور داد که مشایی را معاون اول خود نکن مردم به دلیل اتفاقاتی که افتاد و لجبازی های احمدی نژاد به طور کلی از مشایی و طرفداران دولت متنفر شدند و کاملا بعید است که خامنه ای با دانستن این موضوع باز هم از احمدی نژاد و مشایی حمایت کند.
دوشنبه, ۲۶ام فروردین, ۱۳۹۲
با سلام
تشکر از کامنت های شما عزیزان. به جاست که ذکر کنم که در دنیای نقد و نظر موضوع مطلب اصل کار است و نه حواشی آن. در همین راستا بایستی ذکر کنم که متاسفانه طرح یک نظر، حتی آب دوغ خیاری بقول پانته آ عزیز، هنوز جای خود را در حوره اندیشه ایرانی، پبدا نکرده است.
در واقع همه عزیزان در این موضوع خاستگاه مشترکی دارنند؛ بدین معنی که هنوز مسئولیت یک نقد و بررسی را پیدا نکرده اند و با جملات موجز و نارسا سعی در تخطئه یک نظر دارند. حال آنکه یک نقد جدی آنها میتوانست
خطا ها را آشکار کند و باعث یاد گیری میشد.
دوشنبه, ۲۶ام فروردین, ۱۳۹۲
متشکرم هم مطلب و هم کامنتتان جالب بود.
دوشنبه, ۲۶ام فروردین, ۱۳۹۲
کوروش خان لطفا لقمه را قد دهانت بردار .
جولان مگس در عرصه سیمرغ ؟
سه شنبه, ۲۷ام فروردین, ۱۳۹۲
حامد گرامی،
سیاست با لفاظیهای ادیبانه سر سازگاری ندارد. آن منطقی دارد که با زیباشناسی ادبیات بیگانه است. آن را در چنبر ادبیات انداختن مهجور کردن آن است. تاریخ معاصر ما شریعتی ها و آل احمد ها را به یاد دارد. آنها نویسنده های ادبی خوبی بودند ولی حیف که نوشته های ادبی خود را در سیاست آمیختند و آن شد که نالازم بود. من مطمئنم شما استعداد ادبی قابل ستایشی دارید؛ روی آن سرمایه گذاری کنید. صمیمانه آرزوی موفقعیت شما را در این حوزه دارم.
سه شنبه, ۲۷ام فروردین, ۱۳۹۲
کورش جان شک نکن موضوع خاتمی و اصلاحات در این انتخابات منتفی است چون آقا و آقایان دو بار از یه سوراخ گزیده نمیشوند مشایی هم تایید نمیشود خودشان هم میدانند ولی هدف از مطرح کردن مشایی جلب حواسها بسمت اوست تا کاندید اصلی وارد شود یکی مثل نیکزاد.بنظرم برعکس نظر شما آقا احتیاجی به حضور خاتمی هاشمی یا مشایی ندارد و با همین کاندیداهای معمولی انتخابات را به پایان میبرد.انتخاباتی مثل مجلس ۹۰
چهارشنبه, ۲۸ام فروردین, ۱۳۹۲