به دار زدن محسن – شعری از مجید نفیسی

جمعه, 25ام آذر, 1401

منبع این مطلب ایرون

نویسنده مطلب: مجید نفیسی
 

مطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز می‌توانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.

به یاد محسن شکاری

آه باران!
تا چند بر بام خانه‌ی من می‌کوبی
و خواب مرا می‌آشوبی؟
آیا از دروازه‌ی زندانی می‌آیی
که مادر محسن آنجا دیروز
با شنیدن خبر اعدام پسرش
فریادی از جان بر‌کشید؟

پنجره را باز می‌کنم
تا فریاد او را بهتر بشنوم
از زندان و چوبه‌ی دار
از خاکسپاری و زاری.

میخواهم به خیابانهای ایران بازگردم
در کنار مهساها و محسنها بایستم
و از زن, زندگی, آزادی سخن بگویم
تا حکم اعدام بر‌افتد
ملا‌قاتل, در دادگاه بایستد
و عصر آدمیت آغاز گردد.

نهم دسامبر دوهزار‌و‌بیست‌و‌دو

Hanging Mohsen on the Gallows

Hanging Mohsen on the Gallows

by

Majid Naficy

        In Memory of Mohsen Shekari

Oh, Rain!

How long do you pound on my roof

And disrupt my sleep?

Are you coming from the prison gate

Where yesterday, Mohsen’s mother

Shouted from her depth

Upon hearing the news of her son’s execution?

I open the window

To hear her shouts better

From the prison and the gallows

From the burial and her mourning.

I want to return to the streets of Iran

To stand with Mahsas and Mohsens

Speaking of woman, life, freedom

Until capital punishment is abolished

The hanging Mullahs stand at courts

And the age of humanity begins.

        December 9, 2022

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

مطلب را به بالاترین بفرستید

این مطلب خلاف آیین نامه تریبون است؟ آن را به ایمیل tribune@radiozamaneh.com گزارش کنید
Join

دسته‌بندی‌ها: تمام مطالب, فرهنگ

برچسب‌ها: | |

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.