چند نفر نظر این کیبورد را پرسیده‌اند: تلویزیونهای فارسی‌زبان چرا اشخاصی را که یکی باید از خودشان دفاع کند جلو دوربین می‌نشانند تا از جمهوری اسلامی ایران دفاع کنند؟

قضیّه چند وجه دارد. هرکس از فردی یا چیزی دفاع کند لزوماً وکیل مدافع انتخابی یا بهترین مدافع نیست. فرنگان می‌گویند “مدافع شیطان” ــــ یا در فارسی، وکیل مدافع شیطان ــــ یعنی ابلیس هنگام اخراج از صف ملائک لابد حرفهایی برای گفتن داشت. اما آیا به کسی یا کسانی وکالت داده است؟

مفهوم اصطلاح این است که بحث را خاتمه‌یافته نینگاریم و بگذاریم ادامه یابد، کاری که فیلسوفان یونان باستان می‌کردند. در اصطلاح محکمهٔ قضا “تطویل دادرسی” می‌گویند و در پارلمان، “اوبستروکسیون” (واژه‌ای فنی،‌ از جمله، برای روده‌درازی، خسته و مچل‌‌کردن مستمعان و به‌تعویق‌انداختن اعلام کفایت مذاکرات و رأی‌گیری).

بخصوص در حیطهٔ سیاست و بگومگوهای روز، مباحثه‌ای که همه یک نظر داشته باشند چه بسا ملال‌آور شود. بحث را باید، به بیان اهل موسیقی، با کنترپوان و واریاسیون روی یک یا چند تم تنوع داد و شنیدنی کرد وگرنه “دلبر جانان من بـُرده دل و جان من/بـُرده دل و جان من دلبر جانان من” و تکرار و تکرار.

فراز و فرود و تنوع ضروری است اما منتقدان دعوت از مدافعان جمهوری اسلامی می‌گویند کاری که بعضی تلویزیونهای خارج از ایران می‌کنند رفع تنوع است و در حالی که هفتاد هشتاد کانال به فارسی و چند زبان دیگر مثل صفحهٔ سوزن‌خورده مدام یک حرف تزریق می‌کنند، تکثیر طوطی (چه صادق یا کاسب، و چه متعادل و منصف یا نـُنر و بچه پررو) قابل توجیه نیست.

نکتهٔ مهم این است: دفاع از جمهوری اسلامی در مناظره‌ای عاری از فشار و اجبار بیش از آنکه مخاطب را متقاعد کند شاید مدافعان را در معرض تحقیر و طعن و لعن قرار دهد.

سال ۱۹۹۵ سنای آمریکا قانون تحریمهای گسترده علیه جمهوری اسلامی ایران مشهور به داماتو تصویب کرد (و دولت کلینتون به اجرا گذاشت). تهیه‌کنندهٔ دفتر “رادیو بی‌بی‌سی بین‌المللی” در واشنگتن از این کیبورد خواست دربارهٔ آن نظر دهد. گفتم حاضرم مستقلاً (و به گفتهٔ اهل عبادت، فرادیٰ ) حرف بزنم اما تهیه‌کننده میل داشت با سناتوری آمریکایی (یادم نیست خود پیشنهاد‌دهندهٔ طرح یا یکی دیگر) مناظره کنم. نه میل داشتم با سناتور جمهوریخواه همصدا به نظر برسم و نه حاضر بودم از سیاست هذیان‌آلود حکومت اسلامی که البته برای طبقهٔ جدید نان‌ و‌ آب حسابی دارد, اما شک نداشتم مملکت را به سوی فلاکت و فاجعه خواهد برد دفاع کنم. به‌رغم اصرار مرد انگلیسی، استنکاف ورزیدم.

تازه من از هفت دولت آزاد بودم (یا این طور خیال می‌کردم) و امروز حال مصاحبه‌‌ شونده‌ای که هراس دارد صبح روز بعد، یا حتی همان شب، به انفرادی برود، نقره داغ شود، کار و کاسبی‌اش را مختل کنند و به دردسرهای جدی بیفتد قابل درک است.

اما چرا قبول‌کردن و مهمل‌بافتن؟ “کارشناس” مقیم ایران بدون نگرانی از اینکه ابله به نظر برسد اصرار دارد انواع امکانات مالی و ارزی و اداری و قانونی فراهم است صد حیف که دولت استفاده نمی‌کند.

یک رئیس اسبق بلدیه به جای بیان نظر خویش، به مجری تلویزیون فارسی‌زبان می‌توپد که چرا در امور خانوادگی و داخلی “ما” دخالت می‌کند. سه دقیقه فرصت ابراز وجود در آن کانال از سی ساعت ورّاجی در تلویزیون وطنی (که در آن بردن نام ایشان هم ممنوع است تا چه رسد نشان‌دادن تصویرش) و سه کیلو از نشریات روشنفکر ستیز خود او به‌مراتب تأثیرگذارتر است. درهرحال وقتی می‌پذیرد افاضات کند، تودماغی حرف‌زدن از سر بی‌حوصلگی و خودمهم‌پنداری و باد در گلو انداختن رئیس‌مآبانه برای چه؟ بیننده در برابر عظمت افکار او تکبیر خواهد گفت یا شیشکی نثار اِفهٔ غرور قلابی خواهد کرد؟

فرد دیگری که کوشیده است با تأیید فتوای قتل نویسنده و به برکت کاغذ و چاپخانهٔ مفت وزارت ارشاد از پامنبری درجه سه به واعظ درجه دو ارتقا یابد با جدا کردن سیاست حکومت اسلامی از نتایج آن ادعا می‌کند جک اسمیت در فلان صفحهٔ کتابش اذعان کرده است اولی در پهنهٔ گیتی و درازای تاریخ می‌درخشد، گناه ناکامی دومی به گردن دشمنانش است. و شاخ‌شکسته‌ای ‌غیرایرانی را در میزگرد می‌نشانند ــــ یا می‌چپانند ــــ تا از حکومت اسلامی دفاع کند.

دفاع این قبیل اشخاص تأثیری ضد مقصود دارد و گردانندگان برنامه‌ها می‌دانند حوصلهٔ قاطبهٔ بینندگان را سرمی‌بـَرد. اما آیا انتخاب صحیح این است که آنها را حذف کنند؟

در تلویزیون وطنی فقط یک نظر به‌عنوان خواست ۹۸/۲ جمعیت حـُقنه می‌شود و می‌توان به تجربه و قرائن نتیجه گرفت دستور بازداشت متهم سیاسی با تعیین مقدار محکومیتش همراه است، بدون وکیل مدافع، فرصت دفاع یا اعتنا به هرآنچه محکوم بگوید (هنگامی که یک متهم سرقتهای فوق‌بزرگ گفت در جلسهٔ آینده توضیح خواهد داد چه کسانی به او چه دستوری دادند، رئیس دادگاه گفت جلسهٔ آینده‌ای در کار نیست؛ یارو را تر و فرز دار زدند). اگر آن شیوه‌ها برای بخشی بسیار بزرگ از جمعیت مملکت پذیرفتنی نیست می‌توان به تلویزیون خارجی که مدعی پیروی از راه و رسم دنیای متمدن است توصیه کرد همان گونه عمل کند؟

اعتراف می‌کنم اگر در تهیهٔ چنان برنامه‌هایی دخالت داشتم آن اشخاص را حذف نمی‌کردم در عین اینکه شخصاً کمترین تمایلی به شنیدن حرفها و تماشای قیافهٔ ماساژدهندگان حق‌به‌جانب احساسات ندارم.

اول تیر ۹۸

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com