چندی پیش مقاله ای در باب ققنوس نگاشتم که سر و صدای وابستگان و مدافعان این پرنده را درآورد. لابد آواز ققنوس که در داستانها گفته اند، همین است. قصدم پاسخگویی نیست، چون نه خود سخنان و نه گویندگانشان، هیچکدام اهمیتی ندارند و گفته ها هم به قدری با مطلب نامرتبط است که اصلاً جواب برنمیدارد. مقصودم فقط برجسته کردن نکته ایست برای کسانی که این داد و ستدها را از دور نظاره میکنند.
من در بخش اول مقاله، ایراداتی را متوجه گفتار ققنوسیان کردم و با نرمش به آنها یادآوری کردم که گفتارشان سست است و اصلاً به رابطه ای که میتوان بین علم و تکنیک و سیاست برقرار ساخت، اشراف ندارند. درک درست رابطۀ بین این سه، از تحصیل تخصصی، در هیچیک از اینها یا در هر سه شان، برنمیخیزد. باید توان نگاه و ارزیابی کلی داشت که از دیدگاه فلسفی حاصل میگردد و به نظر نمیاید کسی در بین این دسته، واجدش باشد. آرام متوجهشان کرده بودم که بهتر است وقتی وارد نیستند، ورود به این مباحث نکنند و کسی را هم، چه خود و چی غیر خودی، با این داستانها گمراه ننمایند. هر کس خواست ببیند چه گفته ام، میتواند برود و بخواند.
در بخش آخر مطلب، به این نکته اشاره کرده بودم که اصل فکر طرحریزی برای بازسازی ایران که ققنوسیان مدعی آن هستند، اول از سوی یک اندیشکدۀ نومحافظه کار در انگلستان مطرح گشته است، چند سالی هم سابقه دارد و تازه به آنها محول شده است. بگویم که داستان از گزارش بی بی سی دستگیرم شد که مخبرش، به جای مصاحبه با ققنوس به سراغ مرغ مادر رفته بود و از او پرسیده بود که این جریان از چه قرار است. طرف هم البته به صراحت و روشنی توضیح داده بود. ظاهراً مشکل اساسی پاسخگویان ناکام، اینجاست. اینکه دستشان روشده که فکر از کجا آمده، با چه گروهی همکاری دارند و احیاناً از کجا تغذیۀ مالی میشوند. (گزارش بی بی سی که توسط خانم شیدا هوشمندی تهیه شده است، تحت نام «هم اندیشی برای آیندۀ ایران» از این شبکه پخش شده است. پیدا کردنش روی سایت بی بی سی آسان است)
ممکن است بپرسید چرا این بخش واکنش انگیخته. برای اینکه از دید کسانی که میخواهند خود را پاک و منزه و میهن دوست جلوه بدهند که نیستند، این بخش مهمترین است. اینکه خود طرح چیست و به کجا میرسد اهمیتی ندارد، چون خودش چیزی نیست و به جایی هم نخواهد رسید. بادکنکی تبلیغاتی است که بیشتر بادش همین حالا در رفته و باقیش هم به سرعت خواهد رفت. چیزی که برای تعزیه گردانها مهم است، حفظ ظاهر است تا بتوانند فوری، از سر و صدایی که بر پا کرده اند، طرفی ببندند. هر چه و هر که این بهره برداری سریع را مخدوش کند، فریادشان را در میاورد.
نظام پهلوی و طرفدارانش، همیشه به هر چه که فرمانبرداریشان را از خارجی عیان کند، واکنش شدید نشان داده اند. قدیم میکوشیدند کودتای سوم اسفند را قیامی اصیل جا بزنند و رد ارتباط بنیانگذار سلسله را با انگلستان انکار نمایند؛ کودتای مفتضح بیست و هشت مرداد که جای خود دارد، هنوز با تمام رسوایی که انتشار اسنادش بر پا کرده، با کمال وقاحت، در بارۀ آن دروغپراکنی میکنند؛ صد البته، داستان کاپیتولاسیون برای ارتشیان آمریکایی را هم انکار مینمایند. یادآوری کنم که خمینی با تمام حملاتی که به شاه و اصلاحات ارضیش کرد فقط مدتی با حفظ احترامات بازداشت شد و بعد روانۀ قم گردید، ولی به محض اینکه سخن از کاپیتولاسیون به میان آورد، بلافاصله دستگیر و تبعید شد. آنچه برای این طایفه، غیر قابل تحمل است، افشای رابطه با خارج و خدمتگزاری برای بیگانگان است که بی آبرویی مطلق در پی دارد.
در مورد حاضر هم داستان توفیری نکرده است. پیروی از نومحافظه کاران یعنی پیروی از سیاستی آمریکایی که طراحش و پشتیبانش اسرائیل است. این کار، فقط در چشم ما که بیرون نشسته ایم، مایۀ بی آبرویی نیست. آنهایی هم که بی خیال و بی توجه، دنبال حرکتهای نظیر ققنوس میافتند، به این مسائل حساسند و در صورت اطلاع، از آن رو برمیگردانند ـ یعنی به این ترتیب نه آبرویی میماند و نه طرفداری.
مشکل اینجاست که این جماعت توان و جربزۀ دفاع از آنچه را که هستند، ندارند. میخواهند هم در خدمت خارجی باشند و هم حفظ ظاهر بنمایند. این دو، با هم ممکن نیست. عیب از خودتان است، بی جهت گریبان مردم را نگیرید که کار بدتر میشود.
۴ مارس ۲۰۱۹
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است
rkamrane@yahoo.com
به تلگرام ایران لیبرال بپیوندید
https://t.me/iran_liberal

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com