خبرگزاری رویترز- ۲۲تیر۹۸ با انتشار تصاویری از گردهمایی سالآنهٔ «شورای ملی مقاومت» درکمپ اشرف۳ در تیرانا پایتخت آلبانی، خبر از برگزاری این مراسم داد. در این مراسم مریم رجوی رئیسجمهورخود خوانده، سناتور جو لیبرمن و رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک و… سخنرانی کردند. انتقال مجاهدین به آلبانی و ایجاد کمپ «اشرف ۳» به دنبال انتخاب اوباما به عنوان رئیس جمهور انجام گرفت. هیلاری کلینتون- وزیر خارجۀ وقت آمریکا- به دنبال کشوری برای پذیرش مجاهدین خلقمی گشت. حمایت سعودی، اسرائیل و برخی محافل و مقامات آمریکائی (امثال بولتون) برای برنامه تغییر رژیم در ایران، مانع از منحل شدن سازمان مجاهدین خلق شد. نهایتاً، تنها کشور آلبانی وابسته به ناتو موافقت کرد تا اعضای گروه را بپذیرد. کلینتون ۱۰ میلیون دلار برای کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان برای انتقال مجاهدین خلق به آلبانی اختصاص داد. او ۱۰ میلیون دلار دیگر برای ایجادیک مؤسسۀ بازپروری [تربیت اعضا و هواداران مجاهدین برای زندگی خارج از کمپ! ] در تیرانا هزینه کرد. ۱۰ میلیون دلار دیگر به حساب سفارت آمریکا در تیرانا ریخته شد. این پول برای اسکان اعضای مجاهدین خلق در یک جامعه عادی بود که بولتون و دسیسۀ او مانع از این کار شد. به محض اینکه ترامپ انتخاب شد، پروژه بازپروری متوقف گردید و در سال بعد به مجاهدین خلق اجازه داده شد تا تجدید سازماندهی کرده فعالیتهای خود را از سربگیرند. قبل از سال ۲۰۱۶، ایران حضور دیپلماتیک در آلبانی نداشت. سفارت در آنجا صرفاً به روابط اقتصادی و فرهنگی میپرداخت. ولی در سال ۲۰۱۸، دولت آلبانی تحت نخست وزیری «ادی راما» دو دیپلمات تازه از راه رسیدۀ ایرانی را به درخواست دولت ترامپ اخراج کرد. جان بولتون این دستاورد را به رخ کشید. به دلیل حمایت آشکار ایالات متحده از مجاهدین خلق، ایران خط جبهه خود را نه در خاورمیانه بلکه در حاشیه اتحادیه اروپا برقرار کرد.
با حمایت بولتون، سناتور سابق جان مک کین، رودی جولیانی، و مجموعهای از اقلیت جنگ طلب، مجاهدین خلق توانستند یک اردوگاه تعلیماتی بسته برای مقاصد خود در آلبانی به وجود آورند.
مجاهدین که پس از روی کار آمدن خمینی با او بیعت کردند و انتظار داشتند که در ساختار سیاسی قدرت جدید جایگاهی برای خویش بیابند با دیوار انحصار طلبی وطرد خط امامیها یعنی جناح مسلط رژیم روبرو شدند. از این به بعد مجاهدین خلق به عنوان یک اپوزیسیون بورژوایی، در دشمنی با رژیم فقها، مسیری را انتخاب کردند که میتوان آنرا سقوط به قهقرای اپورتونیسم خواند. «کسب قدرت» از هر راهی، محور استراتژی مجاهدین گردید. نزدیکی و اتحاد با بنی صدرو لیبرالهای حکومتی از یکسو واستفاده از تروریسم و مبارزۀ مسلحانۀ زودرس از سوی دیگر این شتاب اپورتونیستی را برای کسب قدرت رقم زد که برای آن بهای انسانی سنگینی پرداختند و بهانهای به دست رژیم خونخوار خمینی برای تشدید سرکوب دادند. شکست استراتژی مجاهدین در داخل، با از هم پاشیده شدن سازمان و قتل رهبران تاریخی آن، راهی بجز تبعید و مهاجرت برای کادرها واعضا و هواداران جان به در بردۀ آنان از کشتارهای دۀ ۶۰ باقی نگذاشت. جنگ ایران و عراق و قرار گرفتن رجوی در کنار صدام حسین باردیگر به روشنی این استراتژی بغایت اپورتونیستی را به نمایش گذاشت. با پایان گرفتن جنگ ۸ ساله، عملیات بی خردانۀ «فروغ جاویدان» که به از از دست دادن هزاران نفر از نیروهای مجاهد منجرشد، بازتابی ازتوهمات و جاه طلبیهای یک رهبری به دور از واقعیات بود که از قربانی کردن هزاران نفر برای «حماسه سازی» و شهید نمائی ابائی نداشت. این عملیات شکست خورده، همراه با کشتارهای اعضا و هواداران مجاهدین خلق در زندانهای رژیم ددمنش جمهوری اسلامی در تابستان ۱۳۶۷، نقطۀ عطفی بود که بواسطۀ آن مجاهدین، تنها با تغییری تاکتیکی و تعویض تعرض مستقیم با قراردادن خود به عنوان ابزاری دردست غرب بویژه آمریکا در جدالشان علیه جمهوری اسلامی، همان استراتژی «کسب قدرت» به هر طریق را دنبال کنند. مجاهدین با از دست دادن پایگاههای مردمی خودشان در داخل، بیش از پیش برای پیشبرد استراتژی کسب قدرت به هر قیمت به دست راستی ترین افراد و جریانهای غربی متوسل شدند.
همزمان با این عملکرد، تحولات داخلی این سازمان در جهت تثبیت یک سازماندهی عمودی با قدرتی انحصاری و تقریبا ولائی، مبتنی بر کیش شخصیت در وجود شخص رجوی و با “غیبت ” او در وجود همسر ایدئولوژیکش مریم، ما نه با یک سازمان معمولی بورژوائی که با یک فرقۀ (سکت) ارتجاعی روبرو هستیم که در آن اعضا و هوادارانش سربازانی گوش به فرمان رهبرانی هستند که هر نافرمانی و اعتراض و یا حتی هر شک و تردیدی را نسبت به خط ومشی سازمان نه تنها روا نمیدارند بلکه صاحبان آن را مستحق مجازاتهای سخت میدانند. اشغال عراق توسط آمریکا و بیعت رهبری مجاهدین با آنها وبدنبال خارج کردن آنها از زمرۀ سازمانهای تروریستی- (مجاهدین خلق از سال ۱۹۹۷ به عنوان یک گروه تروریستی ثبت شده بودند) – که سازمان مجاهدین آن را به عنوان پیروزیهای بزرگ استراتژیک تحویل هوادارانش میدهد، مسیر بی بازگشتی بر این سقوط به قهقرای اپورتونیسم گشود.
همایشِ آلبانی در پی گردهماییهای پاریس بیشتر به نمایشهای تلویزیونی و انتخاباتی غرب شبیه است که هدفی جز نمایش و خود فروشی در مقابل ارتجاعی ترین نمایندگان امپریالیستی و ایجاد توهم دربین معدود هواداران باقی ماندۀ آنها ندارد. نگاهی سریع به مواضع شرکت کنندگان در این «همایش ها» و گزارشهای منابع گوناگون میتواندتصویر روشن تری از وضعیت امروزی این سازمان به دست دهد وتحلیل ما را ثابت کند. تارنمای اینترنتی مجله “اشپیگل” گزارشی اختصاصی در مورد کمپ سازمان مجاهدین خلق در آلبانی منتشر کرده است. کمپ مجاهدین خلق در آلبانی مساحتی معادل حدود ۵۰ زمین فوتبال دارد و حدود دو هزار نفر ساکن آن هستند. اشپیگل نوشته است که فاصله این کمپ تا رستورانها و بارهای مرکز تیرانا، پایتخت آلبانی، حدود ۳۵ دقیقه با ماشین است. اما کسانی که موفق شدند از آن بگریزند، گفتهاند بسیاری از ساکنان کمپ اجازه ندارند گوشی همراه، ساعت یا تقویم داشته باشند و به نوشته اشپیگل آنها “در کپسول زمان” زندگی میکنند. مصطفی محمدی مرد ۶۲ سالهای است که به اشپیگل گفته است، دخترش سمیه ساکن این کمپ است. او گفته است که دختر ۳۸ سالهاش برخلاف میل خود و به اجبار در این کمپ است. مصطفی محمدی ساکن کاناداست. او که سال گذشته به امید دیدن دخترش چند ماه ساکن آلبانی شده بود به اشپیگل گفته است: «من هیچ کاری به کار سیاست ندارم، فقط میخواهم دخترم را ببینم.»
اشپیگل نوشته است که نگهبانان کمپی که دور تا دور آن حصار کشیده شده، به هیچکس اجازه نمیدهند مقابل در ورودی کمپ توقف کنند چه رسد به اینکه داخل آن شوند. نگهبانان به گزارشگر اشپیگل گفتهاند که درخواست مصاحبه بفرستد تا زمانی را برای مصاحبه هماهنگ کنند، اما سپس به درخواست اشپیگل پاسخ ندادهاند. وکیل این سازمان هم حاضر نشده است به پرسشهای اشپیگل در مورد سمیه پاسخ دهد. اشپیگل نوشته: روشن است که میان ایران و سازمان مجاهدین جنگی تبلیغاتی در جریان است و هر طرف دیگری را به دروغگویی متهم میکند. اما کسانی که از کمپین مجاهدین در آلبانی گریختهاند، از شکنجه، اجبار به اعتراف به رویاهای جنسی خود در نشستهای عمومی و اجبار به سر کردن روسری گفتهاند. سخنگوی سازمان مجاهدین خلق آلمان در پاسخ به اشپیگل تمام اتهاماتی که اعضای سابق این سازمان مطرح کردهاند را تکذیب کرده و آنها را مزدوران اطلاعاتی ایران خوانده است. اما اشپیگل نوشته است که برای تهیه گزارش خود با ۱۵ عضو سابق سازمان مجاهدین خلق گفتگو کرده، با برخی چندین ساعت، و نقاط مشترک قابل توجهی در داستانهای زندگی آنها دیده است. در این گزارش تأکید شده که سازمان مجاهدین خلق شبیه یک فرقه سیاسی است که به سختی میتوان از آن گریخت.
در گزارشی دیگر در مجلۀ ایندپندنت از قول یک شهروند آلبانیائی که مؤفق شده بود از کمپ اشرف ۳ بازدید کند، این اردوگاه را به بزرگترین خانۀ سالمندان در جهان تشبیه کرده است. جاذبه اصلی کنفرانس امسال وسال گذشته درپاریس، یکی دیگر از حامیان سالیان مجاهدین خلق، شهردار سابق نیویورک رودی جولیانیRudy Giuliani وکیل شخصی کنونی دونالد ترامپ بود. او خطاب به جمعیت گفت: “ملاها باید بروند. آیت اللهها باید بروند. و آنان باید با یک دولت دموکراتیک که خانم رجوی آن را نمایندگی خواهدکرد جایگزین شوند”. جولیانی همچنین کار “هستههای مقاومت” مجاهدین خلق در داخل ایران را ستود، و آنان را به خاطر برگزاری موج اخیر اعتراضات در برابر وضعیت بد اقتصادی مورد تشویق قرار داد. او گفت: “این اعتراضات اتفاقی نیستند، آنان توسط بسیاری از افراد ما در آلبانی هماهنگ شدهاند. ” جولیانی، بولتون و درگذشته جان مک کینJohn McCain در میان سیاستمداران آمریکایی هستند که به آلبانی سفر کردند تا حمایت خود از مجاهدین خلق را نشان دهند.
نیتگینگریچ (بالا چپ)، جان بولتون (بالا راست)، جان مک کین (پایین چپ) و «رودی جولیانی»، (پایین راست) در کنارمریم رجوی
اشپیگل رهبر مجاهدین خلق، مسعود رجوی را شبحی خوانده که از سال ۲۰۰۳ تا کنون کسی او را ندیده و حتی روشن نیست که هنوز زنده است یا نه. همسر او مریم رجوی که رهبری مجاهدین خلق را بر عهده دارد ظاهرا میان کمپ این سازمان در آلبانی و دفترش در پاریس در رفتوآمد میکند. سازمان مجاهدین خلق در وب سایت خود مدعی شده خواستار دمکراسی، حقوق بشر و جدایی دین از حکومت در ایران است. در ادامه بر مشارکت گروههای سیاسی، تشکیل ائتلاف و آزادی برگزاری تجمعات تأکید شده و در یک طرح ده مادهای برای آینده ایران آمده است که وقتی این سازمان به قدرت رسد، همه چیز بهتر میشود.
اشپیگل در گزارش خود نوشته، آنچه ساکنان سابق کمپ مجاهدین خلق میگویند با این ادعاها همخوانی ندارد. این کمپ بیشتر به یک زندان شبیه است. دولت آمریکا رسمأ میگوید با وضع دوباره تحریمهای این کشور علیه ایران، تصمیم دارد با “افزایش حداکثری فشار” فعالیتهای اتمی ایران و برنامه موشکی این کشور را محدود کند و همزمان نفوذ جمهوری اسلامی در سوریه، عراق و یمن را کاهش دهد.
اما اطرافیان رئیسجمهور آمریکا مانند جان بولتون و مایک پمپئو بیپرده از تغییر رژیم در ایران سخن میگویند. آنها برای “مجاهدین خلق” نقشی کلیدی در نظر گرفتهاند. “نویه تسورشر تسایتونگ” این پرسش را مطرح کرده است که آیا مجاهدین خلق گزینه درستی برای غرب هستند؟
این شک و تردیدها در میان سیاستمداران غربی در بارۀ مجاهدین، نه از سر دلسوزی و همراهی با مردم ایران، که منطبق با منافع جناح بندیهای گوناگون امپریالیستی است که به دنبال متحدانی از میان حاکمیت به ویژه جناح به اصطلاح اصلاح طلب واپوزیسیونهای لیبرال- مذهبی قانونی و غیر قانونی تا طیف هائی از سلطنت طلبها ونیروهای بورژوائی دست راستی در میان اقلیتهای قومی و ملی هستند. رقابتها و خوش رقصیهای این طیف رنگارنگ برای عکس انداختن با سیاستمداران غربی و شرکت در کنقرانسها و نشستهای نمایشی و یا واقعی آنان، به نمایشی رقت انگیز از چاکر منشی و گدائی حمایت بدل شده است. دراین میان مجاهدین که بواسطۀ اتخاذ سیاستهای آشکارا اپورتونیستی که در بالا شرح دادیم و برنامهای صد در صد بورژوائی در راستای منافع سرمایه داری نولیبرال، در بزنگاههای مهم جنبش تودهای در این ۴۰ سال در مقابل منافع تاریخی کارگران و زحمتکشان ایران قرار گرفته و به این واسطه نفوذ و پایگاههای مهمی را در میان آنها از دست دادهاند. گوی رقابت را از حریفانش در خوش رقصی ربودهاند.
اما حامیان “مجاهدین خلق” نظر دیگری دارند. برنارد کوشنر، وزیر امور خارجه سابق فرانسه [ و از لابیهای مهم اسرائیل درفرانسه]، مجاهیدن خلق را “نمونهای برای کل خاورمیانه” میداند. اوکه ازطراحان اصلی تز دخالتهای “انسان دوستانه” در کشورهای «بحران زده» و از مدافعان حمله به عراق وبوسنی ولیبی بوده است.
میشل آلیوماری رئیس هیأت روابط با شبه جزیره عربی در پارلمان اروپا، وزیر ارشد، وزیر دفاع، وزیرکشور و أمور خارجه در دولت سابق فرانسه، اعلام کردکه: «خانم رجوی شما زنی شجاع هستید، به ارزشهایی میپردازید که ارزشهای ما هم هستند.» آلیوماری در حالی از ارزشهای مشترکش بامریم رجوی صحبت میکند که خودش در مقام وزیرخارجۀ دولت دست راستی فرانسه، ۳ روز قبل از سقوط بن علی دیکتاتور سابق تونس ودر جریان مهمترین شورش تودهای «بهارعربی» این موضع ” درخشان” و “مترقی” را بیان کرد که «نیروهای ضد شورش فرانسه که مهارتشان درهمه جهان شناخته شده است میتوانند به حل مسائل امنیتی از این گونه کمک کنند.»
اپوزیسیون یا “فرقهای” سیاسی؟
مجاهدین خلق پس از شکست در جبهه نبرد با ایران به اردوگاه اشرف در عراق عقبنشینی کرد و مسعود رجوی دستور “انقلابی ایدئولوژیک” را صادر کرد که در پی آن تمام اعضای “مجاهدین خلق” به تجرد متعهد شدند. از اسناد انتشار یافته بر میآید که «سمت گیری اعضای مجاهدین، در شرایط پیچیدهٔ مبارزه با جمهوری اسلامی، بجای یک زندگی معمول که بطور مشخص برای زنان متضمن قید و بندهای زندگی خانوادگی است، همچنان باید در جهت آرمان آزادیخواهانه و رهبری عقیدتی باشد. او معتقد است که برای استمرار مبارزه در شرایط جدید باید با آرمان خود پیوند برقرار نمود. مریم رجوی این حرکت را برای ادامه یافتن حیات مبارزاتی سازمان مجاهدین خلق ایران ضروری میداند. سیاستی که به تفکیک جنسیتی و مسخ روابط انسانی و عاشقانه بین زنها و مردان منجر گردیده و به این نتیجۀ هولناک رسیده که: عشق همه آنها میبایست معطوف به مسعود و مریم رجوی میشد که مجاهدین خلق در سال ۱۹۹۳ او را به عنوان رئیسجمهوری خود انتخاب کردند. نامههای بیعت مجاهدین، بخوبی هدفهای این «انقلاب ایدئولوژیک» را نشان میدهدکه همانا تحلیل در سازمان و رسیدن به «عالی ترین مدارج اعتماد تشکیلاتی و انحلال در سازمان» است. (از نامۀ عباس مدرسی فر)
نهایتاً با پیشنهاد مریم رجوی برای ازدواج با مسعود رجوی حلقهٔ آخر انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین کامل شد و در ۳۰ خرداد ۱۳۶۴ با مراسمی که در اورسواواز در شمال پاریس برگزار شدبه اطلاع عموم رسید https://www. iran-pedia.org/) – مشاهدات خبرنگاران و گواهانی که موفق به خروج از سازمان شدهاند، حکایت از این دارد که در اردوگاه “مجاهدین خلق” تفکیک جنسیتی شدید حاکم است. رابطه دوستانه یا مکالمات شخصی، استفاده از رادیو، روزنامه یا تلویزیون برای ساکنان اردوگاه ممنوع است. دیدهبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۵ میلادی گزارشی از وضعیت کسانی تهیه کرده بود که به دلیل ترک “مجاهدین خلق” به شدت تحت فشار بوده و گاه زندانی و شکنجه شده بودند.
به نوشته نویه تسورشر تسایتونگ، “مجاهدین خلق” در مقابل، تمام این گزارشها را رد میکند و منتقدان خود را جاسوس ایران میخواند. این گروه حتی رسانههای غربی را هم که گزارشی انتقادی در مورد “مجاهدین خلق” تهیه کردهاند، به همکاری با جمهوری اسلامی ایران متهم میکند. اما همکاریهای جاسوسی- سیاسی خود وهمراهی با سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا در منطقه را عین خدمت به مردم ایران جا میزنند.
مجاهدین خلق پس از حمله آمریکا به عراق به فهرست گروههای تروریستی آمریکا افزوده و خلع سلاح شدند. اردوگاه آنها بارها هدف حملات شبهنظامیان شیعه مورد حمایت ایران قرار گرفت تا اینکه با مداخله آمریکا در سال ۲۰۱۳ حدود سه هزار نفر از آنها که هنوز ساکن عراق بودند به آلبانی مهاجرت کردند. سخنرانی یکی از زنان مجاهد به نام «مژگان» یا «خواهر مژگان» در همین کنفرانس اخیر نمونۀ روشنی از رابطۀ مجاهدین با آمریکا بعد از حمله به عراق وهمچنین مجیز گویی آنها از این ارباب جدیدشان است..
او میگوید: «من میخواهم ۳خاطره برایتان بگویم که همگی جزیی از همین تاریخچه و نمایشگاه است: اولین خاطره که تلخ و دردناک است، بمباران شدید مجاهدین و همه قرارگاهها و مراکز آنها در مارس و آوریل ۲۰۰۳ است که به درخواست آخوندها صورت گرفت و با نامگذاری تروریستی مجاهدین توجیه میشد. بیش از ۵۰نفر کشته و تعداد خیلی بیشتری مجروح شدند.
این در شرایطی بود که ارتش آزادیبخش ۱۹. ۷۶۱قطعه سلاح آماده شلیک داشت. شامل ۸۲۰تانک و خودروی زرهی و ۵۱۰قبضه توپخانه و نزدیک به ۲۰هزار تن انواع مهمات.
اما در کمال تعجب، فرمانده ارتش آزادیبخش، مسعود رجوی، فرمان داد که نباید بهطرف نیروهای آمریکایی شلیک شود. حتی یک گلوله هم از طرف ما شلیک نشد. حرف آقای رجوی این بود که دشمن ما فقط رژیم آخوندهاست، نه آمریکا. فرمان بعدی آقای مسعود رجوی که اجرای آن در آن زمان برای رزمندگان آزادی خیلی سخت بود، دادن داوطلبانه همه سلاحها بود. همه سلاحها و مهمات به نیروهای آمریکایی تحویل داده شد که سنتکام آنرا در اطلاعیهاش با قدردانی از ما اعلام کرد. سالها گذشت تا ما فهمیدیم رهبری مقاومت، تاریخ جنبش ما را به درستی نوشته است. تلاشهای بعدی شما، از جمله حضور امروزتان در اینجا، همین را نشان میدهد.»
سازمان مجاهدین خلق حاضر به روشنگری و ارائه پاسخ به پرسشهای انتقادی در باره گذشتهاش نیست و خود را قربانی تبلیغات دروغین میخواند. این گروه منتقدان خود را به حمایت از سرویسهای اطلاعاتی ایران متهم میکند که چندی پیش برنامهای برای جاسازی مواد منفجره در تجمع آنها در پاریس داشتند.
مارتین پاتزلت، نماینده مجلس فدرال آلمان از حزب دمکرات مسیحی که ماه اکتبر همراه هیئتی از اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی بازدید کرد، فعالیت این سازمان را در اینترنت برای انتشار ایدههایش مشروع خواند و اطمینان داد که همه ساکنان اردوگاه “داوطلبانه” آنجا هستند. او گفته بود که زندگی اردوگاه بر اساس تفکیک جنسیتی با ساعت کار و مقررات سخت است، اما هیچ اجباری برای ماندن وجود ندارد و ساکنان اردوگاه میتوانند هر زمانی که بخواهند آنجا را ترک کنند.
اما دولت فدرال آلمان میگوید شواهدی مبنی بر ممنوعیت تماس اعضای “مجاهدین خلق” با خارج از اردوگاه دیده میشود.
دولت آلمان در پاسخ خود به درخواست حزب سبزها در مورد “مجاهدین خلق” در ماه سپتامبر، این گروه را گروهی با رهبری “اقتدارگرا” توصیف کرد که از زمان تأسیس خود تا کنون “استفاده از خشونت را به عنوان ابزاری مشروع برای دستیابی به اهداف خود” میبیند.
پرداخت پول برای “خرید” سیاستمداران:
بیژن جیرسرایی، نماینده حزب لیبرال در مجلس فدرال آلمان، حمایت از مجاهدین خلق را “اشتباه” میداند و معتقد است حمایت سیاستمداران غربی «از گروهی که پشتوانهای در ایران ندارد، اشتباه است.
او حمایت از “مجاهدین خلق” در آلمان را یک “معما” خوانده است. جیرسرایی تأکید کرده که حمایت از مجاهدین خلق بدون اطلاع از پیشینه این گروه “حماقت محض” است. او به کسانی که از این سازمان حمایت میکنند توصیه کرده که مطالعه کنند.
روزنامه سوئیسی “نویه تسورشر تسایتونگ” نوشته عدم اطلاع میتواند یک دلیل حمایت از مجاهدین خلق باشد، اما دلیل دیگری هم وجود دارد: مجاهدین خلق به سیاستمدارانی که از آنها حمایت میکنند، پول میدهند.
به نوشته “واشنگتن پست” و “اینترسپت” سیاستمدارانی مانند رودی جولیانی برای شرکت در هر نشست “مجاهدین” خلق حدود ۵۰ هزار دلار پول گرفتهاند.
دانیل بنجامین هماهنگ کننده پیشین مرکز فعالیتهای ضد تروریستی دولت آمریکا به “نیویورک تایمز” گفته است: «مجاهدین خلق تلاش میکنند هر کسی را که میتوانند، بخرند.» او گفته است: «برای یک سیاستمدار بازنشسته کمتر پیش میآید که تلفن زنگ بزند و کسی آنسوی خط بگوید برای شرکت او در یک نشست ۱۵ هزار تا ۲۰ هزار دلار پرداخت میکند.
با این توضیحات که در بالا از میان نقل قولهای طرفداران و مخالفان خارجی مجاهدین و گزارشهای نشریات گوناگون بر شمردیم، ماهیت سخنان شرکت کنندگان در این همایش که در میان آنها لابیهای مشهور طرفدار اسرائیل و عربستان فراوانند و همگی از طرفداران پر وپا قرص تحریمها و دخالت نظامی برای بر انداختن جمهوری اسلامی و جانشین ساختن آن با بدیلی دست ساختۀ خودشان (در این مورد سازمان مجاهدین خلق ایران) هستند، بر هیج کس نمیتواند پوشیده بماند. مجاهدین خلق، با برنامهای صد در صد نو لیبرالی که در آن بازار آزاد و رفع محدودیتهای تجارت آزاد، تقدیس شده است (برنامۀ ۱۰ مادهای مریم رجوی) و ارائۀ تصویری خیالی ازبه اصطلاح کانونهای شورشی طرفداران مجاهدین در ایران و ارتش آزادی بخش در خارج برای سرنگونی رژیم و “نجات ایران” با کمک دخالت همه جانبۀ غرب به ویژه آمریکا و متحدان ارتجاعیش در منطقه چون عربستان و اسرائیل، یکسره به نیروئی ارتجاعی و دست نشانده تبدیل شدهاند. سیاست ارتجاعی رژیم ددمنش جمهوری اسلامی برای تداوم بقای ننگین این رژیم و گسترش نفوذ و هژمونی خواهی منطقهای او (یعنی هژمونی طلبی بورژوازی بوروکراتیک – نظامی حاکم با ایدئولوژی پان اسلامیستی شیعی) گاه در تقابل با یکه تازیها، زیاده خواهیها و تهاجمهای امپریالیسم و نیروهای ارتجاعی منطقهای قرار میگیرد. اکنون در یکی از این لحظات تاریخی درگیری میان نیروهای ارتجاعی رنگارنگ در خاورمیانه به طور کلی و بویژه در خلیج فارس و ایران هستیم. درگیری میان نیروهای ارتجاعی با یکدیگر پدیدۀ تازهای نیست و در تاریخ همۀ کشورها و در سطح بین المللی بسیار مشاهده شده است. نکته اینجاست که کارگران و زحمتکشان و تمام دموکراتها و نیروهای خواهان استقلال ایران، هیچ منفعتی در دفاع از این یا آن ندارند. مبارزه برای سرنگونی رژیم جهل و سرمایه فقط و فقط باخواست آزادانه و به دست مردم ایران و در رأس آن طبقۀ کارگر و دیگر زحمتکشان شهر و روستا میتواند و باید انجام بگیرد. “بدیل” سازیهای امپریالیستی و بورژوائی وتحریمها و دخالتهای نیروهای متجاوز خارجی همان طور که تاریخ گذشته و معاصر در عراق و افغانستان و یمن و…. نشان داده است هیچ هدفی جزتداوم سلطۀ سرمایه و حفظ وضعیت موجود برای تضمین سود حداکثر برای سرمایه داری جهانی ومتجاوران ندارد و تمام شعارهایشان راجع به دموکراسی و حقوق بشر وآزادی و عدالت اجتماعی… لفاظیهای بی محتوائی بیش نیستند. مجاهدین خلق نمیتوانند با تکراراین لفاظیها مردم ایران را فریب دهند. دم خروس بیشتر از آن هویدا شده است که بتوان آنرا پنهان کرد.
بهزاد مالکی – مرداد ۱۳٩٨
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.