چهل سال است که هموطنان اهل سنت همچون دیگر مردم ایران، به بهانههای مختلف با سرکوب، اعمال محدودیت، بازداشت، شکنجه و اعدام روبرو بودهاند. سه سال پیش در چنین روزی ۲۵ زندانی عقیدتی – سیاسی اهل سنت پس از سالها زندان و شکنجه، به وحشیانه ترین شکل به چوبههای دار سپرده شدند. جا دارد که با یادی از آنان که بیگناه بر بالای دار رفتند، نام و خاطرهاشان را گرامی بداریم.
باشد تا در ایرانی آزاد، صلح، دوستی و عدالت جایگزین نفرت، زندان و اعدام گردد و ملت بزرگ ایران با هر دین، عقیده و مرامی در آزادی زندگی کنند.
صبح روز یکشنبه ۱۱ مرداد ماه ۹۵، در زندان رجایی شهر جلسهای توسط مقامات قضایی تشکیل شد. بعدازظهر همان روز کلیه هواخوریهای زندان رجایی شهر بسته شد و وضعیت آماده باش در زندان برقرار گردید. گارد ویژه زندان مسئولیت کنترل امور را به دست گرفت. مأموران به سالن ۱۰ این زندان یورش برده و تمامی زندانیان عقیدتی – سیاسی اهل سنت محکوم به اعدام را با ضرب و شتم به سلولهای انفرادی منتقل کردند. دهان این زندانیان با چسب بسته شده و بر سر آنها کیسهای انداخته بودند تا صدای فریادهایشان به کسی نرسد. زندانیان عقیدتی – سیاسی برحسب آئین خود، روزه بودند.
صبح روز دوشنبه ۱۲مرداد ماه، ۲۵ زندانی را به دار آویختند. به خانوادههای آنها اجازه آخرین دیدار داده نشد و تنها تعدادی از آنها توانستند پیکر فرزندانشان را پس از اعدام مشاهده کنند. برای این جانباختگان قبرهایی از پیش توسط وزارت اطلاعات و ماموران امنیتی آماده شده بود و این خانوادهها بدون هیچ مراسمی و بدون حضور اعضا و بستگانشان فقط توانستند عزیزان خود را دفن کنند.
هنگام بازگشت خانوادەها از خاکسپاری فرزندانشان در تهران، مأموران وزارت اطلاعات در گردنه صلوات آباد جلوی ماشینهایشان را گرفته و آنها را تهدید کردند که اجازه صحبت با هیچکس در مورد مشاهداتشان را ندارند. گزارش خانوادهها حاکی از این بود که فرزندانشان را قبل از اعدام شکنجه کرده بودند و آثار شکنجه بر پیکر آنها نمایان بود.
اسامی زندانیان عقیدتی – سیاسی اعدام شده، شهرام احمدی، خالد منصوربلاغی (کاوه ویسی)، پوریا محمدی، امید محمودی، مختار رحیمی، بهمن رحیمی، یاور رحیمی، محمد غریبی، کاوه شریفی، آرش شریفی، محمد کیوان کریمی، طالب ملکی، بهروز شاه نظری، کیوان مومنی فر، وریا قادری، عالم برماشتی، شاهو ابراهیمی، امیدپیوند، آدریس نعمتی، احمد نصیری، فرزاد هنرجو، امجدصالحی، حکمت عراقی، حمزه عراقی و علی عراقی بود.
اکثر این زندانیان طی سالهای ۸۸ تا ۹۰ در کُردستان توسط مأموران اطلاعاتی دستگیر و بدون دسترسی به وکیل و یا ارتباط با خانوادههایشان، برای چندین ماه در سلول انفرادی زیر شکنجه بودند. آنها را در دادگاههای کوتاه مدت و غیرعلنی ۵ تا ده دقیقهای به اعدام محکوم کردند.
شهرام احمدی، زندانی ۲۹ ساله نیز در زمره این اعدام شدگان بود. مادر بیمار او قدمخیر فرامرزی پیش از این داغ اعدام فرزند دیگرش بهرام احمدی را به دل داشت. شهرام در یکی از نامههایش چنین نوشته بود:
«آرزو دارم که مثل یک انسان، مثل یک متهم، در یک دادگاه عادلانه محاکمه شوم، وکیلم را دیده باشم، او پروندهام را خوانده باشد، شکنجهگرم کنار قاضی نایستاده باشد، قاضی خشمگین نباشد، قاضی نگوید یا از مملکت شیعه میروید، یا میمیرید، دادگاه از پنج دقیقه بیشتر باشد و من اجازه صحبت کردن داشته باشم.»
از شهرام احمدی تعدادی کاردستی به جا مانده است. او پیام «نه اعدام» را بر روی سنگ حک کرده است که روح بلند او برای عدالت و لغو حکم اعدام را نشان میدهد.
یادگاری دیگری نیز از زندهیاد مختار رحیمی به جا مانده است. مختار رحیمی کارهای دستی درست میکرد و از این طریق کمک خرج خانواده خود بود. او به این وسیله قسمتی از معاش خانواده را تامین میکرد.
ما ز هر صاحبدلی یک رشته فن آموختیم
عشق از لیلی و صبر از کوهکن آموختیم
گریه از مرغ سحر، خودسوزی از پروانهها
صد سرا ویرانه شد تا ساختن آموختیم
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.