در گیر و دار خبر‌های اخیر، این یکی هم رسید که اردوغان و آبه برای میانجیگری بین جمهوری اسلامی و آمریکا، ابراز آمادگی کرده اند. به هر صورت ما که توقع نداریم کسی از تاریخ چیزی بیاموزد، نه ایرانی‌ها و نه بقیه، ولی ذکر یک واقعۀ نه چندان دور بی‌مناسبت نیست، داستان مذاکرۀ اتمی در زمان احمدی‌نژاد و اوباما.

خاطرتان هست که بعد از شر و شوری که احمدی‌نژاد بر پا کرد و پلمبهای تأسیسات اتمی را شکست، بحران مزمن اتمی بالا گرفت و چون او تمایلی به کوتاه آمدن نداشت، آمریکاو اروپا، سرآسیمه مشغول رفع و رجوع کار شدند. جنبش سبز تازه ورچیده شده بود ولی هنوز تحریمهای سنگینی که در پی آن برقرار شد، شروع نشده بود. این وسط قرار شد همین اردوغان و لولای برزیلی برای میانجیگری پا در میدان بگذارند. اوباما هم شرط و شروطش را که اصلاً ربطی به این یاوه‌های برجام نداشت، معین کرد و داد دست این دو نفر که به تهران بیایند، احتمالاً با اطمینان از این مسئله که با سختگیری احمدی‌نژاد، کار به جایی نخواهد رسید و آمریکا امتیاز دیپلماتیک خواهد گرفت که ما برای حل اختلاف حاضر بودیم و اینها لجبازی کردند.

ولی زد و دست بر قضا، احمدی‌نژاد شرط و شروط را که در جمع نامعقول هم نمینمود، پذیرفت و خیلی صریح به دو فرستاده جواب مثبت داد و برای کنار آمدن با آمریکا ابراز آمادگی کرد. اوباما ناگهان در برابر عمل انجام‌شده قرار گرفت، چون هم شروط را خودش معین کرده بود و هم فرستادگان را و در محظور قرار گرفت. ولی با تمام این احوال، حیا را قورت داد و بی مقدمه و بدون عرضۀ هیچ دلیل قابل قبول، خودش پیشنهاد خودش را رد کرد و دو رئیس دولت جاسنگینی را هم که واسطه کرده بود، سنگ روی یخ.

فراموش نشود که در این میان، رهبران جنبش سبز هم از همان حصری که اینهمه به رخ ما میکشند، فریاد برآوردند که نه این کار تمامی دستاوردهای دانشمدان ما را به باد میدهد و در حکم ترکمانچای است و… این صحبت هم شد که در میانۀ کار برای آمریکا پیغام داده‌اند که نه دست نگه دارید و با اینها معامله نکنید تا ما بیاییم سر کار که لابد معاملۀ بهتری بکنیم. معامله برجام بود و دیدیم که چه اندازه بهتر بود و تازه همان را هم آمریکایی‌ها با ندانم‌کاری پاره کردند و موقعیت را قفل کردند و به همان عبارت نه مذاکره، نه جنگ خامنه ای، مهر تأیید زدند. ظاهراً از این شیرینکاری خودشان هم که شست پایشان را درست برد گیر داد در جیب بغلشان، بسیار شاد شدند.

و اما نتیجۀ اخلاقی حکایت که البته به ایرانیان ربط چندانی پیدا نمیکند: آمریکا، چه با اوباما و چه بی اوباما، اصولاً اهل این نیست که چیزی را با مذاکره بگیرد، اگر هم بگیرد تازه به دلش نمیچسبد و بر همش میزند. آنهایی که واسطۀ این ادا و اصولهای ایالات متحده میشوند، در نهایت اعتبار خود را بازیچه میکنند و جز باخت نصیبشان نخواهد شد. آبه که بعد از سفرش به ایران باید فضا دستش آمده باشد، اردوغان هم که یک بار از همین سوراخ گزیده شده. نصیحتی اگر باشد،این است که آدم عاقل خودش جفت‌پا نمیپرد روی پوست خربزه.

 

 

۴ ژوئیه ۲۰۱۹

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com