ممی جون غصه چرا، ملخک جستم و جستم
بنمای رخ و بگشای لب، برده تکرار تو هستم
ملای شیاد و آخوند جلاد، آخ جون انتخاباد
تو فقط مومو کن مملک، من خودم گاو پرستم
خبر آمد عاقد دربار، تمدن ها وصلت می دهد
اخته سالار، دین و مردم یکجا وحدت می دهد
از کرامات شیخ وقیح همین بس
امید و نسل ها زیر ضربت می دهد
بازفصل شعبده و مکاراعظم مشغول کار
عرق جبین وعرق ملی و شیخ فداکار
در دیزی باز گشته و سید حاجی
با خون گشنگان می کند افطار
در این صحنه پیکار من چرا بیکار نشستم
از قول دکارت من فکر می کنم پس هستم
حال که ممی بر بی شرمی خود می کند اصرار
رای که میدم حتما ولی این بار با فینگر شستم
آرش فضیلت
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.