*قومی کردن منابع ؛زمینه احقاق حقوق ملی

عمده نفت تولیدی ایران از مناطقی استخراج می شود که مایملک و محل زندگی عرب های ایرانی و یا قوم لر می باشند. با این وجود جامعه لرها و عرب های ایرانی از توسعه نیافته ترین مناطق ایران برشمرده شده و ایشان در فقر و ساده زیستی انگشت نمای تمام اقوام ایرانی هستند. این بلاگ می کوشد با طرح پرسش هایی از ساختار غیر عادلانه توزیع ثروت در کشور ایران ، پاسخی برای این استعمار نوین مناطق نفت خیز بیابد. ملی نمودن صنعت نفت تا زمانی که این مناطق نفت خیز از مزایای آن برخوردار نشوند یک پروژه نیمه تمام تلقی شده و تکاپو برای احقاق حقوق معوق قوم لر و عرب های ایران از راه بهره مندی از این ثروت ، ادامه نهضت ملی نمودن صنعت نفت می باشد.

اگر چه بنا بر جغرافیای انسانی لر ها و عرب های ایران هرکدام سهم عمده ای از منابع نفتی ایران را دارند اما با نظر به امکان سو برداشت از عنوان نفت عربی ، عنوان این وبلاگ را با اشاره به حقوق لرها انتخاب نموده و البته پذیرفته می شود که عرب های ایرانی نیز حقوق قومی ویژه خود را دارند. لرها چون مرز نشین نیستند نیز در صورت مطالبه حقوق خود از اتهام جدایی طلبی به میزان بسیاری مبرا می باشند. جدایی طلبی حد ممنوعه این بلاگ است و مواکدا بیان هر خواسته ای در قالب جنبش نو ظهور« نفت قومیتی » با خواسته های جدایی طلبانه از خاک و حدود مقدس ایران مرز بندی دارد.

این وبلاگ پیگیر حقوق معوق قومی است که هویت و حقش قربانی تبلیغاتی شده که بدور از منطقی همگون از یک سو ایرانی بودن را برجسته نموده و از سوی دیگر قومیت هایی چون لر ها را بسوی استحاله در کلیت ملیت ایرانی سوق می دهد.

تاکید بر حقوق لرها تنها ابراز وجهی از مطالبه حقوق قومیت هاست که این بلاگ ضمن تلاش برای نمایندگی و تبیین حقوق قومیت های نفت خیز نشین به طور خاص ، دیگر اقوام ایرانی را نیز به خود باوری و برجسته سازی ثروت و منابع بالقوه و یا بالفعل خود بعنوان زمینه هویت بخشی قومی دعوت می کند. بدیهی است که تلاش جهت اثبات این حق ، تعارضی با حقوق دیگر اقوام نداشته و البته با اصل اصیل حفظ تمامیت ارضی ایران بزرگ نیز منافاتی نخواهد داشت.

ایرانی بودن اصالت غیر قابل انکار لرها و یا دیگر اقوام کشور می باشد اما به نظر می رسد در سایه بی اهمیت نمایاندن هویت قومی مقاصدی چون چپاول منابع بومی ایشان دنبال شده است و اگر شعارهای پر زرق و برق ایرانی ، گوش قومیتها را پر کرده اما اینک مطالبه حقوق حقه بومی را هم نباید ابدا به جدایی طلبی تفسیر نمود. اگر ایرانی بودن فخری برای انسانیت ما در دنیاست از آن سو و در مختصاتی کوچکتر، تعلق خاطر به ریشه قومی و بومی نیز صورتی موجه در راستای این جنس افتخار خونی برای هر فرد یک قوم می تواند باشد. لازم به تاکید می باشد که آنچنانکه فخر ایرانیت حمل بر نژاد پرستی نبوده ، تاکید بر حقوق قومی نیز تنها کنشی منطقی بسوی بهبود وضعیت زندگانی می باشد و از قیاس هویتی افراد اجتناب می کند. لر یا عرب و یا حتی ترکی نیز که مناطق بومیش جهت استخراج منابع اشغال شده محق به حق خواهی می باشد آنچنانکه شصت سال پیش ایرانیان به همین استدلال دست بیگانگان را از استخراج نفت کوتاه خواستند.

با نظر داشت علل تاکید بر حقوق لرهای نفت خیز نشین و این زمینه بدیهی که تاکید بر حقوق قومی لرها هیچ تعارضی با ایرانیت و تمامیت ارضی ندارد ، شاید گاه آن باشد که این بی عدالتی در توزیع نا متوازن و غیر معقول ثروت نفت، مورد کنکاش و چالش قرار گیرد.

چگونه است که تمام مناطق ایران حق خود از نفت را طلبکارانه پیگیر می شوند اما لرها که بواسطه از دست دادن مراتع و مزارعشان زمینه ساز استخراج نفت بوده اند کمترین بهره را از منابع بومی خود می برند؟ این در حالیست که به هر منطق و حسابی مناطق نفت خیز می باید توسعه یافته ترین مناطق ایران باشند و مردمانشان در اولویت استخدام در تاسیساتی باشند که در مراتع و مزارعشان برقرار شده اند. از یک سو ثروت قومی لرها و یا حتی عرب های ایران به اشتراک گذاشته شده اما دیگر مناطق همین کشور با خساست تمامی عواید مزایای بومی خود را انحصارا متعلق به خود می دانند!

به نظر می رسد که استخراج و فروش نفت از مایملک لرها و بی بهره بودن خودشان از ثروتی که تمام کشور محق به برخورداری از آن می باشند ، رونوشت رسوایی از سیاست های استعماری چند دهه گذشته می باشد با این تفاوت که اگر آنگاه متحدان ایران اینچنین می کردند اما امروز خود حاکمیت تمامیت خواه ایران متکی به همین نفت و با قوه قهریه چنین ظلمی روا می دارد. ظلمی بر لرها که البته چندی است تبعات دردناک آن را تمام ایرانیان نیز درک کرده اند.

این را نیز باید پذیرفت که بسیاری از مناطق ایران خود قابلیت های بومی برجسته ای فارغ از نفت دارند که با اتکا بدانها می توانند پیگیر توسعه بومی مناطق خود باشند و شاید گاه آن رسیده که مردمان هر منطقه از این کشور وسیع بدون چشمداشت به کرم حاکمیت از کیسه نفت دیگر مناطق ، خود برای شکوفایی موطن بومی شان بکوشند و مناسبات عادلانه ای در داد و ستد میان مناطق مختلف برقرار گردد.

هدف اثبات حق مالکیت ساکنین هر منطقه نسبت به ثروت و منابع بومیشان است .این وبلاگ هر چند که راهی دشوار برای نیل به مقصود را رصد می کند اما با تلاش امیدوارانه در آینده زوایای دردناکی از این استعمار نو را آشکار خواهد ساخت تا هرکس خود به قضاوت بنشیند. همچنین کوشش می شود تا مبانی نظری اثبات این حق نیز واضح گردد. در کنار آن مزیت های هویت یابی اقوام نیز از نظر دور نخواهد ماند.

از سویی اعتقاد بر این است که مصالح ملی نیز ایجاب می کند که هر قوم از مزیت ها و استعداد های بومی خود برخوردار شود و بدین واسطه فلسفه وجودی و بهانه لزوم تمرکز قدرتی بزرگ که امروزه چون گذشته محدود کننده و تهدید حقوق مدنی ایرانیان شده است نیز به چالش کشیده می شود.

ملی کردن صنعت نفت شاید تنها عنوانی بود که نهضت احقاق حقوق عمومی ایرانیان را نمایندگی می کرد .تاریخ را ورق خواهیم زد تا امروزی که برگی زرین بدان اضافه کنیم.

پس پیش بسوی نیل به قله های آرمان نهضت ملی کردن صنعت نفت…

همچنین این جنبش حق خواهی به آرمان دموکراسی خواهی جنبش مردمی ایمان دارد و مسیر خود را جدا از شیوه مسالمت جوی جنبش سبز مردم نمی داند.

مشارکت عمومی هموطنان حتی از فضای مجازی امروزه  پشتوانه ارزشمند هر حق طلبی می باشد لذا از تمام حامیان جقوق قومیت ها در چارچوب مذکور استقبال می شود.

به امید ایرانی آزاد و سربلند

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com