چنین روزی در چند سال پیش(مجموعه تیرماه)
درمجموعه تیرماه به موضوعاتی مانند:
برجام۲،قطعنامه۵۹۸،ماکیاولیسم آخوندی، دمکراسی آخوندی،دادگاه ویژه روحانیت،دادگاه انقلاب،دادگاه خلخالی،تعطیلی روزنامه سلام، خودکشی سعید امامی،مدرسه حقانی،انقلاب فرهنگی،قانون خدا،تفکر مصباح، مرجع تقلید شدن خامنه ای،هاشمی رفسنجانی،بنی صدر،جبهه ملی،آذری قمی،بازرگان،رجبعلی مزروعی،انجمن صنفی روزنامه نگاران،بی.بی.سی،واستحاله شدن انقلاب و…پرداخته ایم.
چهل سال از انقلاب۵۷ گذشته و فکر می کنم درموارداساسی و بنیادی هنوز درجامی زنیم.
ممکن است کارهای مثبتی هم باشد؛اما من آنهارااستثنای این انقلاب می دانم نه قاعده.آن انتظاری که از بهمن ۵۷ می رفت حاصل نشد…
نظام ولایت فقیه در صداوسیما و تبلیغات و سخنرانی های حکومتی خود،استثناها راقاعده نشان می دهد؛وبدین وسیله غَش در معامله می کند.در حالی که واقعیت و عینیّت جامعه خلاف آن است.آنچه انتظار از انقلاب-که پسوند اسلام را هم یدک دارد-بوجود آمدن این وضعیت نبود!واین بدلیل ناکارمدی در مدیریت و سلطه ی یک شخص(ولایت فقیه)،جهل ولُمپنیسم وریاکاری در اداره اموراست…ونه فقط تحریم!
نگاه به گذشته برای تدبیردر آینده است،که از یک سوراخ چندبار گزیده نشویم!
آنچه دراین مجموعه می خوانید براساس حضوردربطن حوادث،شناخت ودیدگاه نویسنده با عینک«نیمه خالی دیدن لیوان»است.
این مجموعه پیشترجداگانه درتلگرام وفیس بوک درروزخودمنتشرشده است.اما بدلیل سانسور وفیلترینگ وآزارشنودی رصدکنندگان امنیتی که سعی دارند برخی راازدیدهاپنهان کنندوبرخی رامثل بادکنک باد،مطالب دردسترس همگان آنچنان که بایدقرار نگرفت،لذااینجایکجا تقدیم می شود.تابعدبرویم سراغ مردادماه.
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
تیرماه یکهزاروسیصدونودوهشت

t.me/shourimohammad
https://www.facebook.com/assize.mahkame

چنین روزی در چند سال یش
۱تیر۱۳۵۸
دادگاه خلخالی
روزنامه انقلاب اسلامی۱تیر۱۳۵۸
حجت الاسلام خلخالی درموردوضع دادگاه هاومحاکمات گفت:
دادگاه مااصولاشباهتی بادادگاه های غربی ندارد.دادگاه درشرایط بسیارساده ای تشکیل می شودو شاهدین هم حضور دارند واز وکیل وغیره هم خبری نیست
پاورقی:
درابتدای انقلاب دادگاه هافله ای ودر کمترین زمان حکم انقلابی صادرمی کردند.واگرزمان،افکارعمومی وجهان معترض نبود،همان رادرحال حاضرادامه می دادند.اصولا درعرف حکومت اسلامی دادگاهی باحضور وکیل مدافع وشرایط امن برای متهم وجودندارد.اینهاازاحکام مستحدثه است که بالاخره درجمهوری اسلامی به حکومت تحمیل شد.در دهه۶۰بسیاری فله ای اعدام شدند.از جمله اعدام های سال ۶۷که آیت الله منتظری آنراجنایت نامید.نگارنده این سطوردرسال ۶۵توسط دادگاه ویژه روحانیت درکمتراز۱۰دقیقه(درحالی که۱۶ماه زیرتیغ بازجویی وبلاتکلیف بودم،بدون اعلان قبلی وبااین فکرکه دوباره برای بازجویی می روم)باتنی بیمارکه ماههاازشدّت تورم درناحیه گردن دردمی کشیدم،محاکمه شدم.همان افرادهنوزدرراس قوه قضائیه هستند.الان هم درپرونده های مهم به هیچ وکیلی حق دخالت نمی دهند.
یکم تیرماه نودوهشت
چنین روزی درچند سال پیش
۲تیر۱۳۷۸
متهم محکوم به خودکشی شد!
هفته نامه عصرما۲تیر۱۳۷۸
محمدنیازی(رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح ):
عاملان اصلی باتوجه به تحقیقات انجام گرفته مصطفی کاظمی،مهردادعالیخانی، خسروبراتی وسعیدامامی هستند.باوجود مراقبت های ویژه ای که ازسعیدامامی یکی ازعوامل اصلی ومحوری این قتلها به عمل می آمدوی روزدوشنبه۳۰خرداد ۱۳۷۸خودکشی کرد.
پاورقی:
خودکشی سرنخ ها،بالاخص درپرونده های مهم(مثل حادثه نخست وزیری)به یک امرعادی درزندان های ج.ا.مبدل شده،گویی قاضی برای متهم حکم خودکشی صادرکرده است!نظام ولایت فقیه باشناخت اززندان های دوره پهلوی ودریاقت تجربه آنهاوبامجهزشدن به پیچیده ترین وسائل فنی و( شنود)پراز رمزورازاست وباآنچه که درصداوسیما وسریال هامنتشرمی شود تفاوت فاحش دارد.وتنها با بسرآمدن تاریخ مصرفش آن رازآشکارخواهدشد!وباندهایی که با هدایت ازدل مدیریت قوه قضائیه و نهادهای امنیتی دردرون زندان هابوجود آمده اند:باندهای موادمخدر،فحشا،قاچاق انسان،پولشویی وقتل زندانیان توسط دیگرزندانیان. ازکسانی که متهم به صدور احکام ناعادلانه،شکنجه و اعدام های ناحق هستندو سالهادرخانه قوه قضائیه سکونت کرده وبه هیج نهادی هم پاسخگونیستند نباید انتظارعدالت واصلاح داشت( هفته قوه قضائیه)
دوم تیرماه نودوهشت
چنین روزی در چند سال پیش
۴تیر۱۳۶۱
انقلاب سوم!
[کتاب درمکتب جمعه،ج۵ش۵۳،خطبه نماز جمعه]هاشمی رفسنجانی:
جریان این حادثه(انفجار حزب جمهوری اسلامی)وحوادث قبل ازآن که درمجلس اتفاق افتادوعزل جانشین فرمانده کل قوا وحوادث بعدش،بحق انقلاب سوم نام گرفته….وقتی که آن مجلس خبرگان به اصل های مربوط به ولایت فقیه رسید و معلوم شدکه سرکاربه دست این ولی می ماندو روحانیت سرنخ رادردست می گیردوبه عنوان نماینده واقعی مردم مرکزقدرت هاست،سروصداهابلندشد.
سفارت آمریکافعال شد…ضربه ای که ملت واردکرداشغال لانه جاسوسی بودکه این خیلی مهم بود.شیرازه جریانات [نیروهای مخالف ومنتقدحاکمیت]راازهم پاشید…آن بکی پاشدگفت:من می خواهم بروم آمریکامذاکره بکنم!امام فرمودند:
از روی هواکه داری می روی عزلتان می کنم…یکی ازکانون های فسادکه بدتربن کانون هاشده بودهمین دانشگاه بودکه ضربه دوم راهم بازدانشجوهازدندواین مراکزفسادراهم اشغال وبه عنوان انقلاب فرهنگی تعطیل کردند…انفلاب دوم با سروصدای کم ولی باابعادمختلف در صحنه بود…بزرگترین کاراینهااین بودکه در مراکزقانونی مادوباره نفوذبکنند و قضیه ریاست جمهوری بنی صدراینجا درست می شود.البته من نمی گویم کسانی که به بنی صدررای دادندیاحتی آنهایی که تبلیغ کردندهمه شان دراین “فاز”عامل شناخته شده وروشن بودند، نه!خیلی هایشان باحسن نیت وبااشتباه واردعمل شدند.اکثزیت شان اینجوری بودند.ولی جریان بنی صدریک جریان معمولی نبود.شمامی دانیدکه اوبایک تیم آمده بود… تیمش خیلی مهیابودندوازروز اول هم خوب کارمی کردندواین روزنامه انقلاب اسلامی راهم باحساب درست کردندونفوذش هم درپایگاه های مردمی باحساب بود…این انقلاب سوم که عرض می کنم همان حالاتی ست که بعداز انفجاردفترحزب جمهوری اسلامی تا تشکیل مجلس شورای اسلامی که مردم دیدن که نهادهاپابرجاهستند.عالی تربن حالات انقلاب است وانقلاب واقعی را آنروزدرافکاروارواح مابه وجودآورد ومامحکمترشدیم وراهمان رابااراده ای قوی تر رفتیم.
پاورقی:
مامحکمترشدیم وراهمان رادرانحصاری کردن قدرت بااصل ولایت فقیه و نظارت استصوابی همچنان ادامه دادبم!!همه آن مردمی که به بنی صدررای دادنداشتباه کردندواگرهمان مردم به کاندیدآنهارای می داد،کارشان درست بود!!حقیقت ابن است که همه نیروهای انقلاب(اعم از مخالف وموافق ومنتقدواحزاب آنزمان) از کم اطلاعی وجهل مردم می خواستند
سوءاستفاده کنندولی این روحانیت بودکه بابازی گرفتن احساسات مذهبی مردم، سوارانقلاب شدوباهروسیله ناجوری هم که شده(دفع افسدبه فاسد،غش در معامله،زدن بهتان،اعدام فله ای، و…) خواست تابه هدفش که حفظ قدرت وبه انحصاردرآوردن آن بودبرسد.وتاحال حاضر هم ادامه داده است.ونتیجه فعلی انقلاب، ووضعیت فعلی کشورمحصول همان استمرارانحصاراست!
چهارم تیرنودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش
۵تیر۱۳۵۸
قانون خدا
روزنامه جمهوری اسلامی۵تیر۱۳۵۸
خمینی [دردیدارباجمعی ازاعضای پاسداران قرچک ورامین]:
الان رژیم رسمی ماجمهوری اسلامی ست.وفقط مانده که احکام هم احکام اسلامی بشود…درحکومت اسلامی اسلام و قانون اسلام حکومت می کند.اشخاص برای خودشان وبفکر خودشان حکومت نکنند.مامی خواهیم احکام اسلام در همه جاجریان پیداکند…دراسلام حکومت،حکومت قانون است.حتی حکومت رسول الله وحکومت امیرالمومنین حکومت قانون است.یعنی قانون خداآنهارا تعیین کرده است.آنهابه حکومت قانون واجب الاطاعه هستند.پس حکم ازآن قانون خداست.وقانون خداحکومت می کندودرمملکت اسلامی بایدخدا حکومت کندوغیر قانون خداهیچ چیزحکومتی ندارد.
پاورقی:
این همان کلاه گشادی ست که سرملت رفت.درواقع چون مردم از احکام اسلام انتظارعدالت ورفاه اقتصادی و آزادی وبرابری داشتند.این گونه حرف ها شیرین آمدوکسی راهم جرات آن نبودکه بگوید:ازاسلام مذاهب مختلفی هست و ازجمله«شیعه که درآن علمای دینی در تفسیر وبیان احکام اسلام اختلاف نظر ماهوی دارند. ووقتی هم تمام اسلام وقانون خدادرآرای۶فقیه منصوب ولی فقیه درشورای نگهبان خلاصه شد،سرانجامش این شدکه فقط کلام رهبری،فقط سخن ولی فقیه سخن خداست وحکم،حکم اوست وکسی راهم حق«ان قلت»کردن نیست.دکان مراجع تقلیدتعطیل و همه به استخدام دولت درآمدند!!
پنج تیرنودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش
۶تیر ۱۳۵۹
ماپست ومقام نمی خواهیم
[ کتاب در مکتب جمعه،ج۲،ص۲۰۶،خطبه نماز_جمعه]
سیدعلی خامنه ای:
ازروزاول شروع کردندگفتندکه روحانیون انحصارطلبندو مقامات قدرتی راروحانیان گرفتند… روحانی هم متخضص است وعالم است.اماروحانیون به نسبت درکارهای دولتی،درکارهای اداری به مراتب کمتراز قشرهای دیگرند.یعنی چه انحصارطلب است؟چون تاکنون روحانی درراس قدرت ودرکارهای دولتی وجودداشته چهارتاپنج تا،شش تاروحانی این گوشه آن گوشه،یا چندنفردرراس کمیته هااین طرف وآن طرف ایران که پیداشدندبهانه دست اینها افتادکه آقاروحانیون انحصارطلبند.قدرت طلبند.جنگ قدرت دارند….من اعلام می کنم،ومن به عنوان یک روحانی اعلام می کنم:ای ملت ایران!…ای دوستان!ای دشمنان!بدانیدروحانیت بااین حرفها سنگر راخالی نخواهدکرد.مامقام نمی خواهیم، ماه جاه وجلال نمی خواهیم.جاه وجلال ما توجه مردم ومحبت مردم واعتمادمردم است.ماپست ومقام نمی خواهبم…
پاورقی:
آقای خامنه ای!شمابیش از۳۰سال است یکریزحرف می زنید!بااینکه اکثرمقامات اصلی حکومت منصوب شمادرپست های کلیدی هستند،امارسماهیچ مسئولیتی را بگردن نمی گیرید.وهمه رامتوجه دیگران می دانید.وهمیشه دراثبات این هستیدکه تمام حرفهاوپیش بینی هایتان درست است!آقای خامنه ای!آقای جنتی خودش راهم نمی توانداداره کند،ولی هنوزدر مرز۱۰۰سالگی دودستی به قدرت چسبیده؛وایضاهکذاامثالهم…وتعدادبی شماروحانیونی که فقط فقه خوانده اند، اینجاوآنجادرراس مهم ترین پست های مدیریتی،والبته ایضاریزترین وکوچکترین پست های مدیریتی دراس کارندودر کنارش آقازاده هایی که ازنام آنهانان می خورند!!…
شش تیرنودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش
۷تیر۱۳۶۶
مدرسه حقانی
روزنامه جمهوری اسلامی۷تیر۱۳۶۶
احمدجنتی(عضوفقهای شورای نگهبان و سرپرست سازمان تبلیغات اسلامی): «طلاب حوزه درزمان گذشته که هنوز تحولی اصولی درحوزه هاایجادنشده بود، یک آزادی بی حدومرزی داشتند.در آنزمان هیچ دستگاهی برای گزینش طلاب وجود نداشت…مرحوم بهشتی معتقد بود که باید درحوزه ها اول طلاب ازنظر سوابق،اخلاق،تقوا وسیاست گزینش شوند…افکارشهیدمظلوم آیت الله بهشتی تا حدودی درمدرسه حقانی پیاده شد…آیت الله بهشتی این تحول رااز مدرسه حقانی آغازکرد.
پاورقی:
بیشتر تربیت یافته گان مدرسه حقانی افرادی چون محسنی اژه ای، مصطفی پورمحمدی،قدوسی و…پس ازانقلاب با سن کم( سال۱۹،۲۰،۲۱)درراس حاکمان شرع دادگاه های انقلاب ایفای نقش کردند واحکام اعدام بسیاری درهمین سن ازناحیه آنهاصادرشد.ویادر وزارت تازه تاسیس شده اطلاعات وبعدها دردادگاه ویژه روحانیت درپست بازجو و دادیارفعالیت داشته اند.پس ازانقلاب آیت الله منتظری نیز مدارسی تاسیس کردکه درآنجا طلاب پس ازطی یک مراحل عمومی،دررشته خاصی متخصص می شدند،که بادستگیری سیدمهدی هاشمی و اتهام نفوذ ایشان درآنجا،این مدارس جمع آوری،منحل ویاپاکساری و تغییرمدیریت داد.همزمان باعمرانقلاب وهدایت واداره همه امورازراه نهادرهبری(مخصوصادردوره۳۰ساله خامنه ای درمقام ولایت فقیه)حوزه های علمیه دربست دراختیار حاکمیت قرارگرفته وبودجه اش ازدولت تامین می شود.تاجایی که مراجع تقلیدو طلاب حوزه های علمیه،کارمند دولت ویا حکومت شده اند.الان بسیاری ازطلاب با خواندن مقاطعی ازحوزه درپست های مختلف به استخدام دولت درآمده و باصطلاح نان ولایت فقیه رامی خورند.آن استقلال گذشته،وآن اجتهادگذشته،وآن شجاعت ودل جرات گذشته درحوره های علمیه ونهاد روحانیت دردوران حاکمیت جمهوری اسلامی،نهالش خشکیده و بصورت درختی بی ثمر درآمده است!
هفت تیرنودوهشت
چنین روزی در چند سال پیش
۱۰تیر۱۳۶۲
حکومت اسلامی مردمی نیست؛مغلطه است!
[کتاب درمکتب جمعه،ج۶،ص۲۸۵خطبه نمازجمعه]سیدعلی خامنه ای:
این تصورکه حکومت های مردمی لزوما غیرازحکومت های الهی واسلامی هستند،یک تصورغلط است…حکومت اسلامی یک حکومتی ست که آنچه حاکمان می کنندملت آنراقبول می کند… چون حاکم جامعه اسلامی،آن حاکم اسلامی،نه حاکم دروغین،نه آن کسی که بنام اسلام برمردم مسلمان حاکمیت و قدرتمندی بخرج می دهد،حاکم اسلامی که مطابق بامعیارهای اسلامی ست. دارای تقوااست دارای عدالت است.آنچه اومی کندبرطبق اسلام می کند،ملت هم اسلام راقبول دارند،پس کاری راکه دستگاه حکومتی درنظام اسلامی انجام می دهد،همه مردم باآن موافقند…
پاورقی:
صغراکبرایی غلط ونتیجه ای غلط!مغلطه ای باضافه غش درمعامله؛که صرفامی تواندعوام ناآگاه رافریب دهد،که ابتدای انقلاب داد!مگرمادستگاه عدالت سنج و تقواسنج داریم؟!!مگراول انقلاب که قانون اساسی تصویب شد،مردم می دانستنداسلام ولایت فقیه چیست؟آنهم اسلامی که ۶آخوندمنصوب ولی فقیه در شورای نگهبان تبیین کندوبا نظارت استصوابی وحراستی هرکه راکه خواست بگذاردکاندیدشودتامردم به آنها رای دهند؟!!اگردرحکومت اسلامی رای مردم صاحب است ومی تواندمحق شود؟پس اجازه دهیدهمین مردم دررفراندومی در ۴۰سالگی انقلاب،وبعداز۳۰سال متکلم الوحده بودن جنابعالی، استعفای شمارا واصل ولایت فقیه راآری یانه بگوبند!ولی هرگزشمااجازه چنین کاری رانمی دهیدوآنراخلاف اسلام می پندارید!!
دهم تیرنودوهشت
چنین روزی در چند سال پیش
۱۲تیر۱۳۶۰
حکومت انتخابی یعتی حکومت فاسق وفاجر!
[کتاب درمکتب جمعه،ج۳،ص۲۷۸خطبه نمازجمعه]هاشمی رفسنجانی:
ولایت فقیه عنصری ست که اساس زندگی جامعه اسلامی رامشخص می کند…یک نظردردنیا،دردنیای اسلام این است که حکومت بالاصاله مال خداست و خداونداین حکومت رابرای افرادمعینی داده،آن افراداسمشان آن موقع برده شده،دوازده نفربودندوبعدازآنهاهم کسی که ازطرف آنهانیابت بکند،شرایط خاصی لازم داردکه همین فقهاهستندکه ما اسمش راگذاشتیم ولایت فقیه.یک نظر اینکه نه حکومت انتخابی ست ومردم هر کس وهرفاسق وفاجری رامی تواتندبر خودشان مسلط کنند…خیال می کردندکه بر اساس دمکراسی غربی افرادی مثل منفورهای خودباخته جبهه ملی هم می تواننددرراس این کشورقراربگیرند. دیدند نشددیگر،این به هم خورد.دوم که ما اسمش راگذاشتیم اسلام فقاهتی.این مرحله عملی قضیه است.یکی ازاختلافات عمیق ماباآقای بنی صدروامثال آقای بنی صدروکسانی که هنوزهم بامادرخیلی جا هاهستنداین بودکه آیاحالاکه مامی گوئیم حکومت اسلامی باچه معیاری مقررات بایدتائیدبشود؟خوب لفظاهمه می گوئیم اسلام.اماچه اسلامی؟اختلاف اینجاشروع می شود.آنهامی گوینداسلام بایک اجتهادپویای زنده امروزی.ازاین تعبیرهاومامی گوئیم اجتهاداسلامی که امروزدرحوزه های علمیه تدریس می شود..آنهامی گویند:نه،ماقبول نداریم یک نفری در حوزه علمیه قم درس خوانده باشدوبادنیاآشنایی ندارد، فتوابدهدواین دانشگاه واین مردم واین طبقه باصطلاح منور،مجبورباشندکه فکرآنهارابپذیرند.همه اختلاف اینجاست…
پاورقی:
به تعبیرایشان، اسلام یعنی شیعه اثنی عشری.واسلام شیعه اثنی عشری هم یعنی اسلام روحانیت درحوزه درس خوانده.اسلام فقاهتی.اسلام ولایت فقیه!
چهل سال باگوشت وپوست خود استبداددینی،ونکبت و فقرو فحشاو فساد راتجربه کرده ایم.سخنان فوق شرح نمی خواهد. بایدهمه فریادهاراسرولایت فقیه کشیدکه هرچه می کشیم ازاین اسلام است!
دوازدهم تیرنودوهشت
چنین روزی در چند سال پیش
۱۴تیر۱۳۵۸
بازرگان درسیاست تجارت نکرد!
روزنامه جمهوری اسلامی۱۴تیر۱۳۵۸
مهندس بازرگان درپیام رادیووتلویزیونی که دیشب برای مردم فرستادندبعدازبحث مبسوطی راجع به کارمندان ونابسامانی های موجوددرادارات،به کمیته هاودادگاه هاحمله کرد…درخاتمه اظهارداشتند:
پیشنهادمااین است که طرحهابامطالعه باشدومسائل همراه اصلاح وارشادواگر نشدبه روش قهرآمیزعمل کرد.این دولت تازمانی که سرکاراست باروش های تحقیق ومطالعه صحیح بامسائل روبرو خواهدشدحالااگرروش دیگری می خواهید مارابردارید.شایدحق باشماباشد ولی مااهل عجله واشتباه کاری نیستیم.
روزنامه انقلاب اسلامی ۱۴تیر۱۳۵۸
دولت اگرازمسائل ومشکلات درددل بکند،می گویندکه چرا نق می زنید.اگر حقایق راپوست کنده بگویند،می گویند چراازنقطه ضعف صحبت کردید.اگرقدرت نمایی بکنندمی گویند چرادیکتاتورشدید؟ ولی معذالک ضرورت داردوبایدبامردم وبا ملت صحبت کردومسائل رابایددرمیان بگذاریم…یک مدت این بساط بود،یک مدت علیه حجاب بودوضدحجاب.حالافعلایک هفته ای هست یک موج عظیم تحت عنوان اینکه کارمندان دولت،کارمندان گذشته، ساواکی رژیم هستندودولت اینهارا در سر پست هایشان گذاشته ومانمی خواهیم چهره اینهاراببینیم وهمه جااینهاهستندکه می برندومی چاپند.حت این عنوان تجمع ها،تحصن ها،توهین ها،مزاحمت،حتی کارشکنی خیلی عجیبی می شودواین را می گویم برای اینکه ملت وکسانیکه معتقدوعلاقمندومسئول به انقلاب هستند گوشی دستشان بیایدکه این ازکجاآب می خورد!
پاورقی:
مهدی بازرگان،اولین نخست وزیرورئیس دولت پس ازپیروزی انقلاب،پاک ترین و صادق وسالم ترین سیاستمداردرنظام جمهوری اسلامی ست.افرادی که اوبرای دولت خودانتخاب کرد،دوستان تقریبا مدیرومتخصصی بودندکه روحانیت حاکم در شورای انقلاب آنهارانمی پستدیدوایضا فضای آنزمان که ملتهب ازتندروی و خامی بود.روحانیت حاکم بخصوص اکبر هاشمی رفسنجانی-که ازابتدامدیز معرکه هابود-باپیشنهادوی به خمینی در واقع خواستنددرپشت خاکریزوی،سوار انقلاب شوند، ولی روحیات ونگاه بازرگان، سرانجام باعث شدشمشیرهارابرای وی ازروببندند! و باتصرف سفارت آمریکاوی درنهایت رسمااستعفادادوازآنزمان هجمه هاعلیه وی، علنی ترآشکارشد!
چهاردهم تیرنودوهشت
چنین روزی در چند سال پیش
۱۵تیر۱۳۷۸
آخرین شماره روزنامه سلام
آخرین شماره روزنامه سلام صبح چهارشنبه شانزدهم تیرروی دکه های مطبوعاتی به فروش رسید.
روزنامه سلام براساس شکاف در سلیقه سیاسی(نه زیربنایی)نظام جمهوری اسلامی ایران تاسیس شد.
بخشی ازکادرهای روزنامه سلام تربیت یافته گان ویاهل داده شدگان نهادهای امنیتی مثل واجا،بیت رهبری،وسپاه بودندکه بانگاه چپ و اصلاح طلبانه ویابا تظاهربه آن،پس ازتعطیلی روزنامه،در جاهای مختلف توزیع وبکارگمارده شدند.
بطورمثال نطفه روزنامه جوان(مربوط به سپاه)درشکم روزنامه سلام منعقدشد!
روزنامه سلام به بهانه انتشاریک سند محرمانه که درآن سعیدامامی توصیه هایی به پارلمان درارتباط بامطبوعات کرده بود،عصرچهارشنبه توسط حکم دادگاه ویژه روحانیت تعطیل شد.
هرچندبطوررسمی توصیه های سعید امامی درموردقانون مطبوعات رسمیت نیافت،ولی درعمل دراین سالهامطبوعات ایران توسط دولت سایه(دولت پنهان) هدایت می شود.درواقع هیچ روزنامه مستقلی وجودندارد.وتمام اطلاع رسانی هاوتحلیل هاقرنطینه ودیکته ومهندسی شده است!و هیچ فردغیرخودی نمی توانددرمطبوعات ایران پابگیردودرصورت زیرآبی رفتن آن فرد،توسط دیگرفعالین خود،درداخل و خارج ازایران که دربنگاه های خبری مثل بی بی سی، ایران اینتر نشنال،رادیوفردا وشبکه من وتوتوزیع کرده اند،آن فرددر بایکوت قرارمی گیردتاهرآنچه مربوط به آن شخص است درسکوت خبری معدوم شده و ازچشم هاونظرهاپنهان بماند.همانطورکه دراین سالهابرای اینجانب بوجودآورده اند.
نمونه آشکاروغیرقابل انکارآن،سکوت بی شرمانه وناجوانمردانه آنهادرداخل وخارج ازایران درمورددستگیری وزندانی شدنم یک روزپس ازتعطیلی روزنامه سلام،در ۱۷تیر۷۸است،که فردادرباره آن خواهم نوشت!
پانزدهم تیرنودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش
۱۶تیر۱۳۷۸
محرومیت دائمی باتعطیلی روزنامه سلام
بزاخفش نشدم،زندانی ام کردند.
بعدازتعطیلی روزنامه سلام زندانش را فقط من رفتم وازشغل ومرایای طبیعی و قانونی آن نیزتاالآن محرومم کرده اند؛ا خب اگرفردعادی هستم،(آنطورکه بعضی مدعیان ازدماغ فیل افتاده که صرفانوک بینی خودشان رامی بینندوتمام مطبوعات راهم درقرق خوددارندگاهی گفته اند) پس چرازندانم کردند؟آنهم به اتهام نوشتن؟!این راکه نمی توانیدحاشاکنید؛ یامنکرآن شوید؛فقط باتبانی سکوت کرده اید؛تادرگذرایام همه چیزفراموش و بایگانی شود!بخصوص انجمن صنفی روزنامه نگاران که برخی ازمسئولین سابقش خودوخانوادشان کارمند بی بی سی شده وآنجاراهم ملک طلق خودکرده اند!!؟الآن بیکاری ممتد(که سکوت کنندگان هم شریک این وضعیت هستند) باعث شده تادرشرایط وخیم معیشتی و اقتصادی(و درآستانه تخلیه منزل استیجاری باید وسایل منزل راموقتا اینجاوآنجابگذارم) بسر برم وایضاسبب قطع بیمه شد(که اگرنشده بود،الان از مزایای بازنشستگی آن بهره می بردم)، وعلاوه براین آزارشنودی (که ازقبل هم بودوبعدازتعطیلی سلام هم شدیدترشد(همه وهمه اینهابخاطرسکوت وتباتی و ساخت وپاخت مدعیان اصلاح طلبی (مخصوصامطبوعات اصلاح طلبان)ومدعیان حقوق بشروباصطلاح آزادیخواه درداخل وخارج ازکشوربانهادهای امنیتی(واجا و دادگاه ویژه روحانیت) است!
آنهایی که به حق الناس اعتقاددارندو ادعای آنرامی کنند(که البته نفاقی بیش نیست)بایدبدانندحق الناس من برگردن شان سنگینی خواهدکردومن نه می بخشم ونه هرگزفراموش خواهم کرد! عصرچهارشنبه۱۶تیر۷۸باآمدن پیک دادگاه ویژه روحانیت مبنی برتعطیلی روزنامه،تمام فعالیت هابرای روزنامه صبح پنج شنبه نیمه کاره ماند.آنزمان من مسئول قسمت حروفچینی روزنامه بودم. جزواولین کسانی بودم که به محل کار می آمدم وجزوآخرین هاهم می رفتم!ازمیان همه کارکنان روزنامه من تنها فردی بودم که۲۴ساعت پس ازتعطیلی، درعصر پنج شنبه۱۷تیر۷۸ توسط نیروهای امنیتی درمنزل بازداشت وزنداتی زندان توحید شدم.تنهاخبراین اتفاق راروزنامه خرداد۱۹تیر ۷۸در صفحه اول خود منتشرکرد.وازآن زمان تا الآن سکوت بوده است وسکوت…جرم و اتهام من طبق آنچه درحکم آمده، نوشتن بود!فردا بازهم دراین باره خواهم نوشت!
شانزدهم تیرنودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش
۱۷تیر۱۳۷۸
حکم روزنامه سلام برای من نوشته شد!
حکم محکومیت روزنامه سلام ۵سال تعلیق ازفعالیت وانتشاربود.
برای اینجانب نیزپس از۴سال و اندی که به قیدوثیقه ۱۰میلیون تومانی آزادبودم،
در دادگاه ویژه،روحانیت به ریاست علی رازینی،۱سال حبس قطعی که به ۵سال حبس تعلیقی تبدیل شد،صادر گردید.
بخشی ازحکم محکومیت چنین است: نوشتن مقالاتی علیه مسئولین نظام بانام مستعار…دوماه انفرادی زندان”توحیدبا بازجویی درموردنوشته هایم درمطبوعات ویابهتر بگویم تفتیش عقایدگذشت،قابل توجه اسماعیلی سختگوی قوه قضاییه که گفته است:درایران زندانی”سیاسی نداریم!!
فرداآخرین مطلب راخواهم نوشت.
هفدهم تیرنودوهشت
چنین روزی درچند سال پیش
۱۸تیر۱۳۷۸
تاوان نوشتن
همانطورکه مدیرمسئول روزنامه سلام(سیدمحمد موسوی خوئینی)بخاطرفشار ازبیرون،بنده رابرای نوشتن گزارش«خط قرمز»ازنوشتن درروزنامه سلام محروم کرد،دادگاه ویژه روحانیت هم مرابجرم نوشتن مقالات متعددبانام های مستعار، بخصوص درمورد قتل های زنجیره ای محکوم به زندان کرد.ولی بی _بی.سی می آیدبارجبعلی مزروعی که انجمن صنفی روزنامه نگاران ریاستش باوی بودودرمورددستگیری وزندانی شدن من سکوت کرد،مصاحبه می کند،ولی حاضر نیستندونشدنددراین سالهابامن مصاحبه کنند؟آیاشمافکرنمی کنیدپشت آقایان خاکی ست!!؟[مودبانه اش رانوشتم]. آدرس لینک هایی که دراین باره نوشته و صحبت کرده ام،درپایان می آورم وبازهم درخاتمه می پرسم چرامدعیان در موردزندانی شدنم تاالان سکوت کرده اند!؟
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-79713.html
——-
https://news.gooya.com/politics/archives/2016/07/214528.php
———-

هجدهم تیرنودوهشت
چنین روزی در چند سال پیش
۲۱تیر۱۳۵۸
کاردادگاه انقلاب تازه شروع شده!
روزنامه انقلاب اسلامی۲۱تیر۱۳۵۸
آیت الله آذری قمی:دادگاه های انقلاب بکارخودادامه می دهند.عفوی که ازطرف امام صادرشده است مربوط می شودبه کسانی که درگذشته بارژیم قبلی ارتباط داشته اندچه درقتل،شکنجه،دستورو کشتاووجنایات دیگرویاغارت بیت المال و حیف ومیل اموال.ولی شامل افرادی که بعدازاین مرتکب جرم های فوق الذکرمی شوند نمی شود…کاردادگاه های انقلاب ادامه پیداخواهدکرد.دادگاه های انقلاب درحقیقت دادگاهی است که طبق قوانین اسلام اداره می شود.بنابر این علت و انگیزه همیشه موجودخواهدبود.بعدازاین هم ضدانقلاب هادردادگاه های انقلاب محاکمه خواهندشد.انشاء الله اگر موقعیتی ایجاب نمودودیگرضدانقلابی نبود دادگستری هم طبق قوانین اسلام کار خودرادنبال کرده ودرآنوقت کاردادگاه های انقلاب به دادگستری منتقل می شود.
پاورقی:
دادگاه انقلاب یعنی اینکه هیچ ترتیبی و آدابی مجو.هرحکمی خواستی صادر کن. هرچقدرخواستی حکم اعدام صادرکن، زندانی راهرچقدرخواستی درانفرادی و بلاتکلیف نگهداروبدون حق وکیل وخواندن کیفرخواست،وحتی غیابی ودرعرض چند دقیقه سرپایی محاکمه کن ورای شاذّهم صادرکن.این است تاریخچه دادگاه های انقلاب که پس ازمحاکمه سران رژیم سابق تازه کاراصلی شان شروع شده!و چگونه ممکن است افرادی که احکام شاذّناحق،احکام اعدام ناحق صادرکرده اند،ودرشکنجه وآزارزندانی سهیم هستند وفردی مثل پورمحمدی به آن افتخارمی کند،بتوانددراین کشورعدالت رابرقرار سازد؟آیادستهای آلوده وناپاک می توانند جامعه راپاک وبری ازفسادکند؟!!جالب است که بدانیدهمان آذری قمی(که برای ولایت فقیه وحکم وفتوای وی،آنراتاحد خدابالابرده بود)بعدهاخوددرکوزه افتاد ومغضوب ولایت فقیه شدودردادگاهی غیابی درخانه محصورشدتابمُرد!!
(فاعتبروا(…
بیست ویک تیرنودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش
۲۴تیر ۱۳۶۲
فتوا را بگذار در کوزه آبش را بخور!
هاشمی رفسنجانی(خطبه نمازجمعه):
[کتاب درمکتب جمعه،ج۶،ص۴۲۴]
ماازلحاظ کلی هیچ شکی نداریم که یک مجتهدی وقتی که آدم خودش به درجه اجتهادرسید،خوب؛ازخودش تقلیدمی کند، حق نداردکه ازدیگری تقلیدبکندواگرهم تشخیص دادکه یک کسی اعلم است و اصلح است،شرایط اجتهادرادارد،می رود ازاوتقلیدمی کند.این یک مساله است.ما نمی خواهیم بگوئیم که حق تقلیدرااز دیگران_اگرتشخیص دادند_سلب بکنند، امااین کارچه می کند؟وقتی که هفتاد هشتادنفرمجتهداین جوری،عالم به زمان برسندبه یک کسی که بایدمرحع هم باشدوشرطش این است که آن رهبری که تعیین می کنندمرجع باشداوراتعیین بکنندبرای رهبری جامعه،طبعامرجع تقلید هم اوست.یعنی این دیگردرست نیست درجامعه ماکه به یک شکلی دربیایدکه یک کسی رهبرسیاسی باشدیک کسی مرجع دینی باشد،تقلیدبکنیم ازاوچون این اصل اباعث متلاشی شدن نظام است.مگرمی شودکه یک رهبرداشته باشیم بگویدکه مثلاقضیه بایداین جوری باشد،یک کسی که مرجع تقلیدیک جای دیگری هست، بگویدنه!فتوای من این است.مردم هم از اوتقلیدبکنندخوب،این اصلارهبری دیگر معناندارد.رهبری اصلالغومی شود.او تشخیص بدهدکه امروزمثلاجهادنباید بکنیم.رهبرتشخیص بدهدکه امروزمثلا حهادبایدبکنبم.مردم بگویندماتقلیدازآن آقا می کنیم.خوب،این چه شد،این چه رهبری ای شد؟این مساله خودبخودپایه اش این جوری حل می شودوقتی که این هشتاد نفرآدم این جوری نظردادندوکسی را تعیین کردندکه مرجع هم بوده،خودبخود اومرجع تقلیدمی شود!
پاورقی؛
به همین سادگی وسواستفاده ازجهل مردم وسکوت وعدم اعتراض مراجع تقلید،هم باب اجتهاد(که ویژگی خاص مذهب تشیع است)تعطیل شد،وهم دکان مراحع تفلیدتخته شد.وهم بایدآنها فتواها یشان رابگذارنددرکوره آبش رابخورند!! وهم آقای خامنه ای که درآن زمان مرجع تقلیدنبودومرجعیت هم برای رهبری شرط اصلی در قانون اساسی بود،هم رهبرشد،هم مرجع تقلیدشدوهم مرجع تقلید همه مردم!!آنهم توسط مجلس خبرگانی که اعضایش برای ورودبه آن بایدازفیلتر شورای نگهبانی بگذرندکه خودمنصوب همان رهبراست!!؟حالااگر فرضابرای انتخاب اعضای شورای نگهبان ویابرای تائیدصلاحیت اعضای مجلس خبرگان،اجماع مراجع تقلیدشرط واصل قانونی بود،،شایدمساله فرق می کرد! استحاله شدن واستحاله کردن این جوری ست؛به همین سادگی!!
بیست وچهارم تیرنودوهشت
چنین روزی در چندسال پیش
۲۸تیر۱۳۶۷
ازماست که برماست!
روزنامه کیهان۲۸تیر۱۳۶۷
هاشمی رفسنجانی(مصاحبه درموردپذیرش قطعنامه۵۹۸وپایان جنگ):
سوال:شرایط جدیدی که منجربه پذیرش این قطع نامه شده است چیست؟
ج:هم عملاوهم اطلاعات خاصی که داریم برای ما روشن کردکه کفرجهانی و استکباردراین مقطع تصمیم گرفته بطور جدی ازپیروزی سریع ماجلوگیری کنند وپافشاری مادراین مقطع ممکن است منجربه خسارات فوق العاده ای برای ما ومردم عراق شودکه مادرمحاسبه این گونه چیزهارامصلحت نمی دانیم.وقتی که به مااطمینان دادندکه ترکیب کمیته تعیین متجاوزبه گونه ای خواهدبودکه و اقعابه حق رسیدگی می کندماازشرایط قبلی خودراصرف نظرکردیم مافکرکردیم که دراین پذیرش چیزی ازدست نداده ایم بلکه چیزهایی رانیزبدست آورده ایم.
سوال:چراپس ازگذشت یکسال ازصدور قطع نامه امروزایران آنراپذیرفته است؟
ج:ماقطع نامه راردنکردیم.یک شرطی گذاشته بودیم که اول کمیته متجاوز تشکیل شودولی این روشن شدکه ممکن است حوادث بسیارتلخی درمنطقه رخ دهدکه نقطه عطف آن سقوط هوامیمای مسافربری مابودکه باهرمحاسبه ای این مساله راعادی نمی دانیم.یعنی آمریکا عملااعلان کردکه اگرجمهوری اسلامی درتداوم راهی که دارداصرارورزدجنایت عظیمی راببارخواهدآورد!
پاورقی:
درسالگردپذیرش قطع نامه ۵۹۸وتااین تاریخ،سودی برای کشورمانداشت.ونه تنهاخسارت جنگ پرداخته نشد،بلکه به یُمن سقوط صدام توسط آمریکا،وآزادشدن زیارت کربلاودیگر اماکن متبرکه،این ما هستیم که به شکل غیر مستقیم ارزخود رادر آنجا هرینه می کنیم.قرارداد الجزایر هم که برای پایان۴۴۴روزگروگانگیری منعقدشد،هیچ حاصلی جزتحریم-که تاحال حاضرنیزاستمراردارد-برای مردم ما نداشت؛وبرجام که برای آن«شعارانرژی هسته ای حق مسلم ماست!!»مردم سر دادند،نه تنها تحریم رابرنداشت،بلکه آنرا مضاعف کرد،وهمانطورکه پیشتراز بر جام۲سخن گفته شده،بایدمنتظرآن ماند!!تمام این مصائب(فقر،فساد،فحشا، اعتیاد،واختلاسهای کلان پی درپی،و مهاجرت به خارج از ایران)بدلیل ضعف مدیریت،عدم دانش کافی،عدم جابجایی قدرت درسطوح عالی،وازهمه مهم تر اصل ولایت فقیه است که همه قدرت را به یک شخص داده وحرف،فقط حرف اوست.وآن حرف هم حرف خداست!!ایضا هارت وپورت کردنهاولاف وگزافه گویی هاوپزعالی باجیب خالی اداره کردن کشوراست!!نبایدانتطارداشت بیگانگان برای ماکاری کنند،آنهابدلیل توانایی،می تواننداموری رابرماتحمیل کنندتامنافع ملی خودراتامین کنند.تاخودمان آستین بالانزنیم همین آش وهمین کاسه است که حکومت ولایت فقیه برای ما می پزد! ازماست که برماست!
بیست وهشت تیرنودوهشت
چنین روزی در چندسال پیش
۲۹تیر۱۳۶۵
ماکیاولیسم آخوندی
روزنامه کیهان۲۹تیر۱۳۶۵
آذری قمی:
بعضی معتقدندانقلاب اصل است واگر فکرفلان فرددرجامعه مطرح شودبه ضرر انقلاب است.لذابایدصاحب چنین فکری را ازچشم مردم انداخت!
پاورقی:
قبل ازانقلاب یک طلبه ای ازقم می آمد حسینیه اصفهانیهای آبادان(کمی مشابه فعالیت های حسینیه ارشادتهران راانجام می داد)ودرآنجاآموزش قرآن می داد.آن زمان ایشان به من گفت:اسلام برای ما مثل یک پیچ رادیوست که روی هرموجی بخواهیم آنرامی چرخانبم!این طلبه اکنون جزومجمع مدرسین حوزه علمیه قم است. چهل سال حکومت ولایت فقیه آن سخن طلبه سابق ومدرس فعلی وگفته آذری قمی رابه تجربه ومشاهده برای ما آشکارکرد!ایدئولوژی حکومت ولایت فقیه عبارت است:غش درمعامله،دفع افسدبه فاسد،نظم دربی نظمی وحفظ نظام به هروسیله ای:چه مشروع وچه نامشروع که برهمه اموراولاترواوجب واجبات است! گفتنی ست همان آذری قمی که روزگاری ولایت فقیه راتامقام خدایی بالابرده بود،بدلیل پیش آمدن اختلاف، حکومت کاری کردکه ازچشم هابیفتد!
بیست ونهم تیرنودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش
۳۰تیر۱۳۷۷
دمکراسی آخوندی
روزنامه ایران۳۰تیر۱۳۷۷
مصباح یزدی:
دمکراسی درقانون اساسی یعنی همین.یعنی اگرمردم چیزی رابرخلاف خواست خداخواستند،خدابی خدا.دین بی دین.مواظب باشیم گول مان نزنند. پذیرفتن اسلام به عنوان یک قانون حاکم درجامعه باپذیرفتن دمکراسی در قانونگذاری درجامعه به هیچ وجه سازگار نیست.
پاورقی:
دمکراسی آخوندی یعنی آنکه مامتولی ومتخصص دین هستبم.مازبان خداهستیم. انقلاب۵۷باتاسیس جمهوری اسلامی دقیقابه همان سمتی رفت که مصباح آن رانمایندگی می کند.آنچه به نام پارلمان، دولت،ریاست جمهوری هست صرفایک پوشش برای فریب وبخاطرعصرجدیدو مدرنیته است که نمی توانندباآن روبرو نشوند.درسیستمی که همه فرمان هاو راه هاوعزل ونصب هابه یک فرد(ولایت فقیه)ختم شود،انتخابات،احزاب،تعدد رسانه،وتمام نهادهای تشکیل دهنده جامعه مدنی استحاله شده،کانالیزه شده وبامدیریتی هدایت شده عرضه می شود. چنانچه شده است.رای می دهیم ولی به آنکه حکومت ولایت فقیه تائیدمی کند.و هکذاالخ…تفاوتی ببن روحاتیت و روحانیون نیست!خوشفکرترین آنهاهم خودرامتولی دین می دانند.منتهامی گویندهرچه مردم بخواهند.ومردم سالاری (مردم سواری)دینی سرمی دهند!!اهمان هااین مردم را(بدلیل جهل) ازهمان ابتدای انقلاب بانام خدا،اسلام وقرآن فریب دادندوسرانجام توانستندباغش در معامله به آنچه که تفکرمصباح آنرایدک می کشد،برسند.ویک عده هم ازهمان خوشفکرترینشان درتقابل باآنها،یک جنگ ملانقطی راه بیاندازندواسمش راهم وجودآزادی بگذارند.آزادی راهم قرنطینه کرده واختصاصی یک عده خواص شده است.آن عده ای که اصل ولایت فقیه را قبول دارند!منتهایک عده می گوبندبه آنچه قانون اساسی مکتوب کرده وبک عده هم می گوبندنه،ولایت فقیه فراتراز قانون اساسی ست.قانون اساسی فقط کف آن است!!حالااگرهمین مردم یکجا جمع شوندفربادبزنند:شمارانمی خواهیم، دین شمارانمی خواهیم،بخاطرآنچه قیام علیه حکومت خداواسلام عنوان می شود یاغی وباقی معرفی شده وسپس ریختن خونشان حلال می شود!!حکومت به شیوه النصربالرعب.
سی تیرنودوهشت
چنین روزی درچندسال پیش
۳۱تیر ۱۳۶۲
مهندسی کتاب،رسانه،اپوززیسیون
امامی کاشانی(خطبه نمازجمعه):
[ کتاب درمکتب جمعه،ج۶،ص۴۴۳]
نشریه که ملاک نیست،نویسنده ملاک است.مگرشماچقدرنویسنده دارید؟خوب، این نویسنده هاجمع شونددوتانشریه،سه تانشریه وزین خوب که هم آدم بتواند واقعابخواندوهم اینکه اینقدراسراف نشود،اینهاهمه اسراف است.تبذیراست. وازبین بردن کاغذاست…من خواهش می کنم یکی مساله کتاب هاو اینهاکه واقعاازاین مقالاتی که فایده ای ندارد مطالبی که برای مردم مفیدنیست… گاهی آدم نمی داندکارقربی چیست؟ نمی داندکاری که ثواب داردچیست؟ اینهاثواب ندارد.چندتانویسنده خوپیداکنندکه واقعا تاریخ راخوب می نویسد،تفسیرخوب می نویسدمسائل فقهی راخوب می نویسد،فلسفی خوب می نویسد،شعرخوب دارد، تحلیل سیاسی خوب دارد،اخلاقیات خوب دارد،…
پاورقی:
هرچنددرکمیت فراوانی هست واسراف می شود!!،امادرعمل حکومت ولایت فقیه توانسته این تئوری خطیب جمعه را اجرایی کند!الان به هر کتابی مجوزداده نمی شود.چون آنرامفیدبه حال مردم نمی دانند.و مطبوعات هم (چه اصلاح طلب وچه اصولگرا)روی کاکل چندنویسنده،و تحلیلگرسیاسی خاص می چرخد.شماآنها راهمه جامی بینید.الباقی پادویی و سمپاتی می کنند.حتی حکومت ولایت فقیه(دراصل، دولت سایه)فکری هم برای اپوزیسیون وبدیل خوددرپس از براندازی کرده،وبااعزام افرادی خاص وتغذیه مالی-فکری و دادن رانت به عده ای، مخالفان خودراهم منصوب ومهندسی کرده تاصرفاصداوتحلیل آنهاشنیده شود!!
سی ویک تیرنودوهشت
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
t.me/shourimohammad

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com