در کشور ما که چند دهه است هر کس دنبال کار سیاسی میرود، باید بالاخره به ترتیبی مزۀ زندان را هم بچشد، ذکر ایام محبس یکی از اقلام کمابیش ثابت کارنامه های سیاسی است. امر به نهایت مایۀ تأسف است، ولی برخی مصرند، این سابقه را به جای برگ عدم سؤ سابقه عرضه کنند. میخواهم دو کلامی راجع به این بخش داستان بگویم.
اول باید گفت که زندان رفتن در حکم مصیبت کشیدن است و زندانی عقیدتی بودن در نظام استبدادی، مصداق صریح مظلوم واقع شدن. باید این ظلم را صرفنظر از هر اختلاف نظری پذیرفت. درست است که مصیبت کشیدن کسی را تطهیر نمیکند، ولی نمیتوان به درد مردم بی اعتنا بود. چنین رفتاری خلاف انصاف است و اخلاق. همدردی با همنوع یکی از ابعاد انسانیت است… مردم، رنج کشیدن حیوان را هم برنمیتابند، انسان که جای خود دارد…
حال ببینیم اشکال استفادۀ مداد پاک کنی از سابقۀ زندان در کجاست. بخصوص که خیلی از ملی مذهبی ها و اصلاح طلبان که دولت اسلامی در جایی یقه شان را گرفته، چنین کوششی میکنند و به این دستاویز، میخواهند گریبان خود را از گذشته ای که با آن حتی قطع رابطه هم نکرده اند، خلاص کنند و بیایند در زمرۀ قربانیان.
اشخاصی که چنین میکنند، مصرند تا حساب همۀ آنچه را که کرده اند، یک کاسه کنند و در نهایت بین آنچه کرده اند و مصایبی که متحمل شده اند، نوعی رابطۀ جبرانی برقرار نمایند و مدعی شوند که حسابشان پاک است. این کار ممکن است از دیدگاه فردی و صرفاً فردی، موجه بنماید، ولی از دیدگاه کلی نیست.
همۀ ما ترازنامه ای از زندگانی خویش را در جیب و گاه در پیش چشم داریم که در یک ستونش مرارتها و در دیگری راحتها نگاشته شده. حاجت به توضیح نیست که تمایل به اغراق در ستون اول امریست بسیار رایج. البته ما به طور فردی ـ و صرفاً از دیدگاه فردی ـ حق داریم این کار را بکنیم، چون راجع به یک نفر حرف میزنیم که شخص خودمان است. میتوانیم با خود بگوییم که اگر هم آن کارم درست نبود، عوضش این یا آن سختی را کشیدم. خلاصه اینکه خودم پرداختی ها و دریافتی هایم را، اگر هم اساساً ربطی به هم نداشته باشد، در قالب واحدی که عمر و زندگانی خودم است، در کنار هم میچینم و ترازنامه مینویسم ـ رابط همۀ اینها با هم، خود من هستم و کار را هم از دیدگاه خودم ـ و نه دیدگاه کلی ـ وارسی میکنم، پس حسابم درست است و نامۀ اعمالم متوازن.
نکته اینجاست که از این چارچوب صرفاً فردی که بیرون بیاییم، دیگر نمیتوان حساب همه چیز را به این صورت با هم مخلوط کرد. دلیلش این است که در اینجا رنج و خوشی فرد واحدی در میان نیست که در کنار هم نهاده شود. رفتار نادرست در قبال دیگران و مسئولیت این کار، باید جداگانه مورد توجه واقع گردد. وقتی این «دیگران» را در نظر بگیریم، میتوانیم درست ببینیم که نمیتوان حسابها را در هم ریخت. رنج کشیدن ما رنج دیگران را جبران نمیکند. اگر قصد پاک کردن حسابها را داریم، باید کاری در راه جبران رنجی را بکنیم که دیگران از کار ما برده اند. اگر هم خود رنجی برده ایم، باید صورت حسابش را به مسئولان این کار عرضه کنیم، نه به دیگر مردم.

۱۱ دسامبر ۲۰۱۸
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است
rkamrane@yahoo.com

به تلگرام ایران لیبرال بپیوندید
https://t.me/iran_liberal

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com