۱-
کاش می توانستند:
غم هایمان را نیز
نقاشی می کردند
۲-
دارم به دنبال سرزمینم می گردم
که کسی دیارم را بشناسد.
وطنم
درنقشه ای
که به شکل گربه است
گم شده است
آیا کسی می شناسداش؟!
۳-
خوشه ای
دردل کویرم دارد
جوانه می زند
همین فردا خواهد روئید
وتو
دسته دسته ازاین خوشه های گندم را
برای کودکان مستمند
خواهید چید
۴-
زندانهای زیادی
درمن بنا می شوند
توبگو:
درکدامین زندانی؟!
۵-
تو را به خدا
دراوج غمگینی ات
توتنها
برایم بخند
من دیگر نمی خواهم.
اندوهگین ببینم ات
۶-
اشکهایت را
پاک می کنی
وتو بمن می گوئید:
تا دریا!
چند فرسنگ راه ست؟!
چند شعر از خالد بایزیدی(دلیر) به مردم دوست داشتنی ایران
پنجشنبه, ۵ام اردیبهشت, ۱۳۹۸
اضافه شده توسط تریبون شاعران و نویسندگان نویسنده مطلب: خالد بایزیدی(دلیر)مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.