گاهی توی فیس بوک، عکس هایی از دختران ایران زمین می بینم که اولا لذت می برم و لبخند می نشیند روی لبم از بس زیبا و تمیز و مرتب و شیک هستند با موهای آراسته، صورت های آرایش کرده، رژلب های براق، لباس های مرتب. انگار از یک نسل دیگری هستند از نوع دیگری. اصلا شبیه ما دختر مدرسه ای های شلخته نیستند که مانتوهای گشاد می پوشیدیم و مدل موهایمان در نهایت یک چتری ریختن روی پیشانی بود توی سن و سال نوجوانی. دوم اینکه یک ذره توی فکر می روم … فکر می کنم نکند من پیر شده ام که دیگر رژلب های قرمز اینهمه خوب به لبهایم نمی آیند؟! به عکس های اخیر خودم نگاه می کنم. یکی از دوستانم برایم نوشته: شبیه هنرپیشه های قبل از انقلاب شدی توی فیلم ها…
فکر می کنم یعنی چی؟ توی سال ۲۰۱۳ در عکسی در آستانه ورود به کشتی “سیندرلا” شبیه هنرپیشه های قبل از انقلاب شده ام؟! لابد یک اتفاقی افتاده این وسط.
دختران سرزمین من زیباتر شده اند. به اندام هایشان بیشتر توجه می کنند، وقت بیشتری را به تماشای خودشان اختصاص می دهند، به قول یکی از دوستان، استایل زندگی شان تغییر کرده. و این اتفاق از نظر من اتفاق خوبی است. اتفاقی که می توانست برای من و هم نسلی هایم هم بیفتد. هرچند که ما هم استایل خودمان را داشتیم. دبیرستانی که بودیم دور از چشم ناظم و مدیر و معلم، ناخن هایمان را بلند می کردیم، گاهی مویی رنگ می کردیم، زیرابرویی برمی داشتیم. سبیل هایمان را به محض اینکه مدرسه تمام می شد برمی داشتیم و رژلب های پررنگ تر می زدیم و در مهمان های خانوادگی و فامیلی و دوستانه دخترهای واقعی بودیم با لباس های چسبان و اندامی. آنجا بود که در حریم امن خانه هایمان مقابل چشم مادر و پدر و خواهر و خاله و دایی و عمه و … دخترانگی می کردیم و عشوه گری. اما توی خیابان بعید بود بتوانیم مثل دخترهای امروزی ظاهر شویم. فقط بعضی از ما سیگار کشیدن را یاد گرفته بودیم. فقط بعضی از ما با جسارت تمام قلیان می کشیدیم، فقط بعضی از ما دست دوست پسرهایمان را راحت و آسوده می گرفتیم و توی خیابان راه می رفتیم. فیس بوک هم نبود که عکس های دوتایی مان را در آن بگذاریم. فقط بعضی از ما آنقدر جسور بودیم که بفهمیم می شود عاشق همجنس هایمان هم بشویم.
اما حالا دختران سرزمین من جسورتر از من و هم نسلی هایم شده اند. آنها حتما کتاب های بیشتری هم می خوانند. دست کم امیدوارم اینطور باشد. فیلم های بیشتری هم می بینند. با موسیقی بیشتر سر و کار دارند. زبان انگلیسی بیشترشان خوب است. بیشترشان فیس بوک دارند و این یعنی وارد شبکه های اجتماعی وسیع تر شده اند. و خلاصه اینکه من به آنها افتخار می کنم که با وجود محدودیت های فراوان و دشوارتر شدن شرایط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و شاید فرهنگی؛ همچنان پیش می روند و از صدف های پوسیده و بی رنگ عفاف که جامعه برایشان تدارک دیده بود بیرون می پرند و مثل پروانه های رنگی و زیبا ، اثر خودشان را بر جامعه می گذارند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
به نظر من این دختران رنگی و زیبای سرزمین من زیاد هم ترکیب خوبی نیستند این دخترهایی که این دور و زمونه میبینیم روزانه ۴ ساعت ازوقت خود را به آرایش میگذرانند و به ساختن درون خود و اخلاقشان توجهی ندارند و دید ظاهر پرستانه ای دارند که باعث میشه از جهات دیگر رشد نکنند همونطور که دختران زیادی رو در جامعه دیدم که خلق و خو و داناییشان صفر است اما به ظاهر در حد هنرپیشه های هالیوودی توجه دارند
پنجشنبه, ۱۵ام فروردین, ۱۳۹۲
سلام دوست عزیز
ولی یادتون رفت بگین که دخترهای پر رنگ و لعاب امروزی چند درصد از توانایی های یک بانویی ایرانی دهه پنجاه،چهل یا قبل تر رو یاد گرفتن
نسل شماها مثل آب خوردن یک کد بانو بودین، نسل شماها خیلی راحت همسرش را دوست داشت و هر ماه یک بار دوست پسر عوض نمیکرد.نسل شماها و شاید یک نسل قبل تر از شما خوب هدف و مسیر زندگیشونو پیدا کرده بودند. اونا صبورتر بودن.با اینکه بیشتر وقتا مظلوم ظلمهای شوهراشون بودن ولی بازم دوستشون داشتن
نسل شماها خوشبختی رو توی کاسه پر سکنجبین و سیب و قوری گل قرمز و گلهای شمعدانی و چادر گل گلی و رومیزی دست باف و گوبلن و کاموا بافی و هر هفته پشت وانت گردش رفتن و یواشکی رفتن به بازار و توی حیاط نشستن و بوسیدن پیشونی بچه هاشونو وخیلی چیزای دیگه میدونستن ولی حالا چی که… ولش کنید
عاشق این بودن که دور و ورشون پر از بچه های قد و نیم قد باشن
حیات خونشون پر بود از سبزی و درختای میوه
همیشه یه چند تا ماهی قرمز توی حوض خونشون بود
بوی غذا پختنشون تا چهارتا خونه اونورتر میرفت
وقتی بچشونو بغل میکردن حس آرامش وجودمونو میگرفت
ولی الان چی؟
نمیگم پیشرفت نکردیم ولی کاش با یکمی غیرت پیشرفت می کردیم
پنجشنبه, ۱۵ام فروردین, ۱۳۹۲
واقعا خوشحالم ازین پرواز آزاد دختران زیبای سرزمین،
نسلی بسیار متفاوت در حال جایگزینی تمام بندها و قیدهاست. حالا جالب اینجاست من و امثال من که در جو بسته گروهی خشن کودکی و جوانی سوزاندیم و به خاک دادیم، درکی از مختصات این دختران جدید نداریم، اصلا با تعجب و با مقادیری بد بینی به چیزی اساسا ناآشنا نگاه میکنیم. شاید مقصر خود ما بودیم که قوانین این زندان رو باور کردیم و چشم فرو بستیم و حالا
به اندک تابیدن نوری، درد دیدن را تاب نمی آوریم…
نمیدانم اما تنها یک چیز رو به خوبی حس میکنم:
برای پرنده ای که بالش رو بریدند، دیدن پرواز دیگه لطفی نداره که غم انگیزه…
پنجشنبه, ۱۵ام فروردین, ۱۳۹۲
بسیار زیبا، مختصر و از عمق وجود نوشته شده بود.
پنجشنبه, ۱۵ام فروردین, ۱۳۹۲
عزیز من این تغییرات بیشتر از اونی که جنبه مثبت و خوب داشته باشه جنبه منفی داشته، ببینین وضع علایق و سرگرمی و ارزش های نسل امروز چه جوریه ببینین وضع زندگی مشترک جوانا که از هر ۱۰ تا ۶ تا طلاقه … آره خیلی اوضاع فرق کرده خیلی که واقعا حوصله میخواد بشینی راجبش حرف بزنی …
پنجشنبه, ۱۵ام فروردین, ۱۳۹۲
بنویس…
نوشته های شما هم طرفداران خاص خودش را دارد
موفق باشید
جمعه, ۱۶ام فروردین, ۱۳۹۲
خوشحالم از این که دختران سرزمین ما نیز می توانند از جنسیت خود لذت ببرند و عقده هایی که در دختران نسل گذشته ی سززمینمان مانند آرزوی تغییر جنسیت ،و تنفر از جنسیت زن بوجود آمده بود در حال کمرنگ شدن است …
درود بر شما
جمعه, ۱۶ام فروردین, ۱۳۹۲
من نمیفهمم چرا بعضی دوستان اینطور در مورد این نوشته ی لطیف و دوست داشتنی در مورد دختران ایران زمین ، جبهه گیری میکنن؟
من هم دختری هستم ازین سرزمین، در آستانه ی سی سالگی، کار میکنم، کتاب میخونم، کنسرت میرم، اخبار نگاه میکنم و هر روز تو سایت CNN ، مقاله های زبان اصلی میخونم.
اما دلیل نمیشه به ظاهر خودم نرسم، اصلا ابایی ندارم که بعضی ها بهم میگن، ” قـــــــــــــرتی ” ، دوست دارم خوش تیپ باشم و رژ لب قرمز بزنم، با ناخن مانیکور کرده و لاک زده هم آشپزی میکنم و کیک درست میکنم، هم کتاب میخونم و مقاله ترجمه میکنم.
در رابطه م متعهدم و ازش لذت میبرم. حالا اینکه عده ای بیان همه رو به یه چوب بزنن و نسل جدید رو تهی مغز و بی غیرت بنامن، برای من و هم نسلان من، درد است.
جمعه, ۱۶ام فروردین, ۱۳۹۲
وقتی یاد اون سخت گیریهای توی مدرسه می اوفتم دلم میسوزه حتی به رنگ جورابمون هم
گیر میدادن الان خبری از اون سختگیریا نیس به گفته داداشم کاوه شاید ما
خودمون
میخواستیم خیلی راحت
اون سختگیریا روقبول کنیم ولی اگه هم قبول نمیکردیم که وای به حالمون بود. البته گاهی فک میکنم همون سخت گیریا باعث شده ما خانومی تر بار بیایم
حرف شما رو قبول دارم مطمئن باشین سطح تفکرات وفرهنگ بالا رفته دخترای گلمون بیشتر توی جامعه اومدن این خیلی خوبه که دختران این نسل از اون پیله خشکو خشن که ما بودیم بیرون اومدن . ولی خانواده هاو همه کسانی که تربیتو تعلیم این نسلو قبول کردن باید یکم بیشتر دقت کنند آگاه تر باشندیکم سختگیری لازمه نه به اندازه ایی که اذیت باشندولی یکمش لازمه. همه چیز که ظاهر نمیشه این دختران مادران اینده هستن باید به زودی نسل دیگه ایی در دامانشون تربیت وتعلیم بشه پس چه بهتر که خانوم بار بیان.
جمعه, ۱۶ام فروردین, ۱۳۹۲
بالاترین تعداد دانشگاهیان ما دختران این سرزمینند , آفرین
خوشتیپ ترین آدمای ما دختران این سرزمینند , مرحبا
با ادب ترین آدمهای این سرزمین زنان و دختران آن هستند , زنده باد
و اما ظالم ترین آدمای این مملکت مردان این سرزمینند و نه دین خدا (نعوذ…)
مثل کامنت علی آقا که گیر کرده تو فیلمهای کیمیائی و دنبال سکنجبین و بچه قد و نیم قده چادر گلیه , اگر راه براه دوست پسراشونو عوض میکنند ایراد از ماست که فقط دنبال سکسیم والا مرام و معرفت زنان ایران بیسته
جمعه, ۱۶ام فروردین, ۱۳۹۲
با تاکید کامل حرف موجز شهرام که نمیدانم کیست اضافه می کنم: یک نفس ادامه بده و بنویس. بدون وراجی و تنها بارفتن سراغ قلب مطلب و با زبانی زنده و خلاق که داری.
مصاحبه با مهرداد درویش پور هم حاوی نکات مفیدی بود.
////////////////////////////////////
شهرام
فروردین ۱۵, ۱۳۹۲ @ ۲۰:۰۷:۴۵
بسیار زیبا، مختصر و از عمق وجود نوشته شده بود.
جمعه, ۱۶ام فروردین, ۱۳۹۲
زیبا بود…
چند سالی قبل یک جامعه شناس غیر ایرانی به من گفت که خیلی هم نمی شه به رنگ و لعاب مصنوعی دختران ایرانی ایراد گرفت چون به خاطر حجاب اجباری زیبایی های طبیعیشون پنهان میشه و هر جوونی چه دختر و چه پسر نیاز داره برای زندگی سالم خودش رو اراسته و ریبا نشون بده!
اون هایی هم که به بحث ایراد وارد کردن بیشتر از اینکه دختران ما از نقش محدود مادری و همسری روی گردون شدن ناراضی اند! از اینکه کم کم باید درون خونه نقش هایی داشته باشن ناراضی اند! وقتشه اقایون هم کمی رفتار جنتلمن مابانه یاد بگیرن! دنیا داره عوض میشه! و این رو باید پذیرفت
شنبه, ۱۷ام فروردین, ۱۳۹۲
دوست عزیز جمیل اگه ما دنبال سکس هستیم دلیلش اینه که دیگه مادرانی مثل مادرای قدیمی نداریم که با یه روح برزگ پرورشمون بدن و ماها رو مرد بار بیارن. مردائی که تو همون فیلمای کیمیایی و امثالش که مثال زدی همه دخترای محلشون ناموسشون بودن. قطعا این که زن رو محدود به بشور بساب و بچه زائیدن بخوایم بکنیم آخر تحجره و زن هم حق داره به خودش و چیزهایی که دوس داره برسه و برای خودش هم وقت بذاره اما یکی از مهمترین وظیفه هاش هم مادر بودنه که تو این دوره به شدت کمرنگ شده و نقش مادر رو الان مربی مهد کودک ایفا میکنه!!
اگه ۲۰ درصد وقتی که دخترای الان واسه چشم و هم چشمی میذارن رو روی یادگرفتن وظایف مادریشون بذارن قطعا خیلی از مشکلات مردها و خود زنها هم حل میشه.
شنبه, ۱۷ام فروردین, ۱۳۹۲
به قول فروغ : چراغهای رابطه تاریکند…اگر اینقدر از هم دورمون نکرده بودند، اگر مثل همه مردم متمدن دنیا در اینجا هم دختران و پسران کنار هم بزرگ شده بودند و روابط تابو نبود، این قدر دشمنی و کج فهمی میان مردان و زنان امروز وجود نمیداشت و لازم نبود دختران برای داشتن حقوق طبیعی زندگی شون حتی کلمه ای می گفتند. این همه مریضی روانی پنهان از افسردگی تا مردم آزاری یک ریشه قوی در همین جو غربتی است که میان ما مردان و زنان ایران ایجاد شده.
مردمانی در وطن خویش غریب.
شنبه, ۱۷ام فروردین, ۱۳۹۲
من حرفهای آقای کاوه رو دو باره تکرار می کنم
ما با جنس مخالفمون غریبه ایم ، خیلی وقت ها کارهایی رو انجام می دیم درست هستند اما سر جای خودش انجام نمیشه، همینه که ماها رو از هم دور می کنه ، این موضوع روز بروز داره پر رنگ تر می شه و همین امار طلاق مهر تأییدی بر اونهاست …
…
یکشنبه, ۱۸ام فروردین, ۱۳۹۲
من از دختران رنگی و علاقه به آرایششون ایراد نگرفتم اتفاقا خوبه که تو این شهر رنگ مرده و روح مرده ای مثل تهران آدما لباس های رنگی بپوشن و شاد باشن، منتها به نظرم این آرایش برای خیلی از دختران جوان تبدیل به وسواس و یک کار ضروری وقت گیر شده دختران زیبایی رو دیدم که بدون آرایش زیباتر هستند و برعکس دخترانی که … همون حرفی که بیتا خانم زد محدودیت ها باعث این افراط شده و فکرشون رشد نکرده(البته نه همه) همش دنبال چشم و همچشمی و مدل لباس و کیف و ماشین باشند امیدوارم زنهای ایرانی استعدادهاشون و دانایی هاشون رو تقویت کنند و این مسائل براشون انقدرها مهم نباشه و مردها هم انقدر توی شهر و خیابون ذلیل بازی در نیارن و واسه یه دختر سراپا بزک کرده و تحریک گر ضایع بازی درنیارن که وضع جامعه اینطور بشه
یکشنبه, ۱۸ام فروردین, ۱۳۹۲
این یعنی فساد
یعنی یک زن برای فقط شوهرش نباشه
فاحشه باشه
چهارشنبه, ۲۱ام فروردین, ۱۳۹۲
چرا اسلام میگه ازدواج ؟ تا عشق باشه نه حوس
تصور کنید مادر شما جز با پدرتون بدنشو همه ببینن و لذت ببرن و باهاش سکس کنند … اصن جدا از اسلام این بد نیست
زنی که بد حجابه دشمنه امام زمانه و اون مرد بیغیرت کنارش …
چهارشنبه, ۲۱ام فروردین, ۱۳۹۲